ماهان شبکه ایرانیان

یک راهنمای گردشگری عنوان کرد؛

بی اهمیتی به گردشگران در طبیعت و آزمونهای جامع راهنمایان

یک مدرس طبیعتگردی گفت: درحالیکه برخی راهنمایان گردشگری برای حوادث در طبیعت آمادگی ندارند؛ ما می خواهیم به ایران گردشگر خارجی آورده و در حوزه اکوتوریسم فعالیت کنیم.

بی اهمیتی به گردشگران در طبیعت و آزمونهای جامع راهنمایان

علی شادلو از راهنمایان طبیعتگردی و کارشناس فوریت های پزشکی مدیریت بحران است که به واسطه فعالیت های گردشگری اش هم به راهنمایان آموزش می دهد و هم در دو حوزه مدیریت بحران و طبیعتگردی سالها کار کرده است. او در گفتگویی با خبرنگار مهر از روند آموزش راهنمایان گردشگری به خصوص راهنمایانی که قرار است در حوزه طبیعت گردی فعالیت کنند انتقاد کرد و به اتفاقاتی که طبیعت برای گردشگران کشورمان می افتاد اشاره کرده و گفت: اکنون شاهدیم که برای گردشگران در دزفول و مرنجاب چه حوادثی رخ می دهد و چطور به آنها رسیدگی می کنیم.  در ایران بیشتر  منتظر می مانیم که وقتی اتفاقی افتاد کاری انجام دهیم.

این کارشناس ارشد اکوتوریسم ادامه داد: در ایران آمار درستی از تلفات حوادثی که در طبیعت می افتد در دست نداریم تا برای اتفاقات بعدی برنامه ریزی کنیم. در صنعت طبیعتگردی نیز همین طور است.  وقتی معاون وقت گردشگری کشورمان می گفت حوادث در طبیعتگردی نداشته ایم  نشان می دهد که اصلا در این حوزه آماری وجود ندارد. درست همان سال که او چنین حرفی زد؛ من فرمانده امداد و نجات کوهستان شمال تهران بودم و از بین دو هزار و 500 حادثه به وقوع پیوسته  47 نفر در ارتفاعات شمال تهران از بین رفتند.   

شادلو بیان کرد: در دوران دانشجویی به ما قانون امداد و نجات کشور را درس می دادند و گفتند که حوادث دو نوع هستند. حوادث همه گیر مانند زلزله و سیل و حوادث تک گیر مانند تصادفات و سکته قلبی و .. و متولی و مسئول هر کدام از این حوادث در شهرها و جاده های بین شهری چه ارگانهایی هستند. مثلا متولی حوادث تک گیر در شهرها اورژانس و آتش نشانی هست و در جاده ها هلال احمر و اورژانس. من پاسخ دادم متولی و مسئول حوادث تک گیر که در شهر و جاهای بین شهری نیست کدام ارگان است؟ گفتند که اصلا به این موضوع فکر نکرده ایم به نظر من در عقبه این اتفاق در حقیقت ما به گردشگری فکر نکرده ایم چون گردشگران در عین حال که در شهرها و یا جاده های بین شهرها حضور دارند حتما اکوتوریست هایی هم هستند که به مناطق بکر طبیعت رفته اند.  ما برای آنها چه فکری کرده ایم؟ البته اکنون تغییراتی در متن قانون امداد و نجات بوجود آمده است و می بینیم که در کوهستان برای اتفاقاتی که می افتد هلی کوپتر می فرستند البته اینکه در حوادث قله دماوند و خط الراس توچال بالگرد اعزام می شود قابل تعمیم به تمام منطق طبیعی ایران نیست کما اینکه از چه نیرویی و چه بالگردی و طبق چه منطق زمانی این اتفاق می افتد خودش بحث دیگری است.

وی افزود: اتفاق بد این است که کار امداد و نجات را با همه ریسک ها و آمادگی جسمانی که لازم دارد به داوطلب می سپارند به خصوص در اتفاقات طبیعت و کوهستان ها و جاده ها. این درحالی است که در هیچ جای دنیا داوطلبین کارهای حرفه ای و تخصصی را آنهم در سطح امداد و نجات در طبیعت به عهده ندارند.  می توان به راحتی آمار گرفت که عارضه های حین تصادف در جاده ها چقدر بوده و بعد از تصادف چقدر است.  این نشان می دهد که حتی افرادی که فکر می کنیم حرفه ای هستند نیز آموزشهای  حرفه ای لازم را ندیده اند و در بحث سازمان دهی نیروی امدادی، تخصص ها و تجهیزات لازم همچنان جای کار بسیار است.

شادلو گفت: خدمات آموزشی گردشگری عام المنفعه انجام می شود. این درحالی  است که اگر کسی  بخواهد در شهری نزدیک تهران مدرک کارشناسی از یک دانشگاه  آزاد بگیرد باید 40 میلیون تومان طی چهار سال هزینه کند بعد از آن، چقدر ضمانت اشتغال برای دانشجوی فارغ التحصیل شده، وجود دارد؟ اما دوره آموزشی کاربردی برای راهنمای گردشگری ساعتی دو هزار و 300 تومان نرخ گذاری شده که حداکثر مدت زمان آن هم یک ساله است البته برخی از دوره ها 6 یا 9 ماهه است. بازار کار برای راهنمای گردشگری که کیفی، علمی و ورزیده از دوره ها خارج می شوند هم بسیاراست. همین الان همه آژانسها راهنما می خواهند و از ما تقاضای معرفی راهنمای با کیفیت می کنند و می بینیم که تورهای طبیعتگردی زیادی هم برگزار می شود.

وی افزدو: چه ضمانتی وجود دارد با توجه به کیفیت آموزشهای ساعتی دو هزار تومانی، راهنمایانی که برای تورهای طبیعتگردی با گردشگران تربیت و فرستاده می شوند، از عهده اتفاقاتی که برای گروه می افتد برآیند؟ آنها چه زمانی بازآموزی شده اند؟ سوال اصلی اینجاست در ایران چه دوره آموزشی دیگری برای انسانها غیر از راهنمای گردشگری وجود دارد که ساعتی دو هزار تومان هزینه داشته باشد؟ اگر قرار باشد به زیست مندان دیگر آموزش داده شود چقدر هزینه می گیرند؟ مهمتر اینکه حتی در آزمون انتهایی دوره آموزشی راهنمایان گردشگری که توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برگزار می شود حتی از درس مدیریت حوادث و پاسخ به شرایط اضطراری از فراگیران دوره ها حتی سوال هم نمی شود، آیا این غیر از ترویج بی اهمیتی موضوع امنیت و حفظ جان گردشگران، نتیجه دیگری هم دارد؟

وی افزود: ما درباره انقلاب چهارم بشر که همان انقلاب گردشگری و اوقات فراغت است صحبت می کنیم. انقلابی که بهترین معماران بهترین هتلها و بهترین خودروسازان ویژه ترین خودروها را برای گردشگران می سازند. ما می خواهیم برای این صنعت پیشانی که همان راهنمای گردشگری است تربیت کنیم آن هم با ساعتی دو هزار تومان! همین نرخ را هم برخی از هم صنف های ما می گویند که زیاد است. مردم نمی آیند و پولش را ندارند در حالی که کل شهریه پرداختی فراگیران به اندازه حقوق پنج روز حق الزحمه تورگردانی برای آنهاست و در نقطه مقابل بسیاری از مدیران شرکتهای گردشگری از توانمندی پایین فارغ التحصیلان دوره های راهنمایان به حق گلمند هستند و ضلع سوم این مثلث، تعیین سقف قیمت آموزشها توسط معاونت گردشگری ست و نه حداقل قیمت دوره ها یا به زبان ساده تر حداقل کیفیت را تعیین کنند و جای رقابت کیفی را برای آموزشگاه ها در ارائه خدمات آموزشی شان باز بگذارند حالا چگونه توقع داریم که آموزشها کیفی شوند و افراد در هنگام بحرانها و حوادث سفر انقدر آموزش دیده و کیفی رفتار کنند که بتوانند از پس مشکلات و حا آنها بر بیایند؟

این کارشناس طبیعتگردی ادامه داد: آموزش های ما با هیچ یک از استانداردهای آموزشی دنیا انطباق ندارد. در نتیجه نمی توان یک تور استاندارد با موازین اکوتوریسم نشان داد یا یک اقامتگاه با استانداردهای اقامتی اکوتوریستی. اصلا چه کسانی به راهنمایان درس می دهند؟ با کدام استاندارد آموزشی؟ مدرسان خودشان چقدر آموزش دیده اند؟ اگر واقعا دولت می خواهد که گردشگری فایده ای برایش داشته باشد و راهنمایان تخصصی گردشگری طبیعت گرا در موضوع برخورد با حوادث زبده باشند ؛ باید وزارت بهداشت اجازه دهد این راهنمایان دوره های عملی را در اورژانس بیمارستانها و اورژانس پیش بیمارستانی و پایگاههای امداد کوهستانها پشت سر بگذارند تا اگر این دوره ها را گذراندند آن زمان کارت راهنمای گردشگری به یک فرد داده شود.  چون برای صنعت گردشگری امنیت جانی گردشگران در حوادث احتمالی گردشگری با علایق ویژه، گردشگری ماجراجویانه و حتی گردشگری ورزشی مهم است ضمن اینکه راهنمایان وقتی در بیمارستانی حضور می یابند ؛ در ذهن پرسنل جا می افتد که توریست چه کسی هست و صنعت گردشگری چیست.

شادلو که خود نیز مدیرعامل یک موسسه آموزش راهنمایان گردشگری است ادامه داد: همه ما در برابر اتفاقاتی که برای گردشگران می افتد مسئول هستیم از من که که خودم آموزشگاه دارم تا کسی که پای برگه کارت راهنما را امضا می کند و  یا استانداردها و کیفیت آموزش ها را تعیین می کند.

شادلو به آزمون جامع راهنمایان گردشگری نیز اشاره کرد و گفت: چطور در آزمون جامع راهنمایان گردشگری درباره پرندگان، شناخت صنعت و ... سوال پرسیده می شود اما از مدیریت بحران نه؟ آیا لیدرها درسی که در آزمون جامع سوالی از آن نیاید را جدی می گیرند و یا سر کلاسش حاضر می شوند؟ چطور برخی از راهنمایان گردشگری در ایران جرات می کنند تور طبیعتگردی بدون استانداردها و پشتوانه قانونی گردشگری ماجراجویانه برگزار کنند؟ چرا سازمان میراث فرهنگی نظارتی روی آنها ندارد؟ نظارت روی تورهایی که غیر مجاز برگزار می شود اصلا کار سختی نیست. کافی است یک سامانه جامع ثبت سفر (کدینگ تور) وجود داشته باشد و کلیه ارگانهای نظارتی به آن دسترسی داشته باشند و بتوانند آن را چک کنند که این تور با چه مجوزی و از طریق چه سامانه حمل و نقلی و با کدام مسافران به کجا و چگونه می رود؟ لیدرش چه کسی هست و از کجا پشتیبانی می شود؟ به نظر من کسی که قبول می کند 40 نفر را سوار یک اتوبوس کرده بدون مجوز و بیمه به یک منطقه گردشگری ببرد و در حقیقت 8 میلیارد تومان دیه آنها را به جان بخرد از نظر عقلی سالم نیست. این افراد می دانند که اگر برای هر یک از گردشگران اتفاقی بیفتد کسی کاری به کارشان ندارد به خاطر همین چنین ریسکی می کنند.

شادلو به آیین نامه تاسیسات گردشگری نیز اشاره کرد و گفت: متاسفانه در آیین نامه از موسسات آموزشی هیچ اسمی آورده نشده است این یعنی اصلا به آموزش اهمیتی نمی دهیم. ما باید به سراغ تفکر استاندارد برویم تنها در این صورت می توان صنعت گردشگری را حرفه ای کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان