نمای نخست؛ واقفی اسرارآمیز با سفرهای مجللتصویر ایستاده در قابِ میرزا فتحعلی خان صاحبدیوان بر دیوار تالار موزه خودنمایی میکند. کلاهی سفید بر سر، قبای منقش به بتهجقه بر تن و عصایی فیروزهنشان در دست دارد. شمایل ناصرالدین شاه قاجار بر گردن و سه مدال سلطنتی، دو تا سمت چپ و یکی سمت راست، بر قبای او آویخته شده است. حمایل سبز بر شانه، شال راهراه قرمز و سفید دور کمر دارد و طوماری در شال خود قرار داده است. راهنمای موزه به هریک از بازدیدکنندگان و گردشگران، در هر روز که به این تالار میآیند، توضیح میدهد که تصویر روی دیوار، فتحعلیخان صاحبدیوان است، صاحب وقفنامه پرآوازه سوم شعبان؛ همانی که سفره سنت وقفنامهاش به ناهار اغنیا شهره شده است. تابلوی نقاشی این صاحبمنصب پرآوازه قاجار که در مجموعه اهدایی بانو عزتملک ملک در کتابخانه و موزه ملی ملک به نمایش درآمده است، به یادمان میآورد که باید در پی انگیزههای وقف شگفتانگیز میرزا فتحعلی خان باشیم.
«همه ساله متولی و ناظر موقوفه در سالن تشریفات آستانه مبارکه مجلسی در نهایت شکوه مهیا نموده از علمای اعلام و صاحبمنصبان بزرگ آستان قدس رضوی و از اعاظم، آقایان و امرای عظام بلده متبرکه دعوت نموده، ذکر فضائل و مناقب و شهادت آن بزرگوار شود و به طلب مغفرت واقف و والد وی ختم نمایند و صرف شربت و شرینی و نهار بر وجه شکوه مهیا نموده و نهایت احترام نموده باشند». این بخش از وقفنامه فتحعلیخان صاحبدیوان، کارگزار خوشنام حکومتی در روزگار ناصرالدین شاه قاجار، هر سال پیش از آغاز مراسم برای میهمانان مجلس خوانده میشود تا آنان بدانند برای چه در این مجلس اعیانی حاضر شدهاند؛ وقفنامهای که از آغاز به نام وقفنامه سوم شعبان پرآوازه شده است. هر سال در سومین روز ماه شعبان تقویم قمری، یک میهمانی مجلل بر اساس وقفنامه فتحعلیخان صاحبدیوان در تالار تشریفات حرم رضوی برای اغنیا، اعیان، متولیان و صاحبمنصبان کشوری و لشکری خراسان برگزار میشود تا هم صورت وقفنامه، هم سیرت و نیت واقف، به گونه کامل برآورده شود. میرزا فتحعلی خان، نامبردار به صاحبدیوان، در سال ١٢٧١ خورشیدی املاک خود را در گوشهای از خراسان بزرگ، در مکانی به نام انابد، پیرامون شهر کاشمر بر آستان قدس رضوی وقف کرد تا درآمد آنها به مصرفهایی چون تعزیهداری، تعظیم شعائر اسلامی و تلاوت کلامالله مجید و مخارج و مصارف جشن میلاد امام حسین علیهالسلام در سوم شعبان برسد. بخشی از درآمد موقوفات او که زمینهای کشاورزی را دربرمیگیرد، همچنین برای کمک به یتیمان و ساخت مکانهای متبرکه صرف میشود. او در وقفنامه همچنین تصریح کرده است در میهمانی مجلل سوم شعبان، شخص نایبالتولیه (تولیت) آستان قدس رضوی نیز باید حضور داشته باشد. وقفنامه سوم شعبان، ویژه است، نه از آنرو که نذری پرتجمل برای یک طبقه ویژه از جامعه بوده، که، ظرافتی و ذکاوتی در خود نهان دارد؛ گویی واقف در پی آن بوده است پیامی را زیرکانه به یکی از طبقههای مهم جامعه برساند. «ناهار اغنیا»، گردهمآیی ثروتمندان و مُتعیّنان و صاحبمنصبان خراسان است؛ دستهای بزرگ از اشخاص تاثیرگذار آن خطه. واقف، انگار از متولیان آستان قدس رضوی خواسته از درآمد موقوفهاش در کاشمر، که زمینی کشاورزی است، سفرهای مجلل و شایسته برای اینان بگستراند تا آنان کنار یکدیگر آمده، با وقف و پیامدها و تاثیرهای آن آشنایی یافته و متاثر از یک رخداد مذهبی و آیینی، جشن میلاد امام حسین علیهالسلام، و در همسخنی و همداستانی با هم، به وقف داراییها و مکنت خود برای همگان برانگیخته شوند.
نمای دوم؛ واقفی تحسینبرانگیز، گمنام اما پرآوازهکم نبودهاند واقفان در تاریخ ایران ... در میان آنان، باز کم نبودهاند بانوان واقف ... در هر سوی دفتر روزگار مردمان این سرزمین نیک بنگری، نامهایی از بانوان نیکوکار در این پهنه از جهان در قاب نگاهات نقش میبندد که با کارهای نیک خود هم برای ماندگاری فرهنگ و تاریخ ایران کوشیدهاند هم نامی نیکو از خود به یادگار گذاردهاند. در میان اینان اما کم نیست آنانی که بزرگاند اما نامشان کمتر شنیده شده است. بانو عزتملک ملک، دختر بزرگ حاج حسین آقا ملک از اهالی همین قافله است؛ کاروانِ همیشه در حرکتِ واقفان و نیکوکاران.
تابستان هر سال برای ما یادآور درگذشت بانو عزتملک ملک، یکی از زنان فرهیخته و ارجمند ایران است؛ کسی که همچون پدر ١٠١ سال عمر کرد و سراسر زندگی را به گردآوری و وقف نسخههای خطی و آثار تاریخی ایران گذراند. او بیشتر به نام دختر حاج حسین آقا ملک، بنیانگذار کتابخانه و موزه ملی ملک و به عنوان ناظر استصوابی موقوفات وی شناخته شده است، اما زندگی این بانوی نیکوکار و واقف، رویهای دیگر نیز دارد که بر همگان روشن نیست. او که نزد پدر به کتابهای خطی و آثار تاریخی علاقهمند شده و درس نیکوکاری آموخته بر اساس وصیتنامه حاج حسین آقا تا پایان عمر ناظر استصوابی موقوفات وی بود، به هنرشناسی برجسته تبدیل شد که با وقف گنجینههایی بزرگ از آثار تاریخی ایران، خدماتی بسیار به فرهنگ و هنر ایران کرد. او واقف، بانویی هنرمند و کارشناس آثار تاریخی و هنری، کتاب و نسخههای خطی به شمار میآید که از مسیر پدر در گردآوری آثار تاریخی و نسخههای خطی پیروی میکرد.
عزتملک ملک درباره چگونگی علاقهمندی به کتابهای خطی و آثار تاریخی ایران چنین روایت کرده است «پدرم از جوانی که در خانه بینالحرمین در بازار تهران زندگی میکردند، در آن زمانه و محیط، علاقه به گردآوری کتاب در پدر من به وجود آمد ... پدرم حدود ١٠٠ سال عمر کرد و همیشه هوش و حواسش به جا و علاقهمند به کارش بود. تمام عشقش جمعآوری همین کتابهای باارزش بود. ... اگر کسی تابلویی، قلمدانی، خطی، شیء هنری و سکه ... میآورد برای فروش، پدرم آن را میخرید ... این امر به مرور زمینه ایجاد موزه شد ... من نیز مانند پدرم به کتاب و مطالعه کتاب و جمعآوری اشیاء عتیقه از بقیه خواهرهایم علاقهمندتر بودم و از بچگی کنار پدر پای این کتابها نشسته و به پدر در این زمینهها کمک کردم».
این بانوی بزرگ، دو سال پیش از درگذشت در 3 تیر 1393، در گفتوگو با نگارنده در مکان کتابخانه و موزه ملی ملک، در اینباره میگوید «وقتی پدرم این سنت پسندیده را شروع کرد احساس وظیفه کردم و راه پدرم را ادامه دادم. وقف فرهنگی تاثیری خوب در میان مردم دارد. من هم از پدرم پیروی و این آثار را وقف کردم تا خطها، تابلوها، کتابها، قلمدانها و آثار دیگر برای مردم ایران بر جای بماند». او همچنین درباره نیتاش از وقف گنجینه شخصی تصریح میکند «از زمانی که خودمان این سنت نیک را شناختیم، مشتاق شدیم و در این عرصه پیشتازی کردیم. مرحوم سهیلی خوانساری، همراه همیشگی پدرم، کمکی بزرگ در راه آشنایی ما با سنت وقف بود. انسان پس از عمری که از او میگذرد، درمییابد عرضه آثار شخصیاش در یک محیط عمومی و نمایشگاهی بسیار باارزشتر از آن است که در یک منزل و اتاق دربسته به اصطلاح خاک بخورد. این مشوقی بزرگ میشود تا انسان به سوی وقف فرهنگی تمایل پیدا کند».
گنجینه اهدایی عزتملک ملک، اکنون یکی از بخشهای جذاب کتابخانه و موزه ملی ملک است که به کوشش این بانوی فرهیخته و دوستدار فرهنگ این سرزمین گردآوری شده و در میانه گنجینه پدر در محوطه تاریخی باغ ملی تهران میدرخشد. او در دو مرحله، یکی در سال 1387 و دیگری سال 1391 خورشیدی، دو گنجینه بزرگ از آثار تاریخی و نسخههای خطی را از مجموعه شخصی خود که در سالیان پیاپی گرد آورده بود به کتابخانه و موزه ملی ملک اهدا کرد.
این مجموعههای بزرگ، تابلوهای نقاشی، قطعات و مرقعات خوشنویسی و نگارگری، سندها، طومارها، قرآنهای نفیس خطی، قلمدانها و سرقلیانهای تاریخی را دربرمیگیرد. در واقع آنگونه که خود بیان کرده، برخی از آن آثار و نسخههای خطی را از بیرون ایران، در حراجیهای مشهور دنیا خریده و به کشور بازگردانده بود. این کار در مسیر برآوردن نیت پدر انجام شده بود که همواره اعتقاد داشت «نباید بگذاریم آثار تاریخی ایران از کشور خارج شده و به دست دیگران بیفتد».
آثاری که بانو عزتملک ملک خرید و به کتابخانه و موزه ملی ملک اهدا و وقف کرد به روایت خودش، در دو دسته جای میگرفتند یکی آثاری که از کشور بیرون برده نشوند و دیگر، آثاری که از کشور بیرون برده شده بودند و او آنها را به بهای گزاف خرید و به ایران بازگرداند.
منبع: روزنامه شهروند