خبرگزاری مهر، گروه استانها – بهنام عبداللهی: «بالاخره این نمایشگاه کِی تمام میشود؟» این را راننده بیآرتی به مرد بغلیاش میگوید و بعد توضیح میدهد که چگونه بزرگترین اتفاق فرهنگی تبریز، کارش را بیشتر و سختتر کرده است.
جوانان و گاه لابهلای تعداد زیادشان چند مرد و زن میانسال و سالخورده هم دیده میشود که از سمت ایستگاه بیآرتی به طرف ماشینهای مخصوص نمایشگاه حرکت میکنند. بعضیها که برای چندمینبار است میآیند، مستقیم سراغ ماشینها میروند اما تردید را میتوان در قدمهای باراولیها دید.
مینیبوس پر شده اما راننده، پسرجوان دیگری را سوار میکند و میگوید روی سکویی که کنار صندلی راننده قرار گرفته به سمت مسافران بنشیند. میگوید: «بنشین بابا چقدر راه است مگر؟» پشت سرش قهقههای سر میدهد.
9144متر مربع در اختیار کتب درسی
شلوغ است. این جمله کوتاه را میتوان در هر وعده از نمایشگاه بینالمللی تبریز تکرار کرد. محوطه سالنها مملو از جمعیتی است که به این طرف و آنطرف میروند. چند غرفه در بیرون از سالنها هم هستند که کتابهای درسی میفروشند و جمعیت خوبی هم دورشان را شلوغ کرده است.
پیش از آنکه وارد سالنها شوم، باید چیزی بخورم؛ بازدید از تمام سالنهای یک نمایشگاه بزرگ، انرژی زیادی میخواهد. جمعیت زیادی که اطراف غرفههای اغذیهفروشی را گرفتهاند، حرفم را تصدیق میکنند. نوبتم میرسد و یک ساندویچ معمولی کالباس میخواهم، فروشنده که خستگی را در چشمانش جمع کرده، با بیحوصلگی میگوید: «6تومن.»
جوانان زیادی از یک راه میانبر به سمتی میروند که به سالن امیرکبیر میرسد. امیرکبیر 9144متر مربع وسعت دارد و بزرگترین سالن نمایشگاه بینالمللی کتاب تبریز به شمار میرود که مثل سالهای پیشین، امسال در پانزدهمین نمایشگاه کتاب تبریز هم ناشران کتابهای درسی در آن مستقر هستند.
به چند سالن دیگر به صورت گذری چشم انداخته بودم و حالا به وضوح میبینم که سالن امیرکبیر از همه پرشورتر است. غرفهآراییهای خلاقانه و زیبا، روشهای تبلیغاتی متفاوت و مدرن بر هر غرفهای حاکم است. بچههای نوجوان که اکثرا در آستانه کنکور هستند پدران و مادران خود را به دنبال میکشند. دست مردم پر است از کتابها. سر غرفهداران هم شلوغ است.
یکی از غرفهداران سالن پروین اعتصامی که ناشران عمومی در آن استقرار دارند، در محوطه میگفت: «ما نقش راهنما را داریم، میآیند از ما آدرس کتابهای کنکور را میپرسند و میروند.»به هرکجا که چشممیاندازم پوسترهایی را میبینم که عکس جوانان مدرس کنکور بر روی آنها نقش بسته است. یکی از غرفهداران سالن پروین اعتصامی که ناشران عمومی در آن استقرار دارند، در محوطه میگفت: «ما نقش راهنما را داریم، میآیند از ما آدرس کتابهای کنکور را میپرسند و میروند.»
طبقه بالای امیرکبیر درهمریخته بنظر میآید. نمایشگاه کاریکاتور، غرفه هنری، غرفه تذهیب، غرفه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و هرآنچه در جای دیگر نمایشگاه نمیشد جای داد. هرچه ساعت به اتمام نمایشگاه نزدیک میشود، دربها شاهد ورود خیل عظیمتری از مردم میشوند.
«خانم یکم تخفیف بدین، یه دانشجو از کجا بیاره این پول رو بده؟» این را دختری جوان درحالی که صفحه مشخصات کتاب را باز کرده، به فروشنده غرفه میگوید. اما مریم نظامی، مسئول یکی از غرفهها در سالن امیرکبیر میگوید: «خریداران کتاب امسال نسبت به قیمت کتابها کم لطفی میکنند در حالی که قیمت کتابهای عرضهشده واقعا معقول میباشد.»
او همچنین ابراز میکند: «واقعا جای سوال است که چرا خریداران درباره قیمت کتابها چانه میزنند و از طرفی انصاف نیست برای ناشران که کتابهای خود را با قیمتی پایینتر از حد معمول به فروش برسانند.»
نمیشود مسافت نمایشگاه را با مرکز شهر حساب کرد
بیرون میروم و هوا تاریک شده است. همهجا پر از آدم هست. نمیشود حدس زد که اینجا در جای دورافتادهای از شهر قرار دارد. انگار در مرکز شهر هستیم، البته نه کتابفروشیاش، شاید در پارک یا ... عدهای با اینکه کیسههای پر از کتاب در دستشان دارند اما باز از سالنی به سالن دیگر منتقل میشوند و عده زیادی از جوانان هم هستند که منتقلشوندگان را نگاه میکنند و چایی یا نوشابهای یا چیزی میخورند.
سالن کوچک و جمع و جور شهریار میزبان مطبوعات و ناشران خارجی است. همچنین غرفه بزرگ یکی از بانکها برای ارائه بن تخقیف در همین غرفه است که ازدحام عجیبی را پدید آورده است. در طی چند دقیقه حدود 500نفر به باجهها فراخوانده میشوند. وجود همین غرفه ارائه بن باعث میشود مردم به صورت گذرا روزنامهها و رسانهها را از چشم بگذارانند. مجبورند از چشم بگذرانند چون چیزی در این سالن نیست که دستشان را بگیرد.
نمایشگاه امسال تخصصی نیست
سالن پروین اعتصامی بیشتر پر از آدمهای میانسال است. و بیشتر آنهایی که بنظر میرسد یا معلم هستند یا استاد دانشگاه یا نویسنده... . افراد در این سالن موقع خرید کتاب بیشتر تامل میکنند. دنبال چیز خاضی نمیگردند و با ناشران عمدتا آشنا و دوست هستند. علی مرادی 43ساله که به کتابهای جغرافیایی علاقه دارد، میگوید: «نمایشگاه کتاب امسال تخصصی نیست. جز امیرکبیر که کتابهای درسی و کنکوری میفروشند، بقیه نامنظم و تقریبا عمومی هستند.»
«2ساعت دستگاه کارتخوان ما قطع شد. 2ساعت در زمان اوج شلوغی نمایشگاه.»اما غرفهداران انتقادات جالبتری دارند؛ یاسین قربانی، از دیگر غرفهداران نمایشگاه کتاب تبریز با لحنی انتقادآمیز و عصبانی میگوید: «2ساعت دستگاه کارتخوان ما قطع شد. 2ساعت در زمان اوج شلوغی نمایشگاه.»
این غرفهدار میگوید: «شاید در ساعات آخر که دستگاه کارتخوان ما قطع شد نزدیک به 100 نفر خواستار کتابهای مختلفی بودند اما قادر به خریداری آن کتابها نبودند و این امر فاجعهای برای غرفهی ما به حساب آمد.»
محمدپور، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی که در طی روزهای مختلف نمایشگاه به همراه مسئولان استانی و کشوری در نمایشگاه حضور داشته، چهره بشاش و رضایتمندی دارد. او بیان میکند: «نزدیک به یکهزار ناشر و فعال نشر در نمایشگاهی با 120 هزار عنوان کتاب حضور دارند. همچنین در بخش ناشران بینالمللی، 21 کشور مهم دنیا و از افراد صاحبنظر با 32 هزار عنوان کتاب حضور دارند که تمام کتب عرضه شده از سال 2010 به بعد هستند.» این آمار نسبت به سال 93 سیر نزولی عجیبی و قابلتوجهی را به خود دیدهاند.
غرفهداران اما معتقدند باید درکنار همه پرشکوهیها و عظمت نمیشگاه، برنامههای جنبی خوبی برگزار میشد تا مردم مجذوب کتاب و کتابخوانی شوند. اما من وقتی از کنار یک غرفه که مخصوص سخنرانی بود میگذشتم، یک فرد معروف برای اهالی قلم، سخنرانی میکرد که تنها 5نفر مخاطب داشت.
آمارهایی ضد و نقیض از نمایشگاهی پرشکوه و سرانه مطالعه شرمآور
طبق آمارهای آرشیو موسسه نمایشگاههای فرهنگی کشور که متولی برگزاری نمایشگاههای استانی در سراسر کشور است، نمایشگاه تبریز روی هم رفته پس از تهران از حیث شاخص بازدیدکننده و میزان فروش در مقام دوم قرار دارد. اما طبق آماری که در سال 94 ارائه شد، میانگین سرانه مطالعه کتاب در استان آذربایجان شرقی 15دقیقه و 23ثانیه است درحالی که میانگین کل کشور، 29دقیقه و 15ثانیه میباشد.
میزان کتب مطالعهشده هم اعلام شود
موقع برگشت جوانان زیادی را دستخالی میبینم اما 2جوان که درست مقابل من راه میروند، صحبتهایشان را میشنوم:
- مجبور شدیم اینا رو بخریم، حالا که میخونه؟ (میخندد.)
-فدای سرت! عوضش اومدیم یه حال و هوایی عوض کردیم.
برای برگشت سوار بیآرتی میشوم؛ شهر خلوتتر بنظر میآید. نمایشگاه بار ترافیک را از مرکز شهر گویا به جایی دورتر منتقل کرده است. اگر نمایشگاه کتاب حاشیه نباشد، مثل جشن امضاهایی که کتاب را به حاشیه میرانند و مولف را ستاره میکنند، اگر نمایشگاه کتاب تنها وظیفهاش انتقال کتاب از دست ناشران به دست مخاطبانی نباشد که هرگز لای آنها را باز نخواهند کرد، بزرگترین اتفاق فرهنگی شهر است. کاش موقع ارائه آمار نمایشگاه کتاب امسال، میزان کتب خریداری و «مطالعهشده» را هم اعلام کنند.