ماهان شبکه ایرانیان

قلمی به اندازه یک ارتش

حسین فاطمی که بود و چه کرد؟

کودتاچیان پیروز مأموریت داشتند که هرجا فاطمی را دیدند، بکشند. دوره سخت اختفای فاطمی از ٢٨ مرداد تا ١٦ اسفند ١٣٣٢ طول کشید. حسین فاطمی پس از دستگیری، در ١٩ آبان ١٣٣٣ اعدام شد.

قلمی به اندازه یک ارتش 
 
درست صد سال پیش، در سال ١٩١٧ انقلاب روسیه اتفاق افتاد و جهان آغوشش را به روی کمونیسم گشود، پایه‌های سلطنت قاجار فروریخت و تهران سرگشته، به تماشای آمدوشد مردان و زنان متجدد ایستاد، جنگلی‌ها در شمال نیروی مهمی بودند، فرقه دموکرات در آذربایجان، انگلیس‌ها در جنوب! بیشتر اصلاح‌طلبان ایران نیز مشغول محاسبه مزایا و معایب «تمرکزگرایی» و «تمرکززدایی» بودند.

در چنین شرایط سیاسی و اجتماعی، حسین فاطمی در خانواده‌ای متنفذ که به شیوه ملوک‌الطوایفی بر نائین اصفهان استیلا داشت به دنیا آمد. حسین فاطمی در دوران دبیرستان نخستین تجربه‌های روزنامه‌نگاری‌اش را در نشریه هفتگی «باختر» کسب کرد، «باختر» در اصفهان توسط برادر بزرگ‌ترش، نصرالله سیف‌پور، مدیریت می‌شد.
 
دو سال پس از همکاری با برادرش در پی اختلاف‌نظری که با او پیدا کرد به تهران مهاجرت کرد و در سال ١٣١٦ وارد دنیای بزرگ مطبوعات ایران شد. در بدو ورودش به تهران در نامه‌ای به احمد ملکی، مدیر روزنامه آزادی‌خواه «ستاره»، نوشت: «ازآنجاکه همکاری با مطبوعات خود یک نوع مطالعه و تحصیل است، به این وسیله می‌خواهم رابطه خود را با ادبیات، فرهنگ و سیاست قطع نکنم»,٢ ملکی او را پذیرفت؛ حسین مشغول کار و نوشتن شد و در مدت کوتاهی مورد توجه پیش‌کسوتان روزنامه‌نگاری قرار گرفت.
 
در این زمان جهان در گیرودار جنگ دوم بود، مطبوعات نوپای ایران زیر تیغ سانسور رضاشاه بودند و به‌شدت کنترل و نظارت می‌شدند. حسین فاطمی در ٢١سالگی اولین درگیری با شهربانی را در پی سوءظنی که شهربانی به مقاله «ای‌کبوترها»ی او پیدا کرد تجربه کرد. بعد به اصفهان بازگشت و سردبیر روزنامه «باختر» شد.
 
در اصفهان در مقاله‌ای نمایندگان مجلس را به‌‌دلیل عملکرد ضعیفشان عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی خواند و به همین سبب زندانی شد. با اشغال ایران از سوی متفقین، رفتن رضاشاه و آغاز حکومت محمدرضاشاه، درهای زندان‌ها باز شد و حسین فاطمی نیز با عزمی راسخ‌تر برای مبارزه قلمی با استبداد آزاد شد.
 

پس از شهریور ٢٠ فضای سیاسی باز شد، با وجود معتبربودن قوانین ممنوع‌کننده سابق، در عمل آزادی نطق و قلم تأمین شد؛ امتیاز روزنامه به‌راحتی به دست می‌آمد و جراید با عناوین مختلف چاپ و منتشر می‌شدند.
 
در همین زمان حسین فاطمی اولین فعالیت آشکار سیاسی خود را در اصفهان آغاز کرد. مجلس بزرگداشتی برای سیدحسن مدرس در مجلس نوی اصفهان برگزار کرد و برای اولین‌بار مدرس را «شهید» خواند,٤ در این زمان محمدعلی فروغی، نخست‌وزیر ایران بود، محمدرضاشاه جوان قدرت چندانی نداشت و ایران اشغال‌شده را عملا فروغی اداره می‌کرد، فروغی می‌کوشید شاه را اصلاح‌طلب و مردم‌دوست نشان دهد و طرحی با عنوان «پیمان سه‌جانبه» برای خارج‌کردن ایران از وضعیت اشغال و تبدیل آن به اتحاد با دولت‌های متفق پیشنهاد داد.
 
افکار عمومی ایران با این طرح مخالف بود و آن را قرارداد دوستی با دشمن اشغالگر می‌دانست؛ حسین فاطمی در روزنامه «باختر» مقاله‌ای تند علیه قرارداد منتشر کرد و فروغی را عامل خارجی و دشمن ملت ایران خواند. در پی انتشار این مقاله روزنامه «باختر» توقیف و فاطمی بازداشت شد.
 
فاطمی پس از آزادی از زندان تصمیم می‌گیرد روزنامه «باختر» را به تهران منتقل کند و با کمک همفکرانش مخالفت با کابینه فروغی را ادامه دهد.
 
تأمل در موضع‌گیری‌های سیاسی فاطمی در سال‌های اول دهه ٢٠، شیوه مبارزه و جایگاهی را که او در میدان سیاسی به دنبالش بود، نشان می‌دهد. شماره اول «باختر» در ١٤ تیر ١٣٢١ در زمان دولت اول علی سهیلی، منتشر می‌شود، فاطمی در این شماره در سرمقاله‌ای با عنوان «خدا، ایران، آزادی» به شرایط دوران جنگ جهانی دوم و اهمیت حضور همه طبقات به‌ویژه «پابرهنه‌ها» در صحنه سیاسی می‌پردازد.
 
آشنایی با محمد مسعود، مطرح‌ترین روزنامه‌نگار ایران پس از شهریور ٢٠، تأثیر زیادی در گام‌های بعدی فاطمی گذاشت. در دهه ٢٠ «باختر» سرسخت‌ترین منتقد حکومت پهلوی بود و حملات تند فاطمی به پهلوی‌ها تا ١٢ سال بعد ادامه یافت.
 
در تیرماه ١٣٢٢، جبهه مطبوعاتی «آزادی» از سوی گروهی از نشریات میانه‌رو و چپ شکل گرفت، حسین فاطمی نیز با وجود اختلاف‌نظری که با حزب توده داشت به این جبهه پیوست، در ابتدا مشی جبهه دفاع از مشروطیت، قانون اساسی و تقویت قوای ملی در برابر بیگانگان بود، در سال ١٣٢٣ بر سر تقاضای اتحاد جماهیر شوروی از نفت شمال، بین حسین فاطمی و اعضای توده‌ای جبهه اختلاف‌نظر شدید به وجود آمد، فاطمی از جبهه جدا شد و از آن تاریخ روزنامه‌های حزب توده تا سال‌ها به فاطمی و برادرش سیف‌پور می‌تاختند.

در پاییز ١٣٢٣ جبهه مطبوعاتی «استقلال» به تحریک سیدضیاءالدین طباطبایی تشکیل شد، هدف این جبهه مبارزه با حزب توده و اتحاد جماهیر شوروی اعلام شد و حسین فاطمی همراه با ٢٩ مدیر روزنامه دیگر به آن پیوست. پس از مدتی جبهه «استقلال» از تب‌وتاب افتاد و تناقضات برنامه‌های سیدضیاء آشکار شد و فاطمی از جبهه جدا و به یکی از منتقدان سیدضیاء تبدیل شد,٩ نزدیک‌شدن حسین فاطمی به حزب توده و سیدضیاء موقتی و جداشدن از آنها در راستای سیاست‌های آزادی‌خواهانه فاطمی بود.
 
در آبان‌ماه ١٣٢٣ بحران نفتی در ایران پدید آمد، مجلس چهاردهم برقرار شد و محمد مصدق به‌عنوان نماینده اول مردم تهران وارد مجلس شد. مجلس چهاردهم کانون حمله شدید علیه شاه بود,

حسین فاطمی با دقت تحرکات درون مجلس را پیگیری می‌کرد و در این میان معتقد بود از میان رجال موجود تنها محمد مصدق و احمد قوام می‌توانند رسالت تاریخی خود را برای حفظ کشور ایفا کنند؛ مصدق را به‌عنوان کسی که بیمی از قدرت و امیدی به زر نداشت و قوام را به‌عنوان چهره‌ای وطن‌پرست که نمی‌تواند منافع ملی را نادیده بگیرد می‌شناخت، از‌این‌رو روزنامه «باختر» حامی دولت اول قوام (١٣٢١) و دولت دوم قوام (١٣٢٤) بود.
 
موضوع نفت از مجلس چهاردهم به بعد به موضوع حساس سیاسی تبدیل شد، در همین مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، محمد مصدق طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره درباره امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع می‌شد١٢ در این میان هم‌راهی و هم‌نظری ناخودآگاه حسین فاطمی و محمد مصدق به‌تدریج شکل می‌گرفت. با این حال، مصدق در سال‌های ١٣٢٠-١٣٢٤ بر خلاف فاطمی از سیاست «موازنه مثبت» قوام انتقاد می‌کرد,١٣ مصدق سیاست «موازنه منفی» را طرح کرد و اساس آن این بود که دولت به هیچ‌کدام از خواستاران امتیاز اعم از انگلیس، آمریکا و شوروی امتیاز جدیدی ندهد.
 
در سال ١٣٢٤، عمر مجلس تأثیرگذار چهاردهم به پایان رسید و فاطمی جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در مدتی که فاطمی در پاریس بود، احمد قوام نخست‌وزیر ایران شد، محمد مصدق نیز به قوام به‌عنوان تنها دولت‌مرد قادر به گفت‌وگو با روس‌ها رأی داد,١٤ در سال ١٣٢٥ قوام محدودیت‌های تحمیل شده بر حزب توده را تعدیل کرد و ١٠ روزنامه دست‌راستی را تعطیل کرد و حکومت فرقه دموکرات بر آذربایجان را به‌رسمیت ‌شناخت و حزب دموکرات را تأسیس کرد، حزبی که همچون شمشیر دو دم چپ و راست را نشانه رفته بود، در همین زمان مصدق در مجلس پانزدهم به‌عنوان نماینده حضور نداشت و از دولت قوام به علت تضعیف قدرت مجلس و پیش گرفتن سیاست «موازنه مثبت» انتقاد می‌کرد.
 
حسین فاطمی در پاریس به فعالیت‌های سیاسی و مطبوعاتی خود ادامه داد و پس از سه سال و اندی با دریافت مدارک دیپلم مدرسه مطالعات عالی بین‌المللی، دیپلم مدرسه روزنامه‌نگاری، دیپلم مدرسه مطالعات عالی اجتماعی، دیپلم مدرسه اجتماعی١٦ و کسب مدرک دکترا در سال ١٣٢٧ به ایران بازگشت.
 
٣ در سال ١٣٢٧ اوضاع سیاسی تهران متشنج بود، ترور نافرجام محمدرضاشاه در دانشگاه تهران رخ داد و فاطمی به همراه ناصر نجمی میتینگی در میدان بهارستان ترتیب دادند که در آن محمد مصدق خواستار تشکیل یک جبهه واحد برای تداوم‌بخشیدن به مبارزات آگاهانه مردم ‌شد‌١٧، همه این شرایط به علاوه سابقه حملات قلمی فاطمی به شاه در روزنامه «باختر» برای فعالیت مطبوعاتی او موانعی ایجاد کرد، بااین‌حال شماره اول روزنامه «باختر امروز» در هشتم مرداد ١٣٢٨ منتشر شد.
 
در این زمان شاه برای تهیه جنگ‌افزارهای نظامی و کمک‌های اقتصادی به آمریکا وابسته بود. انتخابات مجلس شانزدهم در راه بود و دکتر مصدق چند روز پیش از شروع انتخابات از مدیران جراید ازجمله حسین فاطمی دعوت کرد تا جراید خود را در اختیار مردم بگذارند و از سلامت انتخابات مجلس شانزدهم دفاع کنند,١٨ از این تاریخ همراهی وفادارانه فاطمی با دکتر مصدق آغاز شد.
 
هیئت هفت‌نفره مدیران جراید به همراه دکتر مصدق تصمیم گرفتند برای روشنگری و همراهی افکار عمومی با خود دست به تحصن بزنند. تحصن یک روز پیش از سفر شاه به آمریکا صورت گرفت و خبر آن در جراید اصلاح‌طلب کشور منتشر شد، در پی همین تحصن هسته اولیه «جبهه ملی» شکل گرفت.
 
با تلاش‌های جبهه ملی هشت نفر از اعضا به مجلس شانزدهم راه یافتند و دکتر مصدق نماینده اول تهران شد. به‌نظر می‌رسید که در مجلسی با بیش از ١٣٠ نماینده انتخاب این هشت نفر اهمیتی نداشته باشد، اما در ماه‌های بعد ثابت شد که این هشت نفر با پشتیبانی طبقات متوسط نه تنها توانستند مجلس، بلکه شاه و کل کشور را تحت تأثیر قرار دهند.

در این زمان مسئله کشور مسئله نفت بود، حسین فاطمی اهداف جبهه ملی را دنبال می‌کرد و مصدق در جایی گفته بود: «قلم دکتر فاطمی به اندازه یک ارتش به ما یاری می‌رساند»,٢٠ در پاییز سال ١٣٢٩ مبارزات برای تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت به اوج خود رسید، فاطمی در «باختر امروز» مقالات تندی علیه مخالفان طرح ازجمله نخست‌وزیر رزم‌آرا نوشت و در آذرماه دستگیر شد، آن شب تهران خشم‌آلود می‌غرید، مردم به دستگیری فاطمی اعتراض کردند و سه شبانه‌روز بیشتر بازداشت فاطمی طول نکشید.در این زمان فاطمی گفت:
 
اگر دفاع از حقوق ملت و بیان عقیده  میلیون‌ها انسان محروم و گرسنه جرم است «من به تکرار آن مباهات می‌کنم».٢١در ٢٩ اسفند ١٣٢٩ طرح ملی‌شدن صنعت نفت ایران به تصویب مجلس شانزدهم رسید. در همین زمان در مجلس پیشنهاد نخست‌وزیری مصدق مطرح شد، مصدق موافقت خود را اعلام کرد و اجرای قانون ملی‌شدن صنعت نفت را در رأس برنامه‌های خود قرار داد، در ١٢ اردیبهشت ١٣٣٠ مصدق اعضای کابینه خود را به مجلس معرفی کرد، حسین فاطمی را نیز به‌عنوان معاون سیاسی و پارلمانی خود معرفی کرد. انتخاب فاطمی برای این سمت ابتدا با مخالفت مجلس مواجه شد اما با دفاعیات فاطمی و مصدق سرانجام مجلس به فاطمی رأی اعتماد داد.

فاطمی به‌عنوان سخنگوی دولت هر روز کنفرانس مطبوعاتی داشت و همچنان سرمقالات «باختر امروز» را می‌نوشت تا از تشنجات ناشی از اخبار غیرموثق و شایعات جلوگیری کند,٢٣ پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران، شرکت نفت ایران و انگلیس از دولت دکتر مصدق نزد دادگاه بین‌المللی لاهه شکایت کرد. مقابله عملی و قلمی فاطمی در برابر فشار انگلیس در فضای بین‌المللی ادامه داشت.
 
حسین فاطمی برای پیشبرد اهداف جبهه ملی از مقام معاونت سیاسی دکتر مصدق استعفا داد و در انتخابات مجلس هفدهم کاندیدای نمایندگی از تهران شد تا بتواند در مجلس بازوی حمایتی قوی‌تری برای دکتر مصدق باشد، فاطمی رأی آورد اما در تاریخ ٢٣ بهمن ١٣٣٠ ترور شد و به دلیل بستری‌شدن در بیمارستان نجمیه عملا نتوانست در مجلس فعالیت خاصی انجام بدهد ولی با کار روزنامه‌نگاری تأکید کرد که «مجلس هفدهم در مقابل ملت و تاریخ مسئولیت بزرگی دارد». و به‌نفع مردم و کشور است که مجلس با تمام قوا از نهضت ملی حمایت کند. در همین زمان با تلاش‌های مصدق و یارانش شکایت انگلیس از دولت ایران در دیوان لاهه رد شد.
 
با رأی مجلس، در ٢١ تیرماه ١٣٣١ فرمان نخست‌وزیری برای بار دوم به دکتر مصدق داده شد. دکتر مصدق می‌بایست برای پیشبرد مذاکرات نفتی و مقابله با تحریم خرید نفت ایران توسط انگلستان و آمریکا کاری می‌کرد؛ پس با توسل به حق قانونی نخست‌وزیر جهت تعیین وزیر جنگ از شاه خواست وزارت جنگ را به او واگذار کند، شاه مخالفت کرد و مصدق استعفا داد، مجلس به نخست‌وزیری احمد قوام رأی موافق داد و در ٢٦ تیر ١٣٣١ فرمان نخست‌وزیری قوام از طرف شاه صادر شد.
 
در ٣٠ تیر مردم به حمایت از مصدق دست به اعتصاب عمومی زدند و در پی درگیری با نیروهای نظامی تعدادی از آنها کشته و مجروح شدند اما در نهایت مردم پیروز شدند، قوام عزل شد و مصدق دوباره نخست‌وزیر ایران شد. در مهرماه ١٣٣١ مذاکرات دولت دکتر مصدق با انگلیس پس از ١٩ ماه به بن‌بست رسید و با تصویب هیئت وزیران قطع رابطه سیاسی ایران با انگلیس عملی شد. در این زمان حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت مصدق شد. انگلیس در پی قطع رابطه با ایران به آمریکا روی آورد و ورود مأمور ارشد MI-٦، به واشنگتن نقطه آغاز برنامه‌ریزی جدی برای سقوط دولت مصدق بود.

در پی توطئه شاه و گروه‌های مخالف مصدق، دولت کنترل اوضاع را از دست داد. در تیرماه ١٣٣٢ نمایندگان مخالف دولت، مجلس را تحریم کردند و از شرکت در جلسات مجلس خودداری کردند، مصدق برای اینکه شمار بیشتری از نمایندگان به صف مخالفان دولت نپیوندند و دولت اکثریت را در مجلس از دست ندهد، مجلس را منحل کرد و قرار شد با انتخابات در مردادماه ١٣٣٢ مجلس جدید تأسیس شود.
 
با انحلال مجلس زمینه برای کودتا فراهم شد و در شب ٢٤ مرداد ١٣٣٢ کودتای نظامی توسط افسران و گارد شاهنشاهی اجرا شد، در همان شب حسین فاطمی دستگیر شد و در نیمه شب فرمان عزل مصدق و نصب زاهدی در مقام نخست‌وزیری به مصدق ابلاغ شد اما مصدق، نصیری و سربازان گارد سلطنتی را توقیف کرد و در پی آن شاه کشور را به قصد بغداد ترک کرد، حسین فاطمی همان شب آزاد شد و در سه روز منتهی به کودتا در مقالات تندش مخالفت صریح و قطعی خود را با شاه اعلام کرد و با قاطعیت از حذف شاه و خاندان پهلوی نوشت,٢٦ در صبح روز ٢٨ مرداد ١٣٣٢ گروهی از اراذل و اوباش دفتر روزنامه «باختر امروز» را تخریب کردند.
 
کودتاچیان پیروز مأموریت داشتند که هرجا فاطمی را دیدند، بکشند. دوره سخت اختفای فاطمی از ٢٨ مرداد تا ١٦ اسفند ١٣٣٢ طول کشید. حسین فاطمی پس از دستگیری، در ١٩ آبان ١٣٣٣ اعدام شد. از آن پس محمدرضاشاه تبدیل به قدرت مسلط در کشور شد، ساواک رفته‌رفته شبکه‌های خود را گسترش داد و تا مدت‌ها ابرهای سیاه استبداد بر ایران سایه افکند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان