محمدرضا دژکام؛ روانشناس، مشاور ازدواج و خانواده، عضو انجمن روانشناسی ایران، عضو انجمن مشاوره ایران
سه راهکار طلایی روانشناسی برای ایجاد تغییرات مثبت و اساسی در روند زندگی مردان
1- شما نمیتوانید صرفاً مردی را برای تغییر دادن دوست بدارید.
در واقع شما خانمها هر چه محبت و توجه خود را به شوهرتان بیشتر از گذشته کنید، بیشک بیش از گذشته او را از خود جدا خواهید ساخت.توضیح اینکه، زنی که شوهرش را بیش از اندازه دوست میدارد، باعث خواهد شد که همسرش او را بسیار نیازمند تصور کند و چون نمیتواند تمام خواستههایش را برآورده سازد، احساس شرمساری و خجالت خواهد کرد.
2- شما (خانمها) برای ایجاد تغییر مثبت در شوهرتان، قبل از اینکه به چگونه رفتار کردن در روابط خود فکر کنید، باید به این مهم برسید که شوهرتان چه احساسی نسبت به خودش دارد.
این رویکرد به مرد کمک خواهد کرد تا برای ایجاد تغییر مثبت در خود و نیز فائق شدن بر مسائل و مشکلات جاری به همسرش تکیه کند و او را پشتوانه خوب و قابل اعتماد ببیند و تمام تلاش و کوشش خود را در این راه به کار گیرد.
3- بهترین و اساسیترین روش برای ایجاد تغییر مثبت در شوهرتان، پی بردن به رفتارها و عکسالعملهایی از جانب شماست که باعث پیدایش واکنش و بازتابهای منفی و مهلک در او میگردد.
آیا تواناییهای مردان را میتوان آشکار ساخت؟!
اصولاً زنان تواناییهای بسیاری برای دگرگونی نقاط قوت و قابل توجه رفتار شوهرشان دارند! توجه کنید، وقتی که زنی همیشه با شوهرش از دریچه عصبانیت، خشم، سرزنش و نامهربانی وارد میشود، مرد (شوهرش) نیز تلاش میکند در قبال این رفتار، به نوعی از خود دفاع کند و در این موقع است که نابسامانیهای رفتاری مرد آشکار میشود! اما زمانی که زن با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر و آرامش به سوی شوهرش برود و او را بهترین مرد دنیا برای خود تلقی کند، متقابلاً مرد نیز سعی میکند بهترین ویژگیهای رفتاریاش را به همسرش نشان دهد. این همان برقراری یک رابطه زناشویی به معنای واقعی کلمه است!
اما در همین بین باید به نکته قابل ملاحظهای اشاره کنیم و آن اینکه زنان سعی نمیکنند تا «بهترین وجه شخصیتی و رفتاری خود» را به شوهرانشان نشان دهند و زمانی این کار را انجام میدهند که تصور میکنند رابطهشان با او به نوعی دچار تزلزل شده و در حال از هم گسیختگی است. پس این طرز رفتار و نگرش زنان مناسب و معقول نیست و آنها باید اندکی بیشتر با خود بیندیشند. برای چراهای رفتار خود پاسخ یا پاسخهایی معقول و غیراحساسی پیدا کنند و درگیر و دار آشفتگیهای روحی و روانی خود، به ناگهان تصمیم ناشایست و غیرمعقولی نگیرند. این گونه میتوان به پایداری و استواری رابطه اطمینان داشت.