آیا شخصیت ایرانی کارآفرین است؟

به نظر می‌رسد تحول نظام شخصیتی در جامعه ایران، تاکنون به گونه‌ای نبوده که بتواند در سطح خرد، یعنی فردی، شرایط لازم را برای توسعه اقتصادی ـ اجتماعی فراهم آورد و افرادی با روحیه کارآفرینی و ابتکار پرورش دهد.

کسانی که دارای شخصیت فعالند، اغلب آمادگی روبه‌رو شدن، تطابق، سازگاری و هم‌نوایی با محیط‌های متنوع و جدید را دارند. این دسته از افراد به طور کلی در پی موفقیت در امور مختلف زندگی هستند و در همان حال مایلند روی محیط خود کنترل ابزاری و نظارت داشته باشند.

شخصیت کارآفرین

شخصیت متوسط هم این میل را در حد متوسط دارد. این شخص معاشرت‌پذیر بوده و به خانواده، دوستان و جامعه خود علاقه‌مند، پایبند و امیدوار است. او تمایل دارد در روابط اجتماعی آسانگیر و بردبار باشد؛ به علاوه، در خود احساس آرامش می‌کند و در مواجهه با مشکلات به طور معمول سردرگم نمی‌شود. شخصیت آرام اجتماعی نیز همین ویژگی‌ها را دارا است. این شخصیت 1/3 درصد شخصیت‌ها را شامل می‌شود.

از جمله بررسی‌هایی که به ابعادی از شخصیت ایرانی پرداخته‌اند، مطالعه "مک کللند" با عنوان "منش ملی و رشد اقتصادی در ایران و ترکیه" در سال 1963 است. فرضیة وی "ارتباط نیاز به موفقیت زیاد با رشد اقتصادی سریع‌تر" بود. این فرضیة مهم از مطالعه افرادی به دست آمده که الگوهای تفکرشان در داستان‌های تخیلی انعکاس پیدا کرده است. وی 21 داستان از مجموعه داستان‌های کتاب‌های درسی 23 کشور را درسال 1920، و 40 کشور را در حدود 1950 بررسی کرد. ایران و ترکیه به این دلیل برای مطالعه موردی ـ مقایسه‌ای انتخاب شدند که در زمینة مشخصات پیشینه‌ای مشابه بودند، اما میزان رشد اقتصادی‌شان متفاوت بوده است. پرسش این بود که چرا ترکیه با وجود اینکه درسال 1920 شرایط مشابهی با ایران داشته، به رشد سریع‌تری دست یافته است. در حالی که هر دو کشور از کشورهای بزرگ خاورمیانه و از نظر اعتقادات، منابع طبیعی و انرژی به طور تقریبی یکسان هستند، اما درسال 1950، ترکیه در زمینه‌های اقتصادی، تولید نیروی برق، تولید ناخالص ملی، مصرف فولاد و احداث جاده از ایران پیش افتاد.

در مجموع می‌توان نتیجه‌گیری کرد که سطح نیاز به موقعیت بالا، که در داستان‌های کودکان به آن پرداخته شده، به نرخ رشد سریع‌تر اقتصادی بستگی دارد؛ بنابراین، نیاز به موفقیت به طور کیفی در ترکیه بیش از ایران است. امتیاز "نیاز به موفقیت" در داستان‌های کودکان ترکیه، بالاترین امتیاز در میان چهل کشور بود؛ در حالی که درمورد داستان‌های کودکان ایران در پایین‌ترین چارک امتیازات چهل کشور قرار داشت.

در پاسخ به این پرسش که چرا سطح نیاز به موفقیت در ایران پایین است، "مک کله لند" به وضعیت خانواده و اقتدار پدر اشاره می‌کند. بعضی از تحقیقات نشان می‌دهند که پدران مقتدر به این امر گرایش دارند که پسران خود را با نیاز به موفقیت کم تربیت کنند. با این نوع تربیت، پسران یاد نمی‌گیرند اهدافی برای خود تعیین کرده و راه‌های دست‌یابی به آنها را پیدا کنند.

حال به مطالعه‌ای که در مدارس ابتدایی منطقه 6 تهران صورت گرفت و در آن از روش پرسش‌نامه (تکمیل شده توسط والدین) استفاده شد اشاره می‌کنیم. تمامی فرضیه‌های این مطالعه تأیید شد که نتایج آن از این قرار است:

1 - رابطه جنسیت و شخصیت اجتماعی؛ (بر اساس این پژوهش، دختران از شخصیت پیشرفته‌تری برخوردار بودند. این امر شاید به دلیل مراقبت و حساسیت خانواده‌ها در تربیت دختران و شرایط اجتماعی مناسب و انگیزه‌های بیشتر دختران برای مشارکت و حضور فعال در جامعه باشد.)

2 - رابطه مثبت شخصیت اجتماعی با میزان تحصیلات پدر؛

3 - رابطه مثبت شخصیت اجتماعی با میزان تحصیلات مادر؛

4 - افزایش شخصیت اجتماعی با افزایش پایگاه شغلی پدران؛

5 - رابطه مثبت خواندن کتاب قصه برای فرزندان در منزل توسط والدین با متغیر شخصیت اجتماعی؛

6 - رابطه مثبت تقسیم کار در امور خانوادگی با شخصیت اجتماعی1

 

در جامعه ما با وجود عناصر مثبت در فرهنگ آرمانی دینی، که در آن به کار ارزش بسیار داده شده و بر ارزش اکتسابی به جای انتسابی تأکید شده است، ارزش‌هایی در جامعه غلبه دارد که اخلاق کار و به تبع آن کارآفرینی را تضعیف می‌کند؛ از سوی دیگر در فرهنگ عمومی و اعتقادات دینی، با وجود باورهایی همچون بی‌اعتنایی به مال دنیا، زشت شمردن انگیزه‌های مادی، تقبیح رفتار سودطلبانه، تأکید بر بی‌وفایی دنیا و کفایت حداقل معیشت، نمی‌توان انتظار کار و تلاش فوق‌العاده همچون کشورهای پیشرفته را داشت2.

پیش از این در فرهنگ ایرانی کار اهمیت بسیاری داشت و فقر نیز به عنوان امری مذموم شناخته می‌شد. آشنایی فرهنگ ایران با هند، سبب انتقال عناصری از آن فرهنگ به فرهنگ ایرانی شد؛ نظیر ریاضت و ترک دنیا که با فرهنگ ایرانی چندان قرابتی نداشت.

در نسل‌های پیشین، در کشور ما، همان‌گونه که اکنون در جوامع و خانواده‌های غربی مشاهده می‌شود، فرزندان از سنین کودکی و نوجوانی با مفهوم کار و درآمد آشنا می‌شدند (بیشتر فرزندان پسر)؛ به طوری که حتی در خانواده‌های ثروتمند نیز شاگردی فرزند و یادگیری حرفه‌، مذموم شناخته نمی‌شد. به این ترتیب فرزندان زودتر از امروز مستقل می‌شدند؛ البته در زمینة نقش تحصیل در افزایش سن استقلال، به مطالعات بیشتری نیاز است.

زمینه دیگری که باید در بررسی نقش خانواده در پرورش کارآفرین در ایران، بدان پرداخته شود، مطالعه بیشتر زندگی خانوادگی این کارآفرینان، هم دوره کودکی و دوره پیش از ازدواج و هم دوره پس از ازدواج آنان است.

دربارة کارآفرینی زنان باید گفت که به وجود آمدن تغییراتی در نقش زنان، آشکارا در شیوه زندگی آنان بازتاب یافته است. شگفت‌انگیز نیست که در زمینه‌هایی فراتر از اشتغال و زندگی خانوادگی، بسیاری از تفاوت‌های بین دو جنس، رنگ و بوی خود را از دست داده است. این امر در همه زمینه‌ها به چشم می‌خورد؛ از لباس پوشیدن تا بهداشت روانی و جسمانی، از مصرف دخانیات تا تعداد جنایت‌ها و رانندگی‌ها و خودکشی‌ها3.

اما با توجه به گزارش "ناظر جهانی کارآفرینی" (GEM)، با وجود تفاوت‌های اندک میان کارآفرینان زن و مرد، همچنان در جهان شاهد فاصله فعالیت‌های کارآفرینانة دو جنس هستیم؛ یکی ازدلایل این امر تعهد نسبت به وظایف خانوادگی در زنان و چالش‌هایی است که در انجام وظایف شغلی و خانوادگی با آنها مواجه می‌شوند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان