برترین ها: لئوناردو ویلهلم دیکاپریو (Leonardo DiCaprio) زاده 11 نوامبر 1974 در لس آنجلس، کالیفرنیا، بازیگر، تهیه کننده و فعال محیط زیست است. اوایل دهه نود بود که دی کاپریو حرفه اش را با حضور در آگهی های بازرگانی تلویزیونی آغاز کرد و پس از آن در سریال های تلویزیونی مختلفی مانند «سانتا باربارا» و سیتکام «دردهای فزاینده» بازی کرد. در سال 1993 بازی در فیلم های سینمایی را با درخشیدن در فیلم «مخلوقات 3» (1991) آغاز کرد و سپس در فیلم اقتباسی «زندگی این پسر» (1993) دیده شد و بازی او در نقش اصلی فیلم های «خاطرات بسکتبال» (1995) و «رومئو + ژولیت» (1996) و همچنین بازی اش در نقش مکمل فیلم «چه چیزی گیلبرت گریپ را می خورد» (1993) تحسین شد.
با فیلم سینمایی درام رمانتیک «تایتانیک» (1997) ساخته جیمز کامرون بود که شهرت بین المللی نصیب دیکاپریو شد و این فیلم، پرفروش ترین فیلم سینمایی تاریخ تا آن زمان و دومین فیلم سینمایی پرفروش تاریخ تا این لحظه، پس از فیلم «آواتار» ساخته جیمز کامرون، شد.
از سال 2000 تابحال دیکاپریو به خاطر نقش آفرینی در ژانرهای مختلفی از فیلم ها مورد تحسین منتقدین قرار گرفته است که از آن میان می توان به «مردی با نقاب آهنین» (1998)، درام جنایی و زندگی نامه ای «اگه می تونی منو بگیر» (2002) و درام تاریخی حماسی «دار و دسته نیویورکی» (2002) اشاره کرد که شروع همکاری های گسترده او با مارتین اسکورسِزی (کارگردان) بود. بازی او در فیلم مهیج جنگی سیاسی «الماس خونین» (2006)، درام جنایی نئو نوآر «رفتگان» (2006)، فیلم مهیج جاسوسی «یک مشت دروغ» (2008)، درام «جاده انقلابی» (2008)، فیلم مهیج روانشناسانه «جزیره شاتر» (2010)، فیلم مهیج علمی-تخیلی «تلقین» (2010)، فیلم زندگی نامه ای «جی. ادگار» (2011)، فیلم وسترن «جنگوی زنجیر گسسته» (2012) و درام «گتسبی بزرگ» (2013) تحسین منتقدین را برانگیخت.
بازی دیکاپریو در نقش هاوارد هیوز در فیلم «هوانورد» (2004) و هیو گلس در فیلم «بازگشته» (2015) باعث شد که وی جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد در درام سینمایی و همچنین بازی اش در نقش جُردن بلفورت در فیلم سینمایی «گرگ وال استریت» (2013) باعث شد که جایزه بهترین بازیگر مرد در موزیکال یا کمدی سینمایی را از آن خود کند. وی همچنین اولین جایزه بفتای خود را برای فیلم «بازگشته» گرفت. لئوناردو تابحال شش بار نامزد جایزه اسکار شده که پنج تای آنها برای بهترین بازی و یکی برای بهترین تهیه کنندگی بود است. وی در سال 2016 جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در فیلم «بازگشته» بدست آورد. آخرین فیلم او مستند «پیش از سیل» (2016) درباره تغییرات آب و هوایی بود که جایزه بهترین مستند را از جوایز فیلم هالیوود دریافت کرد. دی کاپریو موسس کمپانی تولید فیلم خودش است که Appian Way Productions نام دارد و تابحال چندین فیلم را تهیه و تولید کرده است.
لئوناردو، در 11 نوامبر 1974 در شهر لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا متولد شد. پدرش جورج دیکاپریو نویسنده کتابهای کمیک و بازیگر-تهیهکننده فیلمهای طنز و مادرش ایرملین ایندربرکن و مادربزرگش هلن ایندربرکن است. اجداد لئوناردو اهل ایتالیا و آلمان بودند و سه چهارم دی کاپریو در واقع آلمانی است. نام لئوناردو توسط مادر او و به خاطر اینکه لئو اولین بار هنگامی که مادرش داشته نقاشی لئوناردو داوینچی را در ایتالیا مشاهده می کرده در شکم مادر لگد زده، بر او گذاشته است. مادر و پدر لئو هنگامی که تنها یک سال داشت از یکدیگر طلاق گرفتند و لئوناردو همراه مادرش بیشتر در محله های اکو پارک و یا در لس فلیز زندگی کرد و بزرگ شد. مادر بزرگ مادری دی کاپریو، هلن ایندربرکن، در یلنا اسمیرنوا متولد شد، یک روسی مهاجر به آلمان بود. در مصاحبه ای در روسیه، دی کاپریو خود را "نیمه روسی" خواند و گفت که پدربزرگ و مادربزرگش روس بوده اند. پدر و مادرش در کالج با هم آشنا شده و در نهایت به لس آنجلس نقل مکان کرده اند.
وی به دبستان سیدز و پس از چهار سال تحصیل در مرکز مطالعات غنی لس آنجلس، به دبیرستان جان مارشال رفت. پس از سال سوم ترک تحصیل کرد و در نهایت دیپلم عمومی اش را گرفت. دی کاپریو بخشی از کودکی اش را نزد ویلهلم وو هلن، پدربزرگ و مادربزرگ مادری اش در آلمان گذراند. وی زبان های آلمانی و ایتالیایی را به راحتی صحبت می کند.
آغاز کار لئوناردو در 1989 با بازی در نقش گری بکمن در سریال تلویزیونی بود در همین هنگام بود که با یکی دیگر از بازیگران سینما، توبی مگوایر آشنا شد و دوستی شان تاکنون پا بر جا است. دی کاپریو در واقع در سال 1991 با فیلم ترسناک و علمی-تخیلی «مخلوقات 3» پا به عرصه سینما گذاشت. او بازیگری را در 5 سالگی با بازی در سریال تلویزیونی «رامپر روم» آغاز کرد، اما به علت رفتارش از پروژه اخراج شد و پس از آن تصمیم گرفت تا تحصیلاتش را به طور جدی آغاز کند و به مدرسه جان مارشال پیوست.
وی در سال 1992 پیشرفت چشم گیری کرد و توسط رابرت دنیرو از بین چهارصد جوانی که برای تست بازی در فیلم «زندگی این پسر» شرکت کرده بودند، انتخاب شد و در آن فیلم در کنار الن بارکین و خود رابرت دنیرو به ایفای نقش پرداخت. در ابتدای دوران کارش مدیر آژانس و مدیر برنامههایش به او گوشزد کردند که نام «لئوناردو» بیش از حد غیر انگلیسی و خارجی است و او باید نامش را به لنی ویلیامز تغییر دهد اما لئوناردو نپذیرفت و با بازی در فیلم «زندگی این پسر» در سال 1993 به صورت جدی تر وارد سینما شد.
اواخر سال 1993 با ایفای نقش یک معلول ذهنی در فیلم «چه چیزی گیلبرت گریپ را میخورد» در کنار جانی دپ قرار گرفت و خوش درخشید که موفق شد برای ایفای نقش گیلبرت گریپ، نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سن نوزده سالگی شود. در سال 1996 دیکاپریو در نقش رومئو در فیلم جدید «رومئو و ژولیت» اثر شکسپیر حاضر گشت و موفق به برنده شدن خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین شود. اما با این همه فعالیت و کارنامه خوب فیلم پر سر و صدای «تایتانیک» (1997) ساخته جیمز کامرون بود که او را تبدیل به فوق ستارهای در دنیای هالیوود کرد. دی کاپریو در این فیلم، نقش یک جوان 20 ساله از آمریکای شمالی را بر عهده داشت که برنده دو بلیط برای حضور در کشتی سلطنتی تایتانیک میشود.
دی کاپریو در ابتدا از پذیرفتن این نقش امتناع کرد ولی سرانجام با اصرار و تشویقهای جیمز کامرون، که به توانایی او در ایفای این نقش ایمان داشت، نقش را پذیرفت. بر خلاف انتظارات، این فیلم موفقیتی بی نظیر در گیشهها کسب کرد و با فروشی بیش از 1٫843 میلیارد دلار آمریکا، در رده بالاترین فیلم پر فروش آن زمان و تاریخ سینما قرار گرفت. این فیلم، دی کاپریو را در کنار محبوبترین بازیگرانی که عمده هوادارانشان زنان و دختران جوان بودند، قرار داد. او برای بازی در این نقش نامزد جوایز بسیاری از جمله جایزه گلدن گلوب و جایزه سینمایی امتیوی شد.
بعد از موفقیت بزرگ «تایتانیک» او حضوری نه چندان دلچسب در فیلم «شهرت» وودی آلن داشت و بعد از آن نیز در سال 2000 یعنی 4 سال بعد از «تایتانیک» در مصاحبهای با مجله تایم اقرار کرد که دوران تایتانیک برای او سختترین دوران بوده است. لئوناردو میگوید: «در زمان تایتانیک هیچ گونه رابطهای با خود نتوانستم برقرار کنم، دیگر به آن شهرت دست نخواهم یافت و انتظار مجددش را هم ندارم و چیزی نیست که من حال به دنبالش باشم». بعد از آن لئوناردو در فیلم «ساحل» ظاهر شد فیلمی که نه از نظر منتقدان و نه از نظر تماشاگران راضیکننده نبود و با شکست تجاری شدید مواجه شد.
در سال 2002 دیکاپریو خود را کمی از دنیای پر زرق و برق هالیوود و عکسهای کلیشهای مجلات دور کرد و تمرکزش را به روی دو اثر موفق «اگه میتونی منو بگیر» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ با بازی تام هنکس و «دار و دسته های نیویورکی» به کارگردانی مارتین اسکورسِزی با بازی دنیل دی-لوئیس قرار داد که هر دو فیلم مورد توجه منتقدین قرار گرفتند.
او برای ایفای نقش فرانک جونیور در فیلم «اگه میتونی منو بگیر» نامزد جایزه گلدن گلوب شد. بعد از آن نوبت به اثر قابل توجه «هوانورد» که بر اساس زندگی واقعی هاوارد هیوز، کارگردان و هوانورد معروف آمریکایی، ساخته شده بود رسید. دومین کار مشترک اسکورسِزی دومین نامزدی جایزه اسکار را به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد برای او به ارمغان آورد و همچنین وی موفق به دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد درام شد.
دیکاپریو در سال 2005 مشغول همکاری سومش با اسکورسِزی در فیلم «رفتگان» با حضور ستارگان دیگری چون جک نیکلسون، الک بالدوین و مت دیمون شد. وی در سال 2006 برای بازی در فیلم «الماس خونین» جلوی دوربین ادوارد زوئیک رفت. دی کاپریو برای سومین بار برای بازی در فیلم «الماس خونین» نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. با موفقیت در سال 2006 به استراحتی کوتاه پرداخت و مشغول ساختن فیلمی در مورد محیط زیست شد و این فیلم را به جشنواره فیلم کن برد. او سال 2008 را با بازی در فیلم «یک مشت دروغ» ریدلی اسکات آغاز کرد. همچنین او در فیلم «جاده انقلابی (2008) یک بار دیگر با کیت وینسلت همبازی شد. در سال 2010 او در دو فیلم «جزیره شاتر» و «تلقین» حضور یافت که هردو پرفروشترین فیلمهای سال شناخته شدند. درآمد او در سال 2010 به 60 میلیون دلار رسید. این دو فیلم پشت سر هم جزو فیلمهای موفق او و کارگردان هایشان بوده اند.
دی کاپریو همکاری خود با اسکورسِزی را در فیلم روان شناختی مهیج «جزیره شاتر» که بر اساس رمانی با همین نام نوشته دنیس لهین بود ادامه داد. «جزیره شاتر» با بودجهای معادل 41 میلیون دلار آمریکا فروش بی نظیری در گیشهها داشت و بیشترین موفقیت دی کاپریو و اسکورسزی در گیشهها تا آن زمان نام گرفت. همچنین وی در فیلم علمی-تخیلی «تلقین» کریستوفر نولان نیز که درباره رویاهای فردی و وارد کردن رؤیا به ذهن بود، بسیار درخشید. لئو، در نقش دام کاب یک خارج کننده اطلاعات و واردکننده رویاهای خاص به ذهن افراد در این فیلم نقش آفرینی نمود. او اولین بازیگری بود که برای ایفای نقش در این فیلم توسط نولان انتخاب شد. این فیلم بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت و در روز اول اکران 21 میلیون و در آخر همان هفته 62٫7 میلیون دلار آمریکا فروش داشت.
لئوناردو در سال 2011 به استراحت پرداخت و در سال 2012 در فیلم «نگوی زنجیر گسسته» ساخته کوئنتین تارانتینو به بازی پرداخت و در سال 2013 در دو فیلم «گتسبی بزرگ» که براساس رمانی به همین نام ساخته باز لورمان و «گرگ وال استریت »ساخته مارتین اسکورسِزی که بر اساس کتاب دلال بزرگ جردن بلفورت ساخته شده بود جلوی دوربین رفت و بازی درخشانی را به نمایش گذاشت.
او که در این فیلم به عنوان تهیهکننده نیز حضور داشت، پنجمین همکاری خود را با اسکورسِزی تجربه کرد. برای لئوناردو بازی در «گرگ وال استریت» چهارمین نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و همچنین به دلیل آنکه یکی از تهیهکنندگان این فیلم بود پنجمین نامزدی جایزه اسکار برای بهترین فیلم را به ارمغان آورد. در سال 2013 وی تهیه کنندگی دو فیلم «رانر رانر» و «خارج از کوره» را بر عهده گرفت. دی کاپریو در سال 2015 با فیلم «بازگشته» آلخاندرو گونزالز اینیاریتو بار دیگر به عنوان یک بازیگر قدرتمند مورد توجه قرار گرفت و در ابتدا جایزه گلدن گلوب، جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، جایزه بفتا و جایزه ستلایت را از آن خود کرد. او در ادامه برای ششمین بار نامزد جایزه اسکار شد و توانست این بار برای اولین بار جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد.
پس از موفقیت فیلم «تایتانیک» در سال 1997، دی کاپریوی 24 ساله در سال 1998 بنیاد لئوناردو دی کاپریو را تأسیس کرد که سازمانی غیرانتفاعی است که وظیفه اش بالا بردن آگاهی در مورد محیط زیست است. با آنکه این سازمان به تمام جنبه های محیط زیست می پردازد، ولی تمرکز آن بر گرم شدن جهانی و محافظت از تنوع زیستی کره زمین و حمایت از انرژی های تجدیدشونده است. این سازمان در پروژه هایی در بیش از 40 کشور کار کرده و دو مستند کوتاه اینترنتی به نام های «سیاره آبی» و «گرم شدن جهانی» تهیه کرده است. دی کاپریو در سال 2000 ریاست جشن ملی «روز زمین» را بر عهده داشت و در این روز با رئیس جمهور بیل کلینتون مصاحبه کرد و این دو در مورد برنامه هایی برای پرداختن به گرم شدن جهانی و محیط زیست گفتگو کردند.
در سال 2007 وی نقش مهمی در «ساعت یازدهم»، مستندی درباره رابطه مردم با طبیعت و گرم شدن جهانی داشت. وی یکی از تهیه کنندگان و نویسندگان این مستند و راوی آن بود. از مزایده ای که در سال 2013 برگزار کرد، حدود 40 میلیون دلار برای بنیاد خویش جمع آوری نمود. این مزایده بزرگترین و پرسودترین مراسم خیریه زیست محیطی بود که تابحال برگزار شده است. دی کاپریو می گوید: «گرم شدن جهانی چالش زیست محیطی شماره یک دنیا است.»
در جولای 2016 بنیاد او مبلغ 15.6 میلیون دلار دریافت کرد تا از حیات وحش و حقوق بومیان آمریکا محافظت کرده و با تغییرات جوی مبارزه کند. در جولای 2017 یک مزایده نیکوکارانه و کنسرت سلبریتی ها از سوی این بنیاد برگزار شد که بیش از 30 میلیون دلار در روزهای آغازین جمع کرد. وزیر کشور ایالات متحده، جان کری، و دی کاپریو در سپتامبر 2016 در کنفرانس «اقیانوس ما» در وزارت کشور ایالات متحده ملاقات کردند. در مراسم اسکار 2007، دی کاپریو و ال گور، معاون سابق رئیس جمهور، حضور یافتند و اعلام کردند که آکادمی اسکار رویه های هوشمند زیست محیطی را برای برگزاری مراسم انتخاب کرده است. در سال 2014 وی به عنوان نماینده سازمان ملل در تغییرات جوی انتخاب شد و همان سال برای نشست تغییرات جوی سازمان ملل سخنرانی کرد. در آوریل 2016 نیز در سازمان ملل، قبل از امضای توافقنامه تغییرات آب و هوایی پاریس سخنرانی نمود.
وی در مستند «قبل از سیل» (2016) که به بررسی جنبه های مختلف گرم شدن جهانی می پردازد حضور یافت و تهیه کنندگی آن را نیز بر عهده گرفت. هنگامی که در مراسم اسکار 2016 می خواست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد خود را دریافت کند، اینطور سخنرانی کرد: «تغییرات جوی واقعی است و همین حال دارد اتفاق می افتد. این ضروری ترین تهدیدی است که که کل گونه ما با آن روبرو است و باید همه با هم کار کنیم و معطل نکنیم. باید از رهبران دنیا که از سوی آلوده کنندگان بزرگ حرف نمی زنند، بلکه به نیابت از تمام بشریت حرف می زنند، حمایت کنیم، برای مردم بومی دنیا، برای میلیاردها و میلیاردها مردم محرومی که در این دنیا هستند و تحت تأثیر این قضیه قرار می گیرند. برای بچه های بچه هایمان و برای مردمی که صدایشان در میان سیاست های آزمندانه خفه شده است.»
در نوامبر 2010 دی کاپریو 1 میلیون دلار به جامعه محافظت از حیات وحش در نشست ببر روسیه، بخشید. اصرار و پافشاری وی در رسیدن به این مراسم آنقدر زیادی بود که پس از دو بار تأخیر در پروازش، ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه، او را «موژیک» یا «یک مرد واقعی» خواند. در اوایل سال 2016 در دیدار با پاپ فرانسیس، وی در مورد مسائل زیست محیطی با پاپ گفتگو کرد. چند روز بعد پاپ که احتمالاً تحت تأثیر دیدار با دی کاپریو بوده، گفت که در فیلم نیکوکارانه، «فراتر از آفتاب» بازی خواهد کرد. این اولین تجربه بازیگری او خواهد بود و اولین بار در تاریخ خواهد بود که یک پاپ در یک فیلم بلند دیده می شود. سودهای حاصل از این فیلم به خیریه های آرژانتین اهدا خواهد شد. در اکتبر 2016، دی کاپریو با مارک رافلو در داکوتای شمالی، همکاری کردند تا از مخالفت قبیله استندینگ راک با خط لوله داکوتا اکسس حمایت کنند. در آوریل 2017 دی کاپریو با حضور در راهپیمایی جوی مردم، نسبت به عدم عملکرد دونالد ترامپ در خصوص تغییرات جوی، اعتراض نمود.
زندگی شخصی لیو دیکاپریو بطور وسیعی در رسانه ها دنبال می شود و تحت پوشش خبری جهانی قرار دارد. در میان افرادی که دیکاپریو تابحال با آنها رابطه داشته می توان به بیژو فیلیپس در اواخر دهه نود، کریستن زانگ (مدل) و اما میلر (مدل و شخصیت اجتماعی بریتانیایی) اشاره کرد. در سال 2000 او با ژیزل باندچن، سوپرمدل برزیلی (پردرآمدترین سوپرمدل دنیا) آشنا شد که تا سال 2005 با او بود. بین سال های 2005 تا 2011 نیز با بار رافائلی، مدل اسرائیلی دوست بود. وی همچنین با بلیک لایولی (بازیگر آمریکایی)، تونی گارن (سوپرمدل آلمانی ویکتوریاز سیکرت)، اِرین هثرتون (سوپرمدل آمریکایی ویکتوریاز سیکرت)، امبر والتا (سوپرمدل و بازیگر آمریکایی)، هلنا کریستنسن (مدل دانمارکی)، کلیر دینز (بازیگر آمریکایی)، نائومی کمپل (سوپرمدل آمریکایی)، ریحانا (خواننده آمریکایی)، ایوا هرزیگووا (مدل چک) و عده ای دیگر رابطه کوتاه مدتی داشته است. او مدتی نیز با نینا اگدل، مدل دانمارکی، رابطه داشت.
حقایقی در مورد لئوناردو دی کاپریو که شاید ندانید:
1. در آوریل 1999 هنگام فیلمبرداری «ساحل» (2000) در ساحل تایلند، لئوناردو و دیگران نزدیک بود در اثر بادها و امواج قوی قایقشان واژگون شود که خوشبختانه کسی آسیبی ندید.
2. اولین پیام بازرگانی که لئو بازی کرد درباره شیر بود.
3. در اکتبر 1997، در لیست مجله امپایر انگلستان درباره «100 ستاره سینمایی تمام دوران ها» رتبه 75 را بدست آورد.
4. در سال 1996، قرار بود در یک فیلم سینمایی درباره جیمز دین (بازیگر) بازی کند، ولی این نقش را رد کرد، زیرا حس می کرد که به اندازه کافی برای این فیلم تجربه ندارد.
5. برای نقش دیک گریسون/رابین در فیلم «بتمن برای همیشه» (1995) تست بازی داد که در نهایت این نقش به کریس اودانل رسید.
6. مجله پیپل در سال 1998، او را یکی از 50 انسان زیبای کل دنیا نامید.
7. قرار بود در فیلم «روانی آمریکایی» (2000) بازی کند، ولی به خاطر تداخل برنامه هایش نتوانست و در نهایت کریستین بیل این نقش را گرفت.
8. در ژانویه 1999، وکلایش درخواست ثبت کپی رایت نام دی کاپریو به نام خودش را دادند.
9. در انتخابات سال 2004 علناً از جان کری حمایت کرد. وی در 11 ایالت سفر کرد و 20 سخنرانی درباره محیط زیست انجام داد و توضیح داد که چگونه دولت بوش به محیط زیست آسیب رسانده است.
10. برای نقش پیتر پارکر/مرد عنکبوتی در فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی» (2002) در نظر گرفته شده بود، که در نهایت این نقش به توبی مگوایر رسید.
11. رابرت دنیرو و جک نیکولسون بازیگران مرد محبوب او هستند.
12. برای نقش آناکین اسکای واکر در فیلم «جنگ ستارگان: اپیزود دوم – حمله کلون ها» (2002) در نظر گرفته شده بود، که در نهایت این نقش به هیدن کریستنسن رسید.
13. دوست صمیم کیت وینسلت و ماریون کوتیار و همچنین تام هاردی و وینسنت گالو است.
14. یکبار گفت که بازی در نقش آرنی در «چه چیزی گیلبرت گریپ را می خورد» (1993) سرگرم کننده ترین دوران عمرش بوده است.
15. با لوکاس هاس، مارک والبرگ، کوین کانلی و آلن تیک دوست صمیمی است.
16. دو نقش آفرینی محبوب او، بازی رابرت دنیرو در نقش تراویس بیکل در «راننده تاکسی» (1976) و بازی جیمز دین در نقش کل تراسک در «شرق بهشت» (1955) هستند.
17. کارگردان محبوبش مارتین اسکورسزی است.
18. در سال 2007 مجله امپایر او را در رتبه 36 جذابترین ستاره های سینمایی قرار داد.
19. دی کاپریو و همچنین کیت وینسلت و جیمز کامرون قول دادند که از آینده مالی آخرین بازمانده تایتانیک یعنی میلوینا دین حمایت کنند، پس از آنکه گزارش شد که وی را مجبور کرده اند که یادگاری هایش را بفروشد تا هزینه آسایشگاهش پرداخت شود.
20. دی کاپریو پس از پایان فیلمبرداری «جاده انقلابی» (2008) برای کیت وینسلت حلقه طلایی خرید که وینسلت تا این لحظه نوشته داخل حلقه را فاش نکرده است.
21. هنرپیشه زن محبوب دی کاپریو مریل استریپ است.
22. سه بار روی جلد مجله جی کیو رفته است: دسامبر 2006، دسامبر 2008 و اکتبر 2011.
23. با کارگردانان تحسین شده متعددی کار کرده که عبارتند از: مارتین اسکورسزی، استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، کلینت ایستوود، ریدلی اسکات، جیمز کامرون، کریستوفر نولان، کوئنتین تارانتینو، آلخاندرو گونزالز اینیاریتو، سم مندز، دنی بویل، لاس هالستروم، باز لورمان، سمی ریمی و ادوارد زویک.
24. یک لیبرال دمکرات وفادار است که هم شخصاً هم از لحاظ مالی در کمپین ها و انتخابات بیل کلینتون، ال گور، جان کری و باراک اوباما فعال بوده است.
25. دی کاپریو، تیلدا سوئینتن، ماریون کوتیار، اما تامپسون، تام هنکس، دنیل بروهل، جیک جیلنهال و ایمی آدامز، تنها بازیگرانی هستند که نامزدی جوایز گلدن گلوب، SAG، بفتا و منتخب منتقدین را برای نقش آفرینی در یک فیلم بدست آورده و نامزد جایزه اسکار برای آن فیلم نشده اند.
26. دی کاپریو نقش استیو جابز را در فیلم «استیو جابز» (2015) را رد کرد. مایکل فسبندر به جایش آن نقش را گرفت.
27. عاشق سفر به اسپانیا و یاد گرفتن زبان اسپانیایی برای خواندن ادبیات به زبان اسپانیایی است.
28. در یک مزایده خیریه در کن، پاریس هیلتون را شکست داد و یک کیف دستی شنل را با بالاترین پیشنهاد خرید تا آن را به مادرش بدهد.
29. در رزومه اش 8 کارگردان دارد که جایزه اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرده اند: جیمز کامرون، وودی آلن، دنی بویل، مارتین اسکورسزی، استیو اسپیلبرگ، سم مندز، کلینت ایستوود و آلخاندرو گونزالز اینیاریتو.
30. وی طرفدار سرسخت انیمه است.
31. به ندرت مهمان برنامه های تاک شو می شود، بجز شوی الن دی جنرس.
32. دستمزدش برای فیلم «چه چیزی گیلبرت گریپ را می خورد» (1993) 75 هزار دلار، برای «برنده و بازنده» (1995) 150 هزار دلار، برای «خاطرات بسکتبال» (1995) یک میلیون دلار، برای «تایتانیک» (1997) دو میلیون و 500 هزار دلار، برای «ساحل» (2000) 20 میلیون دلار، برای «دار و دسته های نیویورکی» (2002) 18 میلیون دلار + امتیازات ناخالص، برای «اگه می تونی منو بگیر» (2002) 20 میلیون دلار، برای «هوانورد» (2004) 20 میلیون دلار، برای «رفتگان» (2006) 20 میلیون دلار، برای «الماس خونین» (2006) 20 میلیون دلار، برای «تلقین» 59 میلیون دلار (شامل دستمزد و سود ناخالص جهانی + سهم از درآمد حاصل از فروش دی وی دی و پخش در نمایش خانگی)، برای «جی. ادگار» (2011) 2 میلیون دلار، برای «گتسبی بزرگ» (2013) 20 میلیون دلار، برای «گرگ وال استریت» (2013) 25 میلیون دلار (شامل پاداش ها)، برای فیلم کوتاه «تست» (2015) 13 میلیون دلار و برای «بازگشته» (2015) 20 میلیون دلار بوده است.
نقل قول های شخصی:
- «بهترین مزیت بازیگری برای من این است که می توانم خود را در کاراکتر دیگری رها کنم و برای این کار دستمزد هم بگیرم. این خروجی بسیار خوبی برای من است. در مورد خودم باید بگویم که مطمئن نیستم خود را شناخته ام یا خیر. به نظرم می آید که هر روز در حال تغییر هستم.»
- «انسان می تواند یک ستاره سینمایی بی هدف و بیهوده باشد، یا می تواند سعی کند که جنبه های مختلف شرایط انسانی را گسترش و بهبود بخشد.»
- «من واقعاً خیلی ریخت و پاش ندارم. سوار جت شخصی نمی شوم و بادیگارد ندارم و چیزهای دیوانه وار نمی خرم. در چند جا خانه و آپارتمان دارم. یک ساعت بسیار گرانقیمت خریده ام و می خواهم یک پوستر سینمایی بسیار گران، یعنی پوستر اصل فیلم «دزد بغداد» (1940) را بخرم. من عاشق پوسترهای فیلم های سینمایی هستم.»
- (درباره مارتین اسکورسزی): «مارتین خیلی چیزها را وارد فرم هنری فیلم کرد و از آن دسته آدم ها نیست که بخاطر اسکار نگرفتن ناراحت شود، هرچند که خیلی خنده دار است که پس از این همه سال هنوز جایزه اسکار را به او نداده اند. نظر منتقدین درباره «هوانورد» (2004) هر چه باشد، من واقعاً فکر می کنم که یک شاهکار هنری است و باز هم مارتین یک فیلم کلاسیک خلق کرده است.»
- «اولین دوستی ام با دختری به نام سِسی بود. ما رابطه تلفنی زیبایی در طول تابستان داشتیم. وقتی او به خانه برگشت و قرار گذاشتیم که بیرون برویم و فیلم ببینیم، وقتی او را دیدم وحشتزده شده بودم. حتی نمی توانستم در چشم هایش نگاه کنم و حرف بزنم.»
- «نمی دانم آیا هیچوقت ازدواج خواهم کرد یا نه. اگر 10 یا 20 سال با کسی زندگی نکنم، احتمالاً با او ازدواج نمی کنم. ولی مردم ریسک می کنند و موفق می شوند. فکر نمی کنم جرأت رومئو را داشته باشم.»
- «من خیلی تقلب می کردم، چون نمی توانستم بنشینم و مشق هایم را بنویسم و درس بخوانم. معمولاً می رفتم کنار کسی می نشستم که بینهایت باهوش بود.»
- «دوست دارم به نهنگ ها، شیرهای دریایی و دلفین ها کمک کنم. وقتی در حال بازیگری هستم و به ما وقت استراحت می دهند، اولین کاری که در لیستم دارم، وقت گذراندن کنار دریا است.»
- «من و مادرم در هالیوود در محله غربی که جای قاچاقچی ها و زنان بدکاره بود زندگی می کردیم. خیلی ترسناک بود. خیلی کتک خوردم. یادم می آید که پنج ساله بودم و مردی با کت بلند، سرنگ و کراک مرا در گوشه ای گیر انداخت. آن زمان ها با دیدن این اوضاع و شرایط در محله مان، دیدن معتادان به هروئین و ...، باعث می شد که نسبت به مصرف مواد، حواسم جمع باشد. وقتی اولین قدم را به سمت مواد برداری، مواد مخدر بقیه زندگی ات را از آن خود می کند. دیگر خودت نیستی. این چیزی است که هرگز نخواسته ام. وقتی بچه بودم دوستان زیادی نداشتم. فقط من بودم و والدینم. ولی بخاطر آنها بود که محله مان تأثیری روی من نگذاشت. پدرم مرا به هنرمندان معرفی می کرد و مادرم تمام سعی اش را می کرد تا مرا به بهترین مدرسه ها بفرستد.»
- «من زنانی را می پسندم که باهوش، کمی شوخ و زیبا با شخصیتی زیباتر هستند.»
- «سبز تیره رنگ مورد علاقه من است. زیرا رنگ طبیعت، رنگ پول و رنگ خزه ها است.»
- «من کاملاً پاک هستم و هرگز هیچ موادی را تجربه نکردم. این حرف به هیچ وجه دروغ نیست.»
- «مهمترین چیز برای من در حال حاضر زندگی کردن در کنار دوستان و خانواده ام است. آنها مرا با عنوان لیو می شناسند، نه لئوناردو دی کاپریو. این تنها چیزی است که مرا تا اینجا سر پا نگه داشته است.»
- «حتی یک لحظه هم فکر نکنید که من شبیه به هیچیک از کاراکترهایی که بازی می کنم هستم. به همین دلیل اسمش را بازیگری گذاشته اند.»
- «من به فرهنگ روسیه و سینمای روسیه احترام می گذارم، به خصوص به آیزنستاین، آندری تارکوفسکی و سرگئی پاراجانوف.»