ضرورت تأسیس نهادی که در شرایط صلح و جنگ «کمکرسانی و امداد به جامعه» را برعهده گیرد، به اوایل سده بیستم میلادی بازمیگردد. ایجاد چنین موسسه نوینی در ایران، افزون بر ضرورت اجتماعی آن، از پیشینه تاریخی ایرانیان در دورههای گذشته برگرفته بود.
با وجود این که ایران در سال ١٨٧٤ میلادی در کنفرانس صلیب سرخ جهانی در ژنو به عضویت آن نهاد بینالمللی درآمد، اما ظاهرا دولت ایران برای تشکیل این نهاد اقدامی نکرد، تا این که در سال ١٩٠٦ میلادی، بار دیگر در کنفرانس صلیب سرخ در شهر ژنو درباره چگونگی تشکیل این موسسات در کشورهای عضو بحث و تبادل نظر شد، وجه سیاسی آن اهمیت یافت.
جایگزینی نشان «شیر و خورشید سرخ» به جای نشان «صلیب سرخ» موضوعی بود که حتی در کنفرانس صحی سال بعد در پاریس مورد بحث و گفتوگوی دولتهای عضو قرار گرفت. چرا ایران پس از چند دهه تعلل برای ایجاد شعبه ایرانی صلیب سرخ اقدامی نکرد، موضوعی است که احتمالا دلایل اصلی آن نبود نیروی متخصص و توانمند یا امکانات فنی و زیربنایی مالی لازم بوده باشد. در برابر، چرا با وجود نبودِ زمینههای مادی و معنوی برای ایجاد چنین نهادی، ایران فعالانه در کنفرانسهای صلیب سرخ شرکت کرده، عضو شده و حتی هزینههای سالانه عضویت خود را پرداخته، مسالهای است که در درجه نخست به نگرانی ایران از خدشهدار شدن تمامیت ارضی کشور توسط قدرتهای روس، انگلیس و عثمانی برمیگشت.
به عبارت دیگر، شرکت ایران در همه کنفرانسها، از جمله صلیب سرخ جهانی به عنوان یک نهاد بینالمللی، از علایم حیاتی یک ملت و کشور به نام ایران نشان داشت، به همین دلیل از هیچگونه اقدام در این زمینه فروگذار نمیشد,١
در این راستا، دکتر امیراعلم که یکی از پایهگذاران جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران بوده، در تاریخچهای که در همان دوران برای جمعیت نوشته بیان کرده است «کلمات شیر و خورشید سرخ در اوراق رسمی وزارت خارجه در نهایت دقت محفوظ و مستور ماندند. شاید نوشتهای هم در این خصوص به وزارت جنگ وقت ارسال شده باشد، اما اولیای امور مانند زمامداران گذشته عثمانی تشکیل جمعیتهای شیر و خورشید را جزو افسانه پنداشته، فوایدی بر آن تصور نمیکردند. حتی در دوایر صحی قشونی نیز نامی از شیر و خورشید سرخ به میان نمیآمد یا شنیده نمیشد». البته، تشکیل جمعیت شیر و خورشید سرخ آسان نبوده است. شاید سهلانگاری و بیتوجهی زمامداران وقت به اهمیت و لزوم چنین موسسهای در ایران، در تاسیس آن بیتاثیر نبوده است. دولتهای وقت که سرگرم مشغلههای سیاسی خود بودهاند، به ویژه اشتغالات دوره مشروطیت و تشتتهای برگرفته از جنگ یکم جهانی، توجه آنان را از هر مساله دیگر بازداشته بود و نمیتوانستند از نزدیک پیشرفت کشورهای اروپایی را ببینند و از تجربیات آنان برای توسعه و پیشرفت کشور از جمله جمعیت شیر و خورشید گام بردارند.٢
نخستین کنفرانس بینالمللی در سال ١٨٦٤ به پیشنهاد ناپلئون سوم امپراتور فرانسه در ژنو تشکیل شد. دولتهای شرکت کننده در این کنفرانس تصمیم گرفتند هیاتهایی به نام صلیب سرخ در کشورهای خود تشکیل دهند تا کمکهای انساندوستانه و امدادرسانی چه در زمان صلح، چه در زمان جنگ را به آسیبدیدگان برسانند. کشورهای عضو صلیب سرخ جهانی به دلیل این که سوییس بانی این نهاد انساندوستانه و امدادرسان بود، برای احترام و قدردانی از آن، با اقتباس از پرچم آن، که صلیب سفید در متن سرخ رنگ جای داشت، پیشنهاد کردند صلیب سرخ در متن سفید پرچم این نهاد بینالمللی باشد,٣
هرچند ایران در سال ١٨٧٤، ده سال بعد، به عضویت این نهاد بینالمللی درآمد، اما تا سال ١٩٠٦ حساسیتی نسبت به پرچم آن نشان نداد.
در این سال برخی دولتها از جمله ایران با ضمن ابراز همراهی با اجرای مفاد قرارداد صلیب سرخ جهانی، بر لزوم استفاده از نشان ملی خود تاکیدکردند. کشورهای اروپایی اما با این موضوع موافق نبودند. در این کنفرانس عبدالصمد خان ممتازالسلطنه در نطقی گفت «با وجود این که صلیب مذهبی مورد احترام آیین اسلام است و نباید نسبت به صلیب عیسی ذرهای بیاحترامی کرد؛ اما به دلیل پارهای ملاحظات تاریخی و از آنجا که سابقا صلیب علامت جنگ و جهاد با ممالک اسلامی بوده، شاید در بین مسلمانان اثر سوء داشته باشد و تحت پرچم صلیب سرخ پذیرای خدمات نشوند.٤
سخنرانی ممتازالسلطنه مورد استقبال شرکتکنندگان قرار گرفت.
سرانجام با تلاش ممتازالسلطنه، شیر و خورشید سرخ برای امدادرسانی و کمکهای انساندوستانه مورد تایید صلیب سرخ جهانی قرار گرفت. دولتهای بزرگ اما از این رویکرد خشنود نبودند. دولتهای روس، انگلیس و آلمان در کنفرانس صحی بینالمللی پاریس به سال ١٩٠٧ با ایجاد مریضخانه دولتی و قرنطینههای مورد تایید نهاد بینالمللی صلح در نواحی مرزی و بندرهای ایران زیر پرچم ایران مخالفت کردند. هنگامی که دولت کوشید در جزیره هرمز مریضخانهای زیر پرچم خود با مستحفظان ایرانی برپا کند، دولت انگلیس با آن مخالفت کرد,٥
ایران پیشتر در سال ١٩٠٣ نیز، با دولت عثمانی بر سر این مساله اختلاف پیدا کرده بود. هنگامی که بندر بوشهر به عنوان بندر صحی رسمی ایران اعلام شد، دولت عثمانی اعلام کرد، چون زمان«قرانتیین» به عهده صندوق حفظالصحه استانبول گذاشته شده، باید اطبای آن نیز به عهده و نظارت عثمانی باشد که در آن کنفرانس با مخالفت دکتر امیر اعلم نماینده ایران روبهرو شد. نباید فراموش کرد آن سالها، با تقسیم ایران به دو منطقه زیر نفوذ روس و انگلیس و نیز چشمداشت عثمانیها به بقیه خاک کشور همزمان بود. ایران از اینرو میکوشید برای حفظ تمامیت ارضی خود از هر بهانه و فرصت بهره بگیرد. بنابراین، بحث صلیب سرخ یا شیر و خورشید سرخ نیز در چنین چارچوبی جریان داشت اما آرامآرام جنبه اجتماعی آن اهمیت مییافت.
پس از پیروزی انقلاب مشروطیت بر استبداد صغیر محمدعلی شاهی در سال ١٣٢٧ قمری که جنگ داخلی میان مشروطهخواهان و مستبدان جریان داشت، برای نخستین بار نمونههایی از فعالیت رسمی شیر و خورشید سرخ به چشم میخورد.
این تلاش با حمایت اداره صحیه نظام و به همت دکتر امیراعلم، معمار اصلی جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران صورت گرفت. در آغاز تعدادی از دیپلمههای پزشک دانشآموخته دارالفنون پس از گذراندن آزمونهای لازم استخدام شده، با ایجاد مریضخانههای متعدد سیار، آنان را به اردوهای مختلف جنگ روانه کردند. ظاهرا این جمعیت در جنگهایی گوناگون که در قراچهداغ، قزوین، اطراف تهران، همدان و کرمانشاه جریان داشت، حضور یافتند و افزون بر کمک به مجروحان جنگی، در پیشگیری از بیماریهای واگیر نیز کوشیدند؛ حتی دو تن از اطبای جمعیت یکی در همدان و دیگری در شاهرود در زمان انجام وظیفه کشته شدند,٦
در سال١٩١٣ میلادی (١٣٣١ قمری) دکتر امیراعلم رییس اداره صحیه نظام، دکتر غلامحسین خان را به عنوان نماینده ایران در کنفرانس بینالمللی بلژیک معرفی و تقاضا کرد بودجهای برابر ٢٥٠ تومان برای هزینه اعزام او اختصاص یابد که با مخالفت خزانهدار کل روبهرو شد. امیراعلم در نامهای به وزارت مالیه با تاکید بر خدمات جمعیت در زدوخوردهای مشروطه، به تاثیر سیاسی حضور ایران در این کنفرانس و مناسبات سیاست خارجی دولت اشاره و خودداری از تصویب بودجه را مخالف شوونات سیاسی دولت قلمداد کرد. توضیحات امیراعلم سرانجام دولت را قانع کرد مبلغ خواسته شده را بپردازد و سرهنگ دکتر غلامحسین خان به بلژیک فرستاده شود.٧
در جنگ یکم جهانی در پی هجوم نیروی نظامی روسیه به ایران، کمیته دفاع ملی به ریاست سردار اسعد بختیاری «خورشید سرخ» را ایجاد کرد و فعالیتهایی انجام داد. در مقدمه اساسنامه «خورشید سرخ» اقدام پیشبینی شدهای مانند هدفهای جمعیت شیر و خورشید سرخ مطرح شده بود. در اساسنامه این جمعیت که ٢١ آذر ١٢٩٤ خورشیدی در ٢١ ماده به تصویب هیات مدیره کمیته دفاع ملی رسیده بود، ارتباط با اداره صحیه دولتی، همچنین صلیب احمر و هلال احمر، موافق قرارداد دنیا از اهداف خورشید سرخ برشمرده شد.٨
پس از کودتای سوم اسفند ١٢٩٩ خورشیدی و خروج نیروهای خارجی از ایران، در کنار دیگر اقدامات که برای بازسازی ایران صورت گرفت، تلاشهایی نیز، برای تشکیل جمعیت شیر و خورشید سرخ آغاز شد. دکتر امیراعلم مقررات صلیب سرخ را ترجمه کرد و در اختیار احمد شاه قاجار گذاشت. او پس از مذاکرههای فراوان با احمد شاه و دیگر رجال درباره ضرورت تشکیل جمعیت شیر و خورشید سرخ در ایران، آنان را به تأسیس جمعیت مجاب کرد.٩
اما به نظر میرسد صلیب سرخ جهانی هم ایران را برای تشکیل جمعیت شیر و خورشید زیر فشار گذارده بود زیرا سفارت ایران در سوییس از راه وزارت امور خارجه در نامهای، مجلس حفظالصحه دولتی را به شتاب در تشکیل جمعیت شیر و خورشید سرخ برانگیخته و مجلس حفظالصحه نیز در پاسخ به وزارت خارجه اطمینان داده بود مقدمات تشکیل و نظامنامه اساسی آن را تهیه خواهد کرد,١٠
جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران در هیجدهم بهمن ١٣٠١ خورشیدی به ریاست افتخاری محمدحسن میرزا ولیعهد قاجار تشکیل و نظامنامه اساسی آن در اسفند ١٣٠١ منتشر شد. این نظامنامه از ده فصل و ٦١ ماده درباره تشکیلات و فعالیتها تنظیم شده بود.١١ نخستین جلسه رسمی کمیته مرکزی جمعیت در پنجم مرداد ١٣٠٢ تشکیل و مقرر شد برای پیشبرد اهداف و امور جمعیت یک یا دو جلسه در هفته برگزار شود.١٢
هدفهای شیر و خورشید سرخ ایران
جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران که بر اساس مقررات بینالمللی مرتبط با موسسات صلیب سرخ و هلال احمر جهانی تشکیل شد، در سال ١٣٠٢ خورشیدی فعالیت خود را رسما شروع کرد و در کشور منشا فعالیت و خدمات گوناگون خیرخواهانه شد؛ اگرچه پذیرش مقررات ژنو و پیوستن ایران به آن در تاریخی پیشتر از سال ١٣٠٢ خورشیدی بوده است. درآن سال به همت خیرخواهان و نوعپروران نخستین هیات مدیره آن بر مبنای اساسنامه مصوب شکل گرفت و رضا خان میرپنج که در آن تاریخ رییسالوزرا بود، رییس افتخاری هیات مدیره شد. نخستین دوران خدمتگذاری جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران را دو بخش میتوان کرد؛
١- پیش از شهریور ١٣٢٠؛ فعالیت جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران در این دوره بیشتر به امور امدادی و رسیدگی به حال آسیبدیدگان و حوادث و سوانح گوناگون محدود بود. همچنین احیانا تاسیسات سودمند درمانی در برخی نقاط کشور از جمله آذربایجان به وجود آورد. بیمارستانهای شیر و خورشید سرخ تبریز، اردبیل، ماکو، خوی، بوکان و سلدوز در نقاط مختلف آذربایجان و پرورشگاه شیر و خورشید سرخ مشهد، اصفهان و تهران، از مهمترین آنها به شمار میآمد.
٢- شهریور ١٣٢٠ به بعد؛ جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران در این دوره جمعیت دامنه فعالیت خود را گسترش داد و نه تنها در رشتههای چهارگانه مربوط به وظایف اصلی موسسات صلیب سرخ و هلال احمر جهانی، که، در دیگر رشتههای خدمات خیریه و اجتماعی نیز توفیق خدمت به مردم داشت؛ در سراسر کشور نزدیک به ٣٠٠ موسسه مختلف خیریه و درمانی را در ١٢٣ شعبه اداره میکرد و افزون بر فعالیتهای درمانی، خیریه و امدادی، در امور تربیتی و اجتماعی نیز گامهایی بلندی برداشت.
جمعیت میکوشید افزون بر وظایف محوله، افراد جامعه را برای ایجاد هماهنگی و همکاری در امور خیریه و تعلیم تربیت، تشویق و آنان را به مساعدت اجتماعی در راه تامین رفاه مستمندان و ایجاد وسایل آسایش دردمندان و محرومان آماده کند. نیکوکاران و متولیان جمعیت برآن بودند مردم را به این نکته آگاه کنند که هیچ فردی نباید و نمیتواند تنها برای خود زندگی کند و به آنچه پیراموناش میگذرد بیاعتنا باشد، که، باید در غم و شادی دیگران سهیم باشد. در این صورت راهی جز اعطای سهمی از آنچه خداوند به وی عطا کرده به محرومان و مستمندان ندارد و با این مساعدت، راه را برای بهبود حال دردمندان و مستحقان هموارکند. جمعیت شیر و خورشید سرخ با انگیزه این که به صورت کانونی فعال درآید و مردم نوعدوست ایران بتوانند نیتهای خیرخواهانه خود را به هر شیوه مرکزیت دهند و آن را برای خدمت به همنوعان محروم به کار گیرند،
شکل گرفته است.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.