به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین، در ادامه پرسش و پاسخهایی با اتان هاوک بازیگر محبوب سینما و تئاتر و زادی اسمیت رماننویس شهیر بریتانیایی را میخوانید که در آن میگویند چطور به رمانهای گرافیک جذب میشوند و آثار محبوبشان را هم نام میبرند.
اتان هاوک
چطور به رمانهای گرافیک علاقهمند شدید؟
وقتی نوجوان بودم به آنها علاقهمند شدم. عاشق خواندنشان در اتوبوس مدرسه بودم. در گذشته رمانهای گرافیک خیلی باحالی از داستانهای کلاسیک مثل «موبی دیک»، «مکبث» و غیره درست میکردند.
ترکیب طراحیها با ادبیات آنها خیلی ساده زندگیام را بهتر میکرد. شخصا برای من باعث میشد آن گرد و خاک کتابخانهای از بین برود و داستانها برایم زنده شوند.
چه چیزی در مورد آنها هست که دوستش دارید؟
به هرحال عاشق زل زدن به طراحیها و نقاشیها هستم. و وقتی آنها با هم کنار یک داستان واقعی قرار میگیرند... بسیار شبیه چیزی است که بازیگری میخواهد باشد. یک هنر تفسیری که پیغامهای مخفی میرساند.
رمان گرافیک محبوبی هم دارید؟
«اسکس کانتی» اثر جف لمیر. مثل «ناتور دشت» رمانهای گرافیک میماند.
از کجا آنها را میخرید؟
مغازه محبوب من «سیاره ممنوعه» در نیویورک است. جادویی است. مثل این میماند که آدم بلافاصله دوباره تبدیل به یک بچه میشود. به بهترین شکل ممکن.
شیوه خاصی برای خواندن آنها دارید؟
مهمترین چیز این است که آنها خوانده نشوند، بلکه جذب شوند. تصاویر مطالعه شوند. پیغامهای تنیدهشده در اثر هنرمند پیدا شوند. فقط به کلمات نگاه نکنید. در یک رمان گرافیک خوب کلمات و تصاویر در حالتی از رقص قرار دارند، مثل دو ستارهای که به هم برخورد میکنند و نقره و طلا پخش میکنند.
نکته: اتان هاوک خودش هم یک رمان گرافیک در همکاری با گرگ روث نقاش تولید کرده که با عنوان «اینده: داستانی از جنگهای آپاچی» توسط گرند سنترال منتشر میشود.
زادی اسمیت؛
چطور به رمانهای گرافیک علاقهمند شدید؟
وقتی بچه بودم کمیکهای زیادی میخواندم، مخصوصا کمیکهای دیزنی درباره دونالد داک و فامیلهایش. «استریکس» و «تنتن» و اینجور چیزها هم همینطور. اما نخستین اثر گرافیکی بزرگسالی که تاثیری قدرتمند روی من داشت کتاب ریچارد آپینیانسی و رابرت کرامب درباره کافکا بود. هنوز هم یکی از کتابهای محبوب من در تمام ژانرهاست.
چه چیزی در مورد آنها هست که دوستش دارید؟
همه چیز. برای من مثل اوپرا هستند یا نمایشهای موزیکال؛ حس ارضای چند رسانه در یک قالب را برای فراهم میکنند.
رمان گرافیک محبوبی هم دارید؟
تعدادشان خیلی زیاد است. مسلما «کوریگان». «اینجا» اثر ریچارد مکگوایز. تمام کتابهای چارلز برنز مخصوصا «نوزاد بزرگ». تمام کتابهای دن کلاوز مخصوصا «تو مادرم هستی؟» و کتابهای الیسون بکدل.
از کجا آنها را میخرید؟
در لسآنجلس از اسکایلایت بوکس. وقتی در نیویورک هستم از مکنالی جکسون یا چند مغازه کمیکبوکی که در خیابان سنمارکس باقی ماندهاند.
شیوه خاصی برای خواندن آنها دارید؟
فقط آنها را میخرم و همین طور که دارم در خیابان راه میروم میخوانم. معمولا یک ساعت بعد از این که آنها را خریدهام کارم تمام است. با لذتی خاص آنها را میخوانم. معمولا به شوخی میگویم چیزی که نویسنده طی 10 سال مینویسد را من میتوانم در 45 دقیقه مصرف کنم. این یکی از دلایل بسیاری است که به نظر من هنرمندان گرافیک تا این حد مثالزدنی هستند. آنها انقدر سخت برای لذت ما کار میکنند و ما تا این حد تلاش کمی برای دریافت کردن آن انجام میدهیم.