اما استون Emma Stone و استیو کارل Steve Carell در نقش بیلی جین کینگ Billie Jean King و بابی ریگس Bobby Riggs در فیلمی در مورد مسابقه تنیس مشهور بین این دو، جلوی دوربین رفتهاند.
«نبرد دو جنس» Battle of the Sexes فیلم موفقی است، فیلمی بهشدت سرگرمکننده که ماهرانه با مشکلات اجتماعی زیادی که این مسابقه کارناوال مانند را در برمیگیرد دستوپنجه نرم میکند؛ اما استون در نقش بازیکن مشهوری که درعینحال از سردرگمیها و مشکلات شخصی زیادی رنج میبرد، به زیبایی توپ میزند. کارگردانان فیلم جاناتان دیتون Jonathan Dayton و ولری فاریس Valerie Faris با این فیلم حتی بهتر از شاهکار قبلیشان «میس سانشاین کوچک» Little Miss Sunshine ساخته سال 2006 ظاهر میشوند. فیلمی خوشساخت که به زیبایی درام و طنز انسانی در کنار یکدیگر به تصویر میکشد.
این فیلم هم مانند اکثر چیزها در مورد برنده شدن و لذت بردن است. استون بازی فوقالعادهای از خودش به یادگار گذاشته است که هم ازنظر دراماتیکی و فیزیکی متقاعدکننده و شبیه به خود کینگ است، حتی اگر بازی تنیسش توسط جلوههای کامپیوتری بهبودیافته باشد. کارل خندهدار و مسخره به نظر میرسد، بهطور قابلقبولی نقش یک قمارباز که مهمترین شرط زندگیاش را میبندد، بازی میکند.الن کامینگ Alan Cumming بازی زیبایی را در نقش طراح لباس لیگ بانوان جسوری به نمایش میگذارد، کسی که نظراتش کینگ را که مشکلات شخصی زیادی دارد، اطمینان خاطر میبخشد. فرد ارمینسن Fred Armisen در نقش دکتری مرموز که قبل از هر مسابقه مهم ترکیبی از ویتامینهای مشکوکی به ریگس میدهد، ظاهرشده است.
نتیجهی این مسابقه بر کسی پوشیده نیست، بااینحال فیلم موفق میشود جذابیت زیادی را در آن بگنجاند بهطوریکه شما را میخکوب این بازی کند.
کار فیلمبردار لینوس ساندگرن Linus Sandgren در این فیلم استثنایی است. با فیلمبرداری در قالب 35 میلیمتری او صحنههایی از یک فیلم دهه 1970 میلادی را، البته بدون کیفیت پایین و رنگهای خاک گرفته و کنتراستهای زشت، به تصویر میکشد. طراحی لباس و آهنگسازی فیلم کاملاً مناسب حال و هوای این فیلم هستند.
و اما نظر برخی منتقدان درباره فیلم:پیتر دبراج Peter Debruge از ورایتی Variety اینطور نوشته است: صادقانه بگویم جنبههای زیادی وجود دارد که فیلم باید به آنها بپردازد و «نبرد دو جنس» این کار طوری انجام میدهد که فیلم هم برای تماشاگری که این مسابقه را به یاد دارد و هم برای کسانی که کنجکاوند تا درباره آن بیشتر بدانند جذاب به نظر آید. قسمت زیادی از حس نوستالژیک و قدیمی فیلم مدیون موسیقی متن آن است که شامل آهنگهای گروه سرخ و شبدر Crimson and Clover و Rocket Man التون جان Elton John است.
گیمپلی خاصی در فیلم دیده نمیشود که اتفاقاً خبر خوبی است. فیلم در همین حالت هم بیش از دو ساعت طول میکشد که بیشتر آن در مورد بازی طولانی- اراده کینگ برای گرفتن حقوق مساوی برای بازیکنان زن- و سرنوشت هر بازی است.
فیلم ازنظر استیون ویتی Stephen Whitty منتقد New York Daily News اینطور بوده است: فیلمی که بر اساس داستان واقعی ساخته میشود باید سه مشخصه داشته باشد- شخصیتهای قوی، تضادی آشکار و دیدی تازه. «نبرد دو جنس» هر سه را بهخوبی دارد.
فیلم بعضی چیزها را جوری دیگری میبیند که این را مدیون دو بازیگر قویاش است. در ابتدا به نظر میرسد اما استون برای بازی نقش کینگ مناسب نیست- زیادی خجالتی، زیادی دخترانه، زیادی نحیف، اما هنگامیکه تمایلات واقعیاش را پیدا میکند مصمم جلو میرود. کارل اما دلقک سرخوشی تبدیل به یک انسان میکند. ریگسی که او خلق میکند بامزه و درعینحال سکسیست است و درست بهاندازه کینگ تشنه احترام و شهرت است.
مسابقه شاید فقط یک برنده داشته باشد، اما همه از این فیلم دستپر به خانه میروند.
استفانی زاکرک Stephanie Zacharek منتقد تایم Time نوشته است:
بازیها در این فیلم فرز و ظریفاند و هر دقیقهی فیلم را جذاب جلوه میدهند. کارل، ریگگس را بهجای فردی فاسد، یک احمق سنتی ولی مهربان جلوه میدهد. بااینکه استون ظریف، نماینده خوبی برای کینگ به نظر نمیآید اما رک بودن فکر شده او را بهخوبی به تصویر میکشد.
«نبرد دو جنس» فقط فهرستی از ارزشها و مفاهیمی که کینگ بعداً برای آنها جنگید، نیست. بلکه داستان ورزشکاری با شهرت جهانی است، زنی که هنوز نمیدانست چقدر بیشتر از اینها خواهد بود. گفتن “ راه زیادی را جلو آمدهای” کار سادهای است، اما کینگ کسی است که قدمبهقدم این راه دشوار را طی کرده است، کاری که اصلاً سادهای نیست.
لیا گرینبلات Leah Greenblatt از اینترتینمنت ویکلی Entertainment Weekly نقدش را اینطور نوشته است:
این نسخه جدید از نبردی که در سال 1973 بین کینگ و ریگز اتفاق افتاد هیچوقت تماماً در مورد تنیس نبود: بلکه آزمایشی روشنگر برای آن دوره بود. فیلمی است در آن سیاستهای اجتماعی، ورزش و افراد مشهور در مقابل چشمان نود میلیون تماشاگر بر روی زمین مسابقه رفتند.
فیلمنامهنویس برنده اسکار فیلم «میلیونر زاغهنشین» Slumdog Millionaire ، سایمون بوفوی Simon Beaufoy فیلمنامهای درخور نام این فیلم نوشته است، طوری که این نکته که خود مسابقه خیلی خوب جلوه داده نشده است آنچنان پررنگ به نظر نمیآید. قدرت سمبولیک اتفاقاتی که در فیلم میافتد- قدمی کوچک، جهشی بزرگ برای زنان دنیا- برگ برنده این فیلم است.
اما دیوید ارلیک David Ehrlich منتقد ایندیوایر Indiewire نظر متفاوتی نسبت به فیلم دارد: این فیلمی است که بیلی جین کینگ را تحسین میکند، اما تعهد او را نسبت به بازی بهخوبی نشان نمیدهد. حتی با ریگس بیش از آنکه باید همدردی میکند و با بازیکنی که حریفش را دستکم میگیرد همراه میشود. با وجود طراحی تولید زیبا و آهنگسازی فوقالعاده نیکولاس بریتل Nicholas Britell که آهنگسازی فیلم «مهتاب» Moonlight را هم در کارنامه دارد، «نبرد دو جنس» بر بیاهمیت نشان دادن یک شورش تکیه میکند، این در حالی است که به نظر میرسد بهتر بود اشتیاق و نیاز برای به دست آوردن امتیاز آخر مسابقه را پررنگتر نشان میداد.
این فیلم فقط تلنگری کوچک به ما میزند، درحالیکه میتوانست به ما انگیزه توقف نابرابریهای جنسی را بدهد. درنتیجه فیلم به ریگگس که یک آدم مزخرف دیوانه است اجازه میدهد مردی دوستداشتنی با اعتیاد به شرطبندی با قلبی از طلا جلوه پیدا کند.
Post Views:
45