گفتگو: حسن گوهرپور
برخی از قدیمیها میگویند:« غذاهایی که شما امروز میخورید، نه ویتامین واقعی دارد نه پروتئین، چون تمام مواد آن صنعتی است و همین امر از کیفیت آن میکاهد»، اما نظر داریوش اسدزاده متفاوت است و از زاویه دیگری به این مسأله مینگرد.
او معتقد است: «غذاهای ما در آن روزگار اگرچه دارای کیفیت بهتری بود، اما از نظر بهداشتی کمتر مورد تایید بود. به نظر من امروز تغذیه در همه انواعش بسیار بهداشتی شده و همین مسأله فرد را از بابت بسیاری از بیماریهایی که از راه غذا وارد بدن میشوند، ایمن میکند».
صبح که از خواب بیدار میشویم
برخی عادت دارند صبحانه میخورند و برخی نه! حتما این مثل قدیمی را شنیدهاید که میگویند: «صبحانه را خودتان تنها بخورید، نهار را با دوستتان قسمت کنید و شام را بدهید دشمنتان بخورد». این مثل نشان از این دارد که صبحانه یکی از وعدههای مهم در تغذیه روزانه است.
داریوش اسدزاده میگوید: «من اساسا آدم پرخوری نیستم (در تمام وعدهها). صبحانه را بیشتر با یک لیوان آب پرتقال شروع میکنم و سپس شیر و بیسکویت میخورم. ممکن است بعد از شیر چای هم بخورم، اما شیر و بیسکویت از اجزای اساسی صبحانهام است».
پرخوری
سعدی علیهالرحمه هم میگوید: «اندرون از طعام خالی دار، تا در او نور معرفت بینی». یا در مثلهای فارسی آمده: «کم بخور، همیشه بخور». پرخوری در همه حال بلا آور است. اسدزاده بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون میگوید: «هیچ وقت یادم نمیآید سیر از پای سفره بلند شده باشم.
کم خوری یکی از رموز سلامتی است. اگر ما بتوانیم به موقع و به اندازه غذا بخوریم، حتما بخشی از سلامتی ما تضمین شده است. جالب است این نکته را برایتان بگویم که من از 17 یا 18 سالگی تا امروز حدود 65 کیلوگرم هستم و هیچ وقت وزنم اضافه نشده، اگر چه نسبت به قدم میتوانم چند کیلوگرم هم اضافه کنم».
میان وعده و شام
داریوش اسدزاده در مورد میانوعدهها میگوید: «پیرو همان مورد که خدمتتان عرض کردم، که من اساسا آدم کم خوراکی هستم، باید اضافه کنم که اصلا میانوعده نمیخورم و بیشتر سعی میکنم رفتار تغذیهایام طوری باشد که تا گرسنه نشدهام، حتی سراغ وعدههای اصلی هم نروم. شاید به همین دلیل است که اغلب شبها شام هم نمیخورم و به خوردن میوه بسنده میکنم».
میوه و سبزیجات
خوردن میوه و سبزیجات بخش قابل توجهی از ویتامین بدن را تامین میکند. حتی همانگونه که میدانید برخی از افراد صرفا با میوه و سبزیجات احتیاجات تغذیهای بدنشان را تامین میکنند و گیاهخوار هستند. داریوش اسدزاده دراینباره میگوید: «من میوه را در روز از هر ماده غذایی دیگری بیشتر در برنامهام قرار میدهم.
میوههای تابستانی و زمستانی هر دو برایم لذتبخش هستند، اما میوههای تابستانی را بیشتر دوست دارم. در میان سبزیجات هم باید بگویم همه نوع سبزی را دوست دارم، اما ترجیح میدهم از سبزیجات به شکل سالاد استفاده کنم و در بین انواع سالاد، سالاد کاهو را بیش از بقیه دوست دارم».
10 سالی که ایران نبودم
داریوش اسدزاده سال 1355 ایران را به مقصد آمریکا ترک میکند و شرایط برایشان طوری رقم میخورد که خودش باید به فکر درست کردن غذا باشد. طبیعی است که اولش ممکن است کمی سخت باشد، اما آدم رفتهرفته به زیر و بمهای درست کردن غذا اِشراف پیدا میکند!
حالا دیگر داریوش اسدزاده همه غذاهای ایرانی را به خوبی طبخ میکند، حتی پختن برخی از غذاهای آن طرف آبی! هم از دست جناب اسدزاده برمیآید. این بازیگر سینما میگوید: «من در غذاها بیشتر از گوشت سفید استفاده میکنم و سعی میکنم از گوشت قرمز کمتر استفاده کنم. گاهی هم اگر کار واجب داشته باشم، شنیسل درست میکنم».
کمک به همسر
اسدزاده میگوید: «در آن روزگار اصلا کمک به همسر معنی نداشت. کار مرد و زن معلوم بود، اما امروز همسران در کارها به هم کمک میکنند. مثلا خود من در کارهای منزل به همسرم کمک میکنم».
خاطره از غذا
از خاطرات پیشکسوت بازیگری همین دو نمونه را بخوانید و عبرت بگیرید! روزگار کودکیِ آقای اسدزاده در منزلشان به خوبی میگذشت که روزی همه فامیل برای صرف آش به منزل آنها میآیند.
آقای داریوش اسدزاده که آن روزها طفل کوچکی بود، تصمیم میگیرد برود و در زمانی که کسی بالای سر آش نیست، آن را هم بزند. خلاصه «به هم زدن، همانا و ملاقه بیرون پریدن از دیگ آش، همان!». صورت آقای اسدزاده کوچک میسوزد. خودش میگوید: « اگرچه روزم خراب شد و روز برخی ها را هم خراب کردم، اما تجربه بزرگی بود که به آن دست پیدا کردم».
اما خاطره دوم به سال 49 و فیلم «دور دنیا با جیب خالی» برمیگردد. این بازیگر نقل میکند که با بازیگران مشهور آن روزگار به بندر هامبورگ رسیدیم و قرار شد در یک رستوران غذا صرف کنیم. «ما به این دلیل که آلمانی بلد نبودیم و آنها هم انگلیسی بلد نبودند، غذاهایی که میخواستیم را به مترجم گفتیم و او هم برایمان سفارش داد. من آن روز «استیک» سفارش دادم.
خلاصه غذای همه بچهها آماده شد، الا غذای من. حتی آنها نیمی از غذاهای خود را خوردند، اما هنوز غذای من آماده نشده بود. پس از مدتی دیدم یک ظرف غذای بزرگ با یک تکه گوشت پخته شده قرمز جلوی من گذاشتند». با اعتراض به مترجم و گارسون گفتم: «این چیه دیگه؟» و دیدم همه خندیدند.
تازه متوجه شدم که دوستان میخواستند سر به سر من بگذارند. این غذا، لاک پشت بود. البته من آن روز غذا نخوردم، اما لاکپشت بیچاره، آن روز به خاطر غذای ما کشته شد».
غذاهای بیرون
اسدزاده میگوید: «من و همسرم چندان اهل غذای بیرون از منزل نیستیم. اگرچه از پیتزاهایی که در ایران پخته میشود، جدا از مواد و مصالح آنها که نمیدانم چقدر ارزش غذایی دارد، بدم نمیآید، ولی هنوز مزه پیتزاهایی که در ایتالیا میخوردیم، زیر دندانم است. روی هم رفته ما اغلب غذاهای خانگی را ترجیح میدهیم.
یکی از دلایلش این است که مثلا در غذاهای خانگی اصلا از ادویه استفاده نمیکنیم و مثلا ترشی دلخواهمان را هم میآوریم و همراه غذا میخوریم. یا در منزل از دوغهایی که باب میلمان است، استفاده میکنیم و دلایل دیگر که آسایش بیشتری را تامین میکند و میتوانیم با آرامش غذا را میل کنیم».
ورزش
داریوش اسدزاده روزگاری بازیکن حرفهای والیبال و فوتبال بوده است. او در تیم دارایی بازی میکرده و میگوید: «والیبال از ورزشهایی بود که من واقعا از آن لذت میبردم. بیتردید فعالیت بدنی و تغذیه مناسب رمز سلامتی است».
پیامهای سلامت و تغذیه
مردم در هر سن و سالی ورزش را فراموش نکنند.
امساک در غذاخوردن داشته باشند.
به ویتامین و پروتئین موجود در غذاها و کیفیت آنها توجه کنند.
از غذاهای نفاخ کمتر استفاده کنند.
سبزیجات و میوه را فراموش نکنند.
غذای متناسب با سن و سالشان صرف کنند.