بسیاری میگویند طرح مهم دولت حسن روحانی نفسهای آخرش را میکشد و عدهای دیگر وضعیت را در مقایسه با سالهای گذشته «بحرانی» نمیدانند.
به گزارش ، اعتماد نوشت: نخستین نشانههای نگرانکننده درباره طرح زمانی عیان شد که تیرماه امسال روحالله حضرتپور، نماینده مردم ارومیه در مجلس، گفته بود «تراز سطح آب دریاچه ارومیه نسبت به سال گذشته حدود 20 سانتیمتر کم شده است. در حقیقت حجم آب دریاچه در شرایط کنونی 140 میلیون متر مکعب نسبت به سال گذشته کمتر شده است.» عیسی کلانتری، رییس کنونی سازمان محیط زیست و مسوول ستاد احیای دریاچه ارومیه هم گفته بود تنها 35درصد از بودجه ستاد احیای دریاچهارومیه در سال 95 اختصاص یافته اما در صورت تخصیص کامل بودجه احیای دریاچه 7 سال طول میکشد.
حالا در آبان 96 روزنامه ایران از قول فرهاد سرخوش، رییس دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی، گزارش داد: «تداوم کاهش آب دریاچه که 20 روز قبل مساحت دریاچه را به یکهزار و 734 کیلومتر رسانده بود حالا با 36 کیلومتر کاهش مجدد به یکهزار و 698 کیلومتر رسانده است. این یعنی اینکه دریاچه ارومیه نسبت به سال گذشته در همین زمان حدود 302کیلومتر کاهش نشان میدهد.» آیا این نشانهها از شکست طرح احیای دریاچه ارومیه حکایت دارد؟ این پرسش محوری گفتوگو با اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست، است. او به صراحت میگوید که با ادامه روند کنونی امیدی به احیای دریاچه ندارد.
به تازگی اعلام شده تراز آب دریاچه ارومیه بسیار پایین آمده است. از سوی دیگر برخی مسوولان در ماههای گذشته افزایش دما و کاهش بارندگی را دلیل پایین آمدن تراز آب دریاچه اعلام کردهاند. آیا میتوان گفت بحران در دریاچه ارومیه همچنان در بالاترین سطح خودش قرار دارد یا این کاهش تراز آب غیرطبیعی نیست؟
من چندی پیش در بازگشت از اروپا از روی دریاچه ارومیه پرواز کردم و دیدم دو سوم دریاچه به کلی خشک شده است. امیدوارم در سال آبی جدید باران بیاید و کمی این وضعیت بهبود پیدا کند اما مشکل اصلی ستاد احیای دریاچه ارومیه این است که برنامههایش به دلیل اختصاص نیافتن بودجه عملی نشدهاند و حتی میتوان گفت این برنامه با شکست مواجه شد.
در روزهای اخیر خبری مبنی بر عقبنشینی 300 کیلومتر مربعی آب دریاچه منتشر شده است. ارزیابی شما از این خبر چیست؟
من نمیدانم چرا از واژه پسروی یا عقبنشینی استفاده میشود. این واژهها نارساست. این حرفها معنی نمیدهد. زمانی میتوانستیم از عقبنشینی آب دریاچه صحبت کنیم که ساحل دریاچه مشخص بود. اما الان که ساحلی نداریم بخواهیم اینگونه حرف بزنیم. وقتی میبینیم که دو سوم دریاچه خشک شده باید به صراحت بگوییم دریاچه خشک شده است.
شما میگویید بهتر است به جای پسروی از خشک شدن دریاچه بگوییم. برای برون رفت از این وضعیت آیا پیشنهاد مشخصی دارید؟
من قبلا در جلسات کمیته محیط زیست ستاد احیا پیشنهادهایم را گفتهام اما سرنوشت آن معلوم نشد. طبق برنامه وزارت نیرو قرار بود 72 سد در حوضه آب ریز احداث شود که 36 سد را ساختهاند. ساخت چهار سد را هم دولت متوقف کرده است. من از روز اول تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه پیشنهاد کردم که 20 درصد از آب پشت هر بند و سد را به دریاچه اختصاص دهند. اجرایی شدن این پیشنهاد مستلزم این بود که ابتدا امنیت آب را تامین کنیم. یعنی اگر بدون برنامه راه آب را باز کنیم کشاورزان پمپ میگذارند و تا آخرین قطره آب را برداشت میکنند. شاید بتوان با استفاده از قوه قهریه یا روشهای دیگر نگذاریم که آب ربوده شود.
چرا با پیشنهاد شما موافقت نشد؟
من نمیدانم. اصلا هیچ جوابی ندادند. اینکه به کجاها رفت و چه کسی تصمیم گرفت را نمیدانم. همین آقای کلانتری، رییس سازمان محیط زیست آن موقع مسوول ستاد بود. آنها هم احتمالا از همین «آبربایی» میترسیدند.
سخنگوی ستاد احیای دریاچه ارومیه از افزایش کشت چغندر قند پایین دست سد حسنلو انتقاد کرده و این کار را در تناقض با طرح احیای این دریاچه دانسته است. شما چقدر افزایش کشاورزی در تشدید بحران کنونی را موثر میدانید؟
صد در صد همین طور است. استفاده از آب دریاچهای که در حال مرگ است برای کشاورزی یعنی تبخیر. ضمن اینکه شیوههای آبیاری سنتی مثل غرقابی باعث میشود آب بیشتری اسراف شود. این جای انتقاد دارد از وزارت نیرو که چرا احیای دریاچه را در اولویت قرار نداده است. حوضه دریاچه ارومیه 5/7 میلیارد متر مکعب در سال آب دارد. قرار بود دولت 40 درصد آب حوضه را به دریاچه ارومیه اختصاص دهد. این آب الان برای 750 هزار هکتار کشاورزی مصرف میشود. یکی از خطاهای قبلی این بود که در سالهای خشکسالی زمینهای کشاورزی را از 350 هزار هکتار به 750 هزار هکتار افزایش دادیم. وقتی تصمیم دولت برای اختصاص 40 درصد آب حوضه به دریاچه اعلام شد؛ کشاورزان و دامداران نگران شدند. دولت قرار بود سیستمهای آبیاری نوین را به جای شیوههای کنونی جایگزین کند برای اختصاص به دریاچه. بیش از 70 هزار حلقه چاه اطراف دریاچه است. بخشی از این چاهها البته خشک شدهاند. اما کشاورزان چه باید بکنند؟ باید بمیرند؟ خب دولت به کشاورزان پیشنهاد داد به جای شیوههای سنتی از آبیاری مدرن استفاده کنند تا هم کشاورزی حفظ شود و هم آب بیشتری صرفهجویی شود. اما این هم اتفاق نیفتاد.
چرا اتفاق نیفتاد؟
چه کسی باید این پیشنهاد را عملی میکرد؟ بر اساس برآوردهای من، برای استفاده از شیوههای نوین آبیاری در هر هکتار به 12 میلیون تومان اعتبار نیاز است. نه سازمان محیط زیست چنین اعتباراتی در اختیار دارد و نه وزارت نیرو. لذا این طرح هم معلق مانده و در عمل شکست خورده است.
با این توصیف چقدر امیدوارید که طرح احیای دریاچه ارومیه به نتیجه برسد و وضعیت دریاچه تثبیت شود؟
من هیچ امیدی ندارم؛ برای اینکه نه بودجه کافی اختصاص یافته است و نه حمیت لازم وجود دارد. در نخستین جلسه هیات دولت آقای روحانی برای دریاچه ارومیه تصمیمگیری شد. خانم ابتکار هم در دوره ریاست سازمان محیط زیست نخستین سفرش را به بررسی وضعیت این دریاچه اختصاص داد. این اقدامات یعنی دولت مصمم است طرح به نتیجه برسد اما وسطهای کار متوجه شدیم بودجه مصوب اختصاص نیافته است.