به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، "لئوناردو دی کاپریو" ستاره سرشناس هالیوود و برنده اسکار بهترین بازیگر مرد، امروز 11 نوامبر 2018 شمع تولد 43 سالگی خود را خاموش خواهد کرد.
دی کاپریو کار خود را با حضور در تبلیغات تلویزیونی آغاز کرد. او به خاطر نقشآفرینی در فیلمهای مشهور و موفق هالیوود همچون تایتانیک، جزیره شاتر و گرگ وال استریت شهرت بسیاری کسب کردهاست. وی تا به حال 6 بار نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شده که برای اولین بار در سال 2016 برای فیلم بازگشته موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. وی در سپتامبر 2014 به سمت سفیر صلح سازمان ملل متحد و نماینده این سازمان در امور تغییرات جوی برگزیده شد.
لئوناردو، در 11 نوامبر 1974 در شهر لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا متولد شد. پدرش جورج دیکاپریو نویسنده کتابهای کمیک و بازیگر-تهیه کننده فیلمهای طنز و مادرش ایرملین ایندربرکن و مادربزرگش هلنا ایندربرکن است. اجداد لئوناردو اهل ایتالیا و آلمان بودند و سه چهارم دی کاپریو در واقع آلمانی است. نام لئوناردو توسط مادر او و به خاطر نام لئوناردو داوینچی هنگامی که نقاشی این هنرمند را در ایتالیا مشاهده نمود بر او گذاشته شد. مادر و پدر لئو هنگامی که تنها یک سال داشت از یکدیگر طلاق گرفتند و لئوناردو همراه مادرش در محلهٔ فقیرنشینی با نام اکو پارک که موسوم به زاغههای هالیوود است زندگی کرد و بزرگ شد.
آغاز کار لئوناردو در 1989 با بازی در نقش "گری بکمن" در سریال تلویزیونی بود در همین هنگام بود که با یکی دیگر از بازیگران سینما "توبی مگوایر" آشنا شد و دوستی شان تاکنون در جایش باقیاست. دی کاپریو در واقع در سال 1991 با فیلم ترسناک و علمی-تخیلی "مخلوقات 3" پا به عرصه سینما گذاشت. او بازیگری را در 5 سالگی با بازی در سریال تلویزیونی رامپر روم آغاز کرد اما به علت رفتارش از پروژه اخراج شد و پس از آن تصمیم گرفت تا تحصیلاتش را به طور جدی آغاز کند و به مدرسه جان مارشال پیوست. وی در سال 1992 پیشرفت چشم گیری کرد و توسط رابرت دنیرو از بین چهار صد جوانی که برای تست بازی در فیلم زندگی این پسر شرکت کرده بودند، انتخاب شد و در آن فیلم در کنار الن بارکین و خود رابرت دنیرو به ایفای نقش پرداخت. در ابتدای دوران کارش مدیر آژانس و مدیر برنامههایش به او گوش زد کردند که نام «لئوناردو» بیش از حد غیر انگلیسی و خارجی است و او باید نامش را به لنی ویلیامز تغییر دهد اما لئوناردو نپذیرفت و با بازی در فیلم زندگی این پسر در سال 1993 به صورت جدی تر وارد سینما شد.
دیکاپریو در اواخر سال 1993 با ایفای نقش یک معلول ذهنی در فیلم چه چیزی گیلبرت گریپ را میخورد در کنار جانی دپ قرار گرفت و خوش درخشید که موفق شد برای ایفای نقش "گلبرت گراپ" کاندیدای جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سن نوزده سالگی شود. در سال 1996 دیکاپریو در نقش رومئو در فیلم جدید "رومئو و ژولیت" اثر شکسپیر حاضر گشت و موفق به برنده شدن خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین شود. اما با این همه فعالیت و کارنامهٔ خوب فیلم پر سرو صدای "تایتانیک" 1997 ساخته جیمز کامرون بود که او را تبدیل به فوق ستارهای در دنیای هالیوود کرد.
دی کاپریو در این فیلم، نقش یک جوان 20 ساله از آمریکای شمالی را بر عهده داشت که برنده دو بلیط برای حضور در کشتی سلطنتی تایتانیک میشود. دی کاپریو در ابتدا از پذیرفتن این نقش امتناع کرد ولی سرانجام با اصرار و تشویقهای جیمز کامرون، که به توانایی او در ایفای این نقش ایمان داشت، نقش را پذیرفت. بر خلاف انتظارات، این فیلم موفقیتی بی نظیر در گیشهها کسب کرد و با فروشی بیش از 1٫843 میلیارد دلار آمریکا، در رده بالاترین فیلم پر فروش آن زمان و تاریخ سینما قرار گرفت. او برای بازی در این نقش نامزد جوایز بسیاری از جمله جایزه گلدن گلوب و جایزه سینمایی امتیوی شد.
بعد از موفقیت بزرگ تایتانیک او حضوری نه چندان دلچسب در فیلم "شهرت" وودی آلن داشت و بعد از آن نیز در سال 2000 یعنی 4 سال بعد از تایتانیک در مصاحبهای با مجله تایم اقرار کرد که دوران تایتانیک برای او سختترین دوران بودهاست. لئوناردو میگوید: «در زمان تایتانیک هیچ گونه رابطهای با خود نتوانستم برقرار کنم، دیگر به آن شهرت دست نخواهم یافت و انتظار مجددش را هم ندارم و چیزی نیست که من حال به دنبالش باشم». بعد از آن لئوناردو در فیلم ساحل ظاهر شد فیلمی که نه از نظر منتقدان و نه از نظر تماشاگران راضیکننده نبود و با شکست تجاری شدید مواجه شد.
در سال 2002 دیکاپریو خود را کمی از دنیای پر زرق و برق هالیوود و عکسهای کلیشهای مجلات دور کرد و تمرکزش را به روی دو اثر موفق "اگه میتونی منو بگیر" به کارگردانی "استیون اسپیلبرگ" با بازی "تام هنکس" و "دار و دستههای نیویورکی" به کارگردانی "مارتین اسکورسیزی" با بازی "دانیل دی-لوئیس" را در کارنامهاش قرار داد که هر دو فیلم مورد توجه منتقدین قرار گرفتند و نمرات زیادی را دریافت نمودند و هر دو نزدیک به هم اکران شدند. او برای ایفای نقش "فرانک آبیگنل جونیور" در فیلم "اگه میتونی منو بگیر" نامزد دریافت گلدن گلوب شد. بعد از آن نوبت به اثر قابل توجه "هوانورد" که بر اساس زندگی واقعی "هاوارد هیوز" کارگردان و هوانورد معروف آمریکایی ساخته شده بود رسید. دومین کار مشترک اسکورسیزی دومین کاندیدایی جایزه اسکار را به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد برای او به ارمغان آورد و همچنین موفق به دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد درام شد.
دیکاپریو در سال 2005 مشغول همکاری سومش با اسکورسیزی به نام "رفتگان" با حضور ستارگان دیگری چون "جک نیکلسون"، "الک بالدوین" و "مت دیمون" شد. وی در سال 2006 برای بازی در فیلم "الماس خونین" جلوی دوربین "ادوارد زوئیک" رفت. دی کاپریو برای سومین بار برای بازی در فیلم الماس خونین نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
لئوناردو با موفقیت در سال 2006 به استراحتی کوتاه پرداخت و مشغول ساختن فیلمی در مورد محیط زیست شد و این فیلم را به جشنواره فیلم کن برد. دی کاپریو 2008 را با بازی در فیلم "یک مشت دروغ" ریدلی اسکات آغاز کرد. همچنین او در فیلم "جاده انقلابی" 2008 یک بار دیگر با "کیت وینسلت" همبازی شد. در سال 2010 او در دو فیلم "جزیره شاتر" و "تلقین" حضور یافت که هردو پرفروشترین فیلمهای سال شناخته شدند. در آمد او در سال 2010 به 60 میلیون دلار تخمین زده شد. این دو فیلم پشت سر هم جزو فیلمهای موفق او و کارگردانهای کار بوده است.
دی کاپریو همکاری خود با اسکورسیزی را در فیلم روان شناختی مهیج "جزیره شاتر" که بر اساس رمانی با همین نام نوشته دنیس لهین بود ادامه داد. جزیره شاتر با بودجهای معادل 41 میلیون دلار آمریکا فروش بی نظیری در گیشهها داشت و بیشترین موفقیت دی کاپریو و اسکورسیزی در گیشهها تا آن زمان نام گرفت. همچنین دی کاپریو در فیلم علمی-تخیلی "تلقین" کریستوفر نولان نیز که دربارهٔ رویاهای فردی و وارد کردن رؤیا به ذهن بود، بسیار درخشید. لئو، در نقش "دام کاب" یک خارج کننده اطلاعات و وارد کننده رویاهای خاص به ذهن افراد بود. او اولین بازیگری بود که برای ایفای نقش در این فیلم توسط نولان انتخاب شد. این فیلم بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت و در روز اول اکران 21 میلیون و در آخر همان هفته 62٫7 میلیون دلار آمریکا فروش داشت.
لئوناردو در سال 2011 به استراحت پرداخت و در سال 2012 درفیلم "جنگوی آزاد شده" ساختهٔ "کوئنتین تارانتینو" به بازی پرداخت و در سال 2013 در دو فیلم "گتسبی بزرگ" که براساس رمانی به همین نام ساختهٔ "باز لورمان" و "گرگ وال استریت" ساختهٔ مارتین اسکورسیزی که براساس کتاب "دلال بزرگ جردن بلفورت" ساخته شده بود جلوی دوربین رفت و بازی درخشانی را به نمایش گذاشت، او که در این فیلم به عنوان تهیهکننده نیز حضور داشت پنجمین همکاری خود را با اسکورسیزی تجربه کرد. برای لئوناردو بازی در گرگ وال استریت چهارمین نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و همچنین به دلیل آنکه یکی از تهیه کنندگان این فیلم بود پنجمین نامزدی جایزه اسکار برای بهترین فیلم را به ارمغان آورد.
دی کاپریو در سال 2015 با فیلم "بازگشته" کاری از "آلخاندرو گونزالز اینیاریتو" بار دیگر به عنوان یک بازیگر قدرتمند مورد توجه قرار گرفت و در ابتدا جایزه گلدن گلوب، جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، جایزه بفتا و جایزه ستلایت را از آن خود کرد. او در ادامه برای ششمین بار نامزد جایزه اسکار شد و توانست این بار برای اولین بار جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد. در سال 2016 فعل Leo به معنی " بدست أوردن چیزی پس از سالها تلاش" به گنجینه ی دیکشنری آکسفورد اضافه گردید که این فعل برگرفته از نام لئوناردو دیکاپریو است که توانست پس از سالها تلاش در این سال برنده ی جایزه ی اسکار شود.
این روزها اخبار متنوعی از حضور دی کاپریو در آثار مختلف شنیده میشود اما تاکنون حضور وی در دو پروژه "قاتل گل ماه" از مارتین اسکورسیزی و "دست سیاه" قطعی شده است.