«داستان سرود» ملی که حالا 144 ساله شده، داستان پر فراز و فرودی است؛ داستانی است که یک سرش به غرب متصل می شود و یک سرش هم به امور داخله.
به گزارش هفته نامه صدا، «داستان سرود» ملی که حالا 144 ساله شده، داستان پر فراز و فرودی است؛ داستانی است که یک سرش به غرب متصل می شود و یک سرش هم به امور داخله. اولین بار حدود 144 سال پیش این داستان آغاز شد؛ از زمانی که خاندان قاجار آن هم در دوره ناصرالدین شاه امور را در دست داشت.
شاهی که رویای فرنگ رفتن، گویا در او بیش از دیگران بود و در سه سفر، تمام آنچه در مخیله داشت به تمام و کمال یا به نقص در آن دیار دید و رهاورد سفرش، البته برای رعیت چیزی نبود که مثلا قرار باشد آن را در برابر سفر امپراتور ژاپن به قیاس نشست.
«سرود ملی» چون پرچم، نماد دیگری از اتحاد است؛ آن هم برای جامعه ایرانی که هر گوشه اش را قومیتی خاص (با زبان، فرهنگ و حتی مرام و مسلکی خاص خود) گرفته و نیاز است «نمایه»های اتحاد را بیش از سایر سرزمین ها، به بار بنشاند و پاس بدارد چرا که با این ترکیب قومیتی، نیازش به اتحاد و انسجام، بیش از دیگر کشورها است. این داستان در سه دوره قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی، روایتی دارد که هر کدام خاص خود آن دوره است.
مارش ملی ایرانیان
«قبله عالم» مارش اراده فرمودند! پیشکار می گفت: «قبله عالم» دست ها را پشت کمر بسته بود و از این سو به آن سوی عمارت می رفت و با خود واگویه داشت. می گفت به «انیس الدوله» سوگولی حرم گفته که می خواهد برای «شرف حضور» ترتیباتی اتخاذ کند. اینها شاید تمام آن چیزی بوده که «ناصرالدین شاه قاجار، که دستاوردهای سفرش به ینگه دنیا «احسن المطلوب بوده(!)» در ذهن چرخانده و نهایت شده، مقدمات آن چیزی که قرار است امروز و در این مجال «به طبع» آید. «سلطان صاحبقران» هر چند در امور حرم دستی مطول داشت اما گویا گاهی تراوشات ذهنی داشته که یا به خود اتکایش بوده یا به دیگری اما هر چه بوده امروز در یک فقره اش باید در باب «سرود» ملی از دوره ای آغاز کنید که او بر «مسند عالم» بوده است.
در یکی از سه سفر «قبله عالم» بود که در استقبال او، در شهر وین؛ گروهی به نواختن «مارش» اجیر شده بودند و این همان «مارش ایرانی» بود که در غیاب «سرود ملی» برای استقبال از شاه نواخته شد. داستان این مارش ایرانی هم زیر سر «یوهان اشتراوس» آلمانی بود که قبل از «آلفرد لومر» معروف که گفته می شود نخستین «سرود ملی» را ساخته، این قطعه را ساخت. سال های دهه ششم قرن نوزده میلادی بود. اشتراوس آلمانی در عهد قاجار و در سال 1864 میلادی آن مارشی که در وین به افتخار «قبله عالم» و البته به جای «سرود ملی» نداشته، نواخته شد را ساخت.
«آلفرد لومر» سال 1868 میلادی به ایران آمد و مدرس موسیقی دارالفنون شد. ناصرالدین شاه در سال 1873، مصادف با 1252 هجری شمسی به «لومر» امریه داد که مارشی دیگر بسازد که بتوان از آن در تشریفات مربوط به دیدارهای رسمی «قبله عالم» استفاده کرد. گفته می شود این مربوط به زمانی است که از نخستین سفر فرنگ برگشت. نیت ناصرالدین شاه از ساخت این مارش این بود که با نواختن آن در دیدارهای رسمی، و کنار سرودهای ملی دیگر کشورها، ایران کم و کاستی نسبت به دیگر ملل نداشته باشد. مارش چنان که از نامش پیداست بدون کلام بود و نمی توان «سرود ملی» نامید اما اروپایی ها به این دلیل که این قطعه، به جای سرود ملی نواخته می شده در منابع مختلف از آن به عنوان نخستین سرود ملی ایران یاد کردند.
تلاش خاندان قاجار برای سر و سامان دادن به «سرود ملی» به همین جا ختم نشد. بعدها که «شاه جوان» جلوی اجلال فرمودند، ترانه ای به افتخار او و برای روز تاجگذاری اش ساخته شد. قطعه ای که در اصلی منارشی با نام «سلامتی دولت عِلیّه ایران» بود و توسط «غلامرضا خان امیر پنجه سالار معزز» ساخته شد. سالار معززی که در آن دوره منصبی داشت با نام «رئیس کل موزیک». این مارش وقتی در روز تاجگذاری احمد شاه نواخته شد، مورد توجه شاه جوان قرار گرفت و بعد از آن مقرر شد این قطعه را به نام «مارش ملی ایران» بشناسند.
پایان بخش روایت هایی از سرود ملی در دوران قاجار، روایتی است که در فصلنامه ره آورد چاپ لس آنجلس در سال 1373، از زبان «جلال گنجی» نقل شده؛ آمده است که دانشجویان ایرانی مقیم آلمان در زمان احمد شاه قاجار درباره وجود سرود و مارش ملی در ایران چنان ناآگاه و بی اطلاع بودند که وقتی قرار شد برابر امپراتور آلمان حاضر شوند برای اجرای موسیقی، «عمو سبزی فروش» را به جای سرود ملی اجرا کردند.
پاینده باد ایران و سر زد از افق
پس از انقلاب اسلامی سرود ملی هم تغییر کرد. در آغاز سرود ملی ایران که با «شُد جمهوری اسلامی به پا» شروع می شد، سرودی طولانی بود که به همین دلیل هم تغییر کرد. عده ای هم البته دلیل اصلی تغییر این سرود را به خاطر شباهتش به سرود رسمی کشور در رژیم سابق نسبت می دادند. این شعر را «ابوالقاسم حالت» گفته و موسیقی اش را «محمد بیگلری پور» ساخته است. در سال 1371 سرود جدید جمهور اسلامی ایران که «مهر خاوران» نام دارد، جایگزین سرود قدیمی شد.
گفتگو با شاهین فرهت، آهنگساز، موسیقی کلاسیک، درباره سرود ملی ایران
شاهین فرهت آهنگساز، نوازنده و سازنده سمفونی های متعددی است. او با موسیقی کلاسیک آشنایی بسیار خوبی دارد و در کارنامه فعالیت هایش علاوه بر خلق آثار متعدد، سابقه تدریس در دانشگاه و مدیریت گروه موسیقی دانشگاه تهران را هم دارد.
با او درباره سرود ملی حرف زدیم و البته همان طور که فکر می کردیم، بحث های مان محدود به سرود ملی کشورمان نشد و گریزی هم به سرود ملی دیگر کشورها و ریشه های آنها زدیم تا فرهت از ماندگارترین سرودهای ملی جهان هم برای مان بگوید.
ایران در گذر زمان و طی یکی دو قرن گذشته سرودهای ملی مختلفی را تجربه کرده است. از ساخته موسیو مولر گرفته تا سرود ملی فعلی با آهنگسازی دکتر حسن ریاحی. آیا شما سرود ملی فعلی کشورمان را می پسندید؟
از جهت موسیقی این سرود را خیلی دوست دارم. خیلی مشکل است که آهنگساز بخواهد در زمان کوتاه یک تا یک و نیم دقیقه ای کاری منطقی و استاندارد ارائه کند و فکر می کنم سرود فعلی ما دارای تم خوبی است. روح بسیار خوبی دارد و ایرانی بودن در آن حس می شود؛ اما به نظرم نیم دقیقه اول قوی تر از بقیه سرود است و ادامه اش به قوت این نیم دقیقه پیش نرفته است. البته این را هم تاکید کنم که فقط درباره بخش موسیقی نظر می دهم و به نظرم درباره بخش شعر بهتر است کارشناسان این عرصه پاسخگو باشند.
قوی ترین سرود ملی که ایران داشته کدام است؟
خب من از کودکی و سرودهای ملی که سر صف می خواندیم را به خاطر دارم اما اگر قرار باشد خیلی مفصل بحث کنم باید دوباره همه سرودها را بشنوم و نظر بدهم اما در کل می توانم بگویم همین سرود فعلی قوی ترین سرودی است که داشته ایم. همین که این سرود به خوبی در ذهن مردم هم مانده است نشان می دهد که آهنگساز در کارش موفق بوده است چون این خیلی مهم است که مردم سرود ملی را خوب و زود یاد بگیرند. سرود ملی با ملیت تمام افراد یک جامعه سر و کار دارد و مثل سرود و قطعات موسیقایی دیگر نیست که ارتباط برقرار نکردن همه مخاطبان با آن خیلی اتفاق مهمی نیست.
سرود ملی کشورها از نظر شما تا چه حد موضوع مهمی است؟
اگر بخواهیم سرود ملی به مفهوم امروزی را بررسی کنیم می بینیم این مفهوم از اروپا آغاز شده و موسیقیدانان برجسته با ساخت اپراهای ملی و ایجاد حسن وطن پرستی در مردم، فضا را برای این نوع موسیقی باز کرده اند.
همواره ثابت شده است موسیقی تاثیری حتی به مراتب بیش از اعلامیه ها و کتاب ها داشته است و توانسته بیشترین تاثیر اجتماعی را داشته باشد. پس طبیعی است که همه کشورها موسیقی را بهترین وسیله برای بیان دیدگاه و خواسته ها و آرمان های کشورشان بدانند. در بررسی سرودهای ملی کشورهای مختلف و برخورد ملل با این موضوع به اتفاقات جالبی بر می خوریم. مثلا در تایلند حتی پیش از پخش فیلم در سینما هم سرود ملی پخش می شود و همه حاضران در سینما به احترام سرود ملی کشورشان می ایستند. موسیقی یا سرود ملی هم چیزی در حد پرچم شده و ابزار قدرتمندی در دنیا شده است برای رهبران کشورها و روحیه دادن به مردم و ایجاد همبستگی ملی. سرود ملی به نوعی عزم و نظم یک ملت را ایجاد می کند.
نمونه اهمیت این ماجرا را هم در مواردی چون مسابقات المپیک و جام جهانی می توان دید. وقتی بازیکنان در میدان های ورزشی پیروز می شوند و سرود کشورشان پخش می شود، رهبران سیاسی هم پیام های تبریک خود را منتشر می کنند و از بر افراشته شدن پرچم و پخش سرود ملی شان استقبال می کنند.
مردم دیگر کشورها هم به سرود ملی شان اهمیت می دهند؟
بله اما لزوما همه با آن موافق نیستند و دوستش ندارند. ایتالیا کشور آواز است. من از افراد زیادی در این کشور سوال کردم سرود ملی شان را دوست دارند یا نه و با پاسخ های متفاوتی روبرو شدم. در سوئد هم که 25 سال است رفت و آمد دارم با عقاید مختلفی از جانب مردم روبرو شده ام.
اما در کل سرودهای ملی جاویدان در جهان هستند. سرودهایی که آنقدر خوب و قوی بوده اند که در ساخت دیگر آثار موسیقایی هم آهنگسازان را به سمت خود جلب کرده اند، مثلا سرود ملی فرانسه یکی از آنهاست. نام این سرود را در فارسی «مارسیز» و «مارسه یز» نیز نوشته اند. روژه دو لیل (Rouget de Lisle) افسر ارتش فرانسه و یکی از انقلابیون آن کشور در سده 19، سرود تاریخی و مهیج مارسیز را سروده که پس از آن سرود رسمی انقلاب فرانسه و سپس سرود ملی کشور فرانسه شد و هنوز هم تغییر نکرده است.
چرا؟ چون آنقدر خوب است که نمی شود به این راحتی ها چیزی را جایگزینش کرد یا مثلا سرود ملی آلمان که ملودی اش متعلق به هایدن است و بسیار زیباست. من سرود ملی همه کشورها را شنیده ام و با دقت نظر سعی کردم در ذهنم آنها را بررسی و دسته بندی کنم.
گفتید برخی سرودهای ملی در آثار دیگر هم دستمایه خلق اثر برای آهنگسازان شده اند. در این باره توضیح دهید.
بله، چایکوفسکی در اوورتور 1812 از ملودی مارسیز سرود ملی فرانسه بهره برده، فانتزی های پیانوی شوومان هم همینطور. در موسیقی فیلم معروف کازابلانکا هم همین تم را می شنویم.
چرا ما سرود ملی تا این حد ماندگار و تغییرناپذیر نداشته ایم؟
دلایل بسیار زیادی دارد که بخش عمده آنها به چیزی جز موسیقی مربوط می شود اما باید بگویم در عرصه موسیقی ما هنوز در آموزش مشکل داریم و با خودمان و مسائل روراست روبرو نشده ایم. مثلا چند سال پیش تصمیم گرفته شده بود سازهای جهانی از برخی دانشگاه ها به گمانم دانشگاه علمی کاربردی حذف شود. این در حالی است که ما باید فضا را برای کار کردن در همه عرصه های موسیقی فراهم کنیم.
فکر کنید قرار باشد به سازهای جهانی کم توجهی کنیم. آن وقت در گذر زمان ممکن است به شرایطی برسیم که سرود ملی کشورمان را هم نتوانیم خودمان به خوبی بنوازیم و احتمالا برای زدن ملودی های سنگین باید هزاران کیلومتر پرواز کنیم تا یک قطعه هفت دقیقه ای را برای کشورمان تنظیم کنیم. ما هنوز هم در عرصه آموزش موسیقی با مشکلات بزرگی مواجه هستیم. فکر می کنم اگر بتوانیم این مشکل را حل کنیم اتفاقات خیلی بهتری خواهد افتاد.