دکتر پروانه صفایی مقدم روانشناس بالینی
خانمیمیگفت وقتی در ابتدای زندگی زناشویی هستیم، همه چیزدر اطرافمان شیرین و دلچسب و همه لحظات مملو از شادی و خوشحالی است و هرگز تصور نمیکنیم روزی این احساسات خوش و سبکبالی خیال تبدیل به شرایط ناهموار و دشواریهای پیدرپی زندگی شود، اما طولی نخواهد کشید که با گذشتن سالهای اول ازدواج، شادیها یکی پس از دیگری رنگ میبازند و روزی به خود میآییم و میپرسیم چه اتفاقی افتاده؟ چرا همه چیز به این زودی عوض شده؟ آیا گذر ایام بود یا حضور بچههای و افراد دیگر این تغییرات را سبب شده.
و اما پاسخ مشاور:
ازدواج کلمهای جادویی نیست که بتواند همه نیازهای ما را برآورده سازد و مورد دیگر این است که همسر خود را به همراه با محاسن و معایبش بپذیرید. البته پیشنهاد نمیکنیم بیانصافی، بیرحمی، بینزاکتی و رفتارهای ناشایست او را برای همیشه تحمل کنید، زیرا آدمیقادر است رفتار خود را اصلاح کند اما فراموش نکنید هرگز قادر نیست ماهیت خود را عوض کند، مانمیتوانیم گذر زمان را متوقف یا حضور بچهها را در زندگی پنهان کنیم، اما میتوانیم پایههای زندگی را براساس این واقعیتها بنیان نهیم و بکوشیم روزهای شاد اول زندگی را در زندگی تکرار کنیم.
چگونه روزهای شاد اول زندگی را تکرار کنیم؟
به نظر شما دوستان آیا باید هر روز دسته گل تازه تهیه کرد تا شوهرانتان هنگام آمدن به خانه غافلگیر شوند؟ یا با پوشیدن لباس نو سعی کنید از خشکی و یکنواختی زندگی بکاهید؟ آیا باید به نصیحت برخی زنان گوش دهید و به زندگی و بچههای خود بیتوجه باشید و هر روز در پی تغییر لباس و مدل موی خود باشید تا در نتیجه چنین کاری شوهرانتان، آمدن به خانه را به هر جای دیگر ترجیح دهند؟ یا باید شیوه گروهی دیگر از زنان را پیش بگیرید و به محض اینکه همسرتان به خانه آمد، ناله سر دهید و شکایتکنان سعی کنید مشکلات کوچک زندگی را، بزرگ جلوه دهید تا با جلب محبت و ترحم، زندگی را خوشایندتر جلوه دهید؟
اما هیچکدام از این ظاهرسازیهای فریبنده به تنهایی نمیتواند موثر باشد و از بروز اختلافات و مشکلات زناشویی جلوگیری کند، بلکه باید کوشید «شوهرانتان را دوست خود کنید» برای ایجاد این صفا و صمیمیت، لازم است موانع را شناسایی کنید و آنها را یکی پس از دیگری از سر راه بردارید، توجه داشته باشید «یکی از بزرگترین موانع بر سر راه خوشبختی توقعات بیش ازحد است. زیرا گروه بیشماری از جوانان، برداشت غلطی از ازدواج دارند و همواره میپندارند که ازدواج معجزهای است که اگر در زندگی آنان بپیوندد، تمام مشکلات را حل و زندگی را شیرین و شادمیکند، آنان با چنین تعبیر نادرستی، اقدام به ازدواج میکنند و پس از مدتی درمییابند که آنچه در ذهن داشتهاند، رؤیایی بیش نبوده است.
گروهی دیگر پیش از در نظر گرفتن توانایی و سلامت روح و روان همسر خود، سعی میکنند تمام کارهایشاق و پر زحمت را به او بسپارند و با این روش هرگونه فرصتی را برای به وجود آمدن روابط دوستانه و صمیمیرا از بین میبرند، از نظر روانی هر انسانی نیازهایی دارد، مانند مطرح شدن، پذیرفته شدن، ایمن بودن و تعلق داشتن که هریک از این نیازهای روانی تا حدودی با ازدواج برآورده میشود. زن و شوهر میتوانند در به وجود آمدن حس خوب زیستن به یکدیگر کمک کنند ولی هیچکدام قادر به آفرینش شادی و خوشبختی مطلق نیستند.
ما انتظار داریم دیگران هر کاری از دستشان برمیآید برایمان انجام دهند، در حالی که خود کمترین توجهی به خواستههای آنان نمیکنیم، میخواهیم از اشتباهات ما چشم بپوشند، اما خودمان کوچکترین گذشتی در مورد رفتار بد آنها نداریم. شما میخواهید شوهرتان از هر نظر بیعیب باشد، درحالی که از عیبهای خود بیخبرید، همیشه سعی دارید عیوب او را برشمرید و ناله و شکایت کنید که چرا این شوهران طور که باید باشد نیست، چرا قادر نیست من را درک کند؟ حتی گروهی از زنان پا را از این فراتر نهاده، سعی میکنند شخصیت شوهر خود را درهم ریخته، دوباره آن را طوری که بخواهند شکل دهند، یا او را مجبور کنند آنطور که میخواهند باشد، نه انگونه که هست. البته فقط زنان نیستند که مرتکب چنین اشتباهی میشوند. کم نیستند مردانی که به زنانشان خرده میگیرند، به هرحال فراموش نکنیم هیچ توهینی بزرگتر از این نوع عدم پذیرشها نیست.
اولین گام برای به وجود آمدن یک زندگی زناشویی موفق، پذیرفتن واقعیتهاست. ازدواج نوعی شراکت است که نیاز به رعایت اصول و قوانین دارد. فرض میکنیم شما با مردی که اهل مطالعه و تفریحات آرام است ازدواج میکنید، انتظار نداشته باشید بعد از ازدواج به مردی شلوغ و پر سر و صدا که اهل تفریحات مهیج هست، تبدیل شود. ممکن است شوهرتان همان فلسفه شما را در زندگی نداشته باشد، نخواهید کاملا عوض شود. ممکن است همسرتان نتواند تاجر یا ورزشکار موفقی شود، اما میتواند کارمندی موفق و متعهد باشد.
باید بدانید همه انسانها ازذوق و استعداد یکسانی برخوردار نیستند، اگر همسرتان در زمینه ورزش، تجارت، هنر موفق نیست و ذوقی ندارد، نباید به خود اجازه دهید که در موردش بدقضاوت کنید و او را مورد ارزیابی نادرست قرار دهید، نباید هروز یاس و نامیدی نشان دهید و مثلا بگویید چرا شوهرم مثل شوهرخواهرم نیست که فلان ماشین آخرین مدل را داشته و چرا مانند شوهر دوستم، سرشناس و معروف نیست، همانطور که شما نمیتوانید مثل دوست یا خواهر خود باشید. اگر به چنین کارها و چنین حرفهایی در زندگی ادامه دهید نه تنها شوهر خود را به زندگی دلسرد کردهاید و او را به شدت آزرده خاطر ساخته ایدهاید بلکه این رفتار شما، مقدمهای برای از هم پاشیدن زندگی خواهد شد. بنابراین فراموش نکنید که پذیرفتن واقعیتها، زیربنای هر نوع موفقیت و روابط سالم است.