ماهان شبکه ایرانیان

گفت و گو با «سروش صحتِ» کتاب باز و نویسنده

سروش صحت را بیشتر به عنوان کارگردان سریال های طنز موفق تلویزیونی می شناسیم. کارگردانی که بدون مقدمه چینی خاص، همراه با چاشنی فانتزی، مخاطب را سرگرم سریال هایش می کند و لا به لای کمدی، انتقاد هم می کند.

روزنامه هفت صبح - فرنوش ارس خانی: سروش صحت را بیشتر به عنوان کارگردان سریال های طنز موفق تلویزیونی می شناسیم. کارگردانی که بدون مقدمه چینی خاص، همراه با چاشنی فانتزی، مخاطب را سرگرم سریال هایش می کند و لا به لای کمدی، انتقاد هم می کند. صحت تاکنون با مهم ترین کمدین های سینمای ایران کار کرده و به گفته خودش از هر یک از آنها تاثیر گرفته است. او اما نه قصد تقلید از کمدین های معروف و ذکر شده را دارد و نه خودش را از آنها بیگانه می داند. شاید تنها تفاوتش هم با آنها، حفظ ارتباطش با تلویزیون و ماندگاری در این رسانه است. او در تازه ترین همکاری خود با این رسانه، سراغ یک تجربه تازه و غیر متعارف رفته و به عنوان مجری در یک برنامه ظاهر شده است. برنامه ای با عنوان «کتاب باز» که نام آن بی شباهت با شخصیت خودش نیست. به بهانه پخش این برنامه از شبکه نسیم، سراغ این هنرمند در یکی از روزهایی که سخت درگیر اجرا و مصاحبه با مهمانان این برنامه بود رفتیم.
 
 گفتگو با سروش صحتِ کتاب باز و نویسنده

قضیه شکل اول؛ ترس از اجرا

کاراکتر شما در ذهن مخاطب به عنوان یک طنزپرداز، تلویحا در قالب نویسنده و کارگردان آثار موفق طنز تلویزیونی ماندگار شده است. کاراکتری که همواره با ارائه جنس متفاوت و هوشمندانه ای از طنز تلویزیونی به اثبات رسیده است. با این شناخت و مقدمه می خواهم به تازه ترین تجربه شما یعنی اجرای برنامه «کتاب باز» که تا حدودی با کاراکتر شما فاصله دارد، بپردازم. چه شد که پیشنهاد اجرای این برنامه را پذیرفتید؟


اجرای این برنامه ریسک بزرگی بود. چون من تا به حال سابقه مجری گری نداشتم و فوت و فن این حرفه را بلد نبودم اما از آنجایی که عوامل سازنده این برنامه به من اعتماد داشتند و حوزه کتاب همواره یکی از حوزه های جالب و مورد علاقه ام بوده، این کار پر ریسک را قبول کردم. شاید باورتان نشود اما من هنوز هم از این که اجرای یک برنامه را قبول کرده ام می ترسم.

با توجه به این که هدف این برنامه ارتباط بیشتر مخاطب با فرهنگ کتاب خوانی است، فکر می کنید یک برنامه تلویزیونی آن هم با تعداد مخاطبان انبوهی که این رسانه در سال های اخیر داشته است، چقدر می تواند در زمینه فرهنگ سازی موثر باشد؟

به نظر می رسد که این اتفاق در ارتباط با این برنامه افتاده چون مخاطبان زیادی بعد از پایان هر برنامه با اشتیاق به ما زنگ می زنند و درباره کتاب هایی که به آنها معرفی کرده ایم سوال می کنند.

یکی از نکات مشترک این برنامه با شخصیت شما، مقوله کتاب است. از چه زمانی کتاب و مطالعه در زندگی شما نقش مهمی پیدا کرد؟

من از دوران کودکی کتاب خواندن را شروع کردم و چون خواهر و برادر نزدیک به سن و سال خودم نداشتم، مجبور بودم با کتاب خودم را سرگرم کنم. از طرف دیگر، در خانواده ام همه اهل کتاب خواندن و مطالعه بودند و من هم به تبعیت از آنها، یک فرد کتاب خوان شدم.

چند خواهر و برادر دارید؟

سه برادر و یک خواهر دارم ولی همان طور که گفتم اختلاف سنی شان با من خیلی زیاد است.

انضمام و پیوستگی مطالعه که همواره در زندگی تان حفظ شده و شما را بیشتر به عنوان نویسنده و کارگردان کتاب باز می شناسیم تا فیلم باز، چگونه رخ داد؟

من سعی کردم این رویه را با مطالعه کتاب هایی که به آنها علاقه مند هستم ادامه دهم و به نظرم همه کسانی هم که می خواهند این فرهنگ را در زندگی شان تقویت کنند بهتر است مطالعه را با کتاب هایی که برای شان دلنشین است و به آنها علاقه مند هستند شروع کنند. مطالعه چیزی نیست که اگر در زندگی متوقف شد دیگر نتوان آن را ادامه داد. چون برای مطالعه همیشه فرصت هست و اگر در زندگی متوقف شود می توان دوباره آن را تقویت کرد. البته این کار ممکن است برای کسانی که عادت به مطالعه ندارند یا آن را کنار گذاشته اند، کمی سخت باشد اما به نظرم آنها هم برای شروع و تقویت دوباره مطالعه، بهتر است سراغ کتاب هایی که دوستان و آشنایان شان معرفی می کنند و سلیقه شان به هم نزدیک است بروند.

خودتان بیشتر چه کتاب هایی را دنبال می کنید و حوزه مورد علاقه تان چیست؟

من از خواندن کتاب های ادبیات و رمان لذت زیادی می برم چون قصه خواندن من را به دنیایی می برد که برایم دلنشین تر است و از طریق آن با آدم ها، جهان و تجربه های ناشناخته ای آشنا می شوم. البته کتاب های پیرامون حوزه نمایش، جامعه شناسی، روانشناسی و فلسفه را هم دوست دارم و آنها را هم دنبال می کنم.

تاثیرگذارترین کتابی که تا به حال خوانده اید چه بوده؟

کتاب های تاثیرگذار در زندگی ام م نبوده اند. مثلا یک دوره ای «ناتور دشت» دی جی سلینجر برایم خیلی خاص و متفاوت بود و یا «بیگانه» آلبرکامو و «جنایات و مکافات» داستایوفسکی هم از چنین ویژگی هایی برخوردار بودند. معتقدم هر یک از این کتاب ها در مقطعی برای من مهم و تاثیرگذار بودند.

تاثیراتی که از این کتاب ها گرفتید چقدر در نگرش و انتخاب مسیرتان در زندگی اهمیت داشت؟


به شکل خودآگاه نمی توانم بگویم که چه تاثیراتی در انتخاب مسیرم داشتند اما فکر می کنم همه چیز در زندگی مان حتی آدم هایی که می بینیم، موسیقی که می شنویم، بویی که استشمام می کنیم و ... همگی در نحوه نگرش و تفکرمان تاثیرگذار هستند. کتاب هم که دیگر جای خود را دارد.

فکر می کنید شبیه کدام یک از شخصیت های کتاب هایی که تا به حال خوانده اید هستید؟

فکر می کنم هر کسی شبیه خودش است.

الان که بیشتر سر کار هستید، چقدر از وقت تان را به مطالعه اختصاص می دهید؟

سعی می کنم در اوقات فراغت و تایم های خالی بیشتر به مطالعه کتاب، مجله و روزنامه اهمیت دهم. البته سراغ دنیای مجازی هم می روم.

به دنیای مجازی اشاره کردید؛ پدیده ای که به رغم برخی از کارشناسان سیطره آن خصوصا بر زندگی روزمره هر شخص موجب فاصله گرفتن او از مطالعه کتاب شده است و در ادامه از آن به عنوان یکی از دلایل فقر فرهنگ مطالعه و کتاب خوانی در کشور یاد می کنند.

من جزء مخالفین اینستاگرام و تلگرام نیستم و فکر می کنم آنها هم مزایای خاص خودشان را دارند چون آدم مگر چقدر می خواهد اینستاگرام را بالا و پایین کند و پیغام ها و پست ها را ببیند و بخواند! ما آن قدر ساعت های پرت زیاد در روز داریم که به نظرم با یک برنامه ریزی درست، هم می توان به مطالعه پرداخت و هم به زندگی و کار و فضای مجازی. چون تقریبا حجم زیادی از زندگی روزمره ما در ترافیک و صف های انتظار می گذرد که اگر از هر کدام از این فرصت ها درست استفاده کنیم، به مطالعه مان هم می توانیم برسیم. به عنوان مثال اگر کتاب همیشه در داخل کیف و قابل دسترس باشد، در هر زمانی می توانیم فرصت خالی برای مطالعه پیدا کنیم. حتی به نظرم در صف نانوایی هم می توان از طریق موبایل کتاب های الکترونیکی را مطالعه کرد.
 
 گفتگو با سروش صحتِ کتاب باز و نویسنده

قضیه شکل دوم؛ نویسندگی و دیگر هیچ

یکی از مهم ترین ریسک ها یا به بیان بهتر تصمیم های زندگی شما به زمانی بر می گردد که وارد کار جدی نویسندگی شدید. با توجه به این که شما رشته تحصیلی تان شیمی است و یک مدت هم کار تدریس شیمی انجام داده اید، چه خبر شد که تصمیم گرفتید وارد حرفه نویسندگی و کارگردانی بشوید؟

من از بچگی به ادبیات علاقه مند بودم و همیشه دوست داشتم نویسنده و داستان نویس بشوم اما خانواده ام همیشه دوست داشتند که پزشکی بخوانم و در کنارش اگر خواستم به نویسندگی هم ادامه دهم. برای همین در کنکور در رشته پزشکی شرکت کردم اما قبول نشدم. من در رشته شیمی قبول شدم و مدتی کار تدریس شیمی انجام دادم. در دورانی که کار تدریس انجام می دادم، همچنان عشق و علاقه به داستان نویسی همراهم بود. از طرف دیگر، دنبال کاری بودم که کمی برایم درآمدزا باشد. برای همین به اولین چیزی که فکر کردم فیلمنامه نویسی بود چون از این راه هم می توانستم پول بیشتری در بیاورم و هم به دغدغه مهم زندگی ام یعنی نوشتن و داستان نویسی در قالب فیلمنامه بپردازم.

سمت نوشتن کتاب نرفتید؟

نه، ولی این آرزو همچنان با من هست.

آن زمان که کار تدریس را رها کردید و به نویسندگی روی آوردید، احساس نکردید که با این انتخاب ممکن است ریسک بزرگی انجام دهید؟

من تا مدت ها هم می نوشتم و بازی می کردم و هم کار تدریس انجام می دادم. زمانی هم که تقریبا یک اطمینان نسبی به فیلمنامه نویسی پیدا کرده بودم و حسابی درگیر این کار شده بودم، دیگر تدریس انجام ندادم و آن را رها کردم.

شغل معلمی چه ویژگی هایی داشت و چقدر در عمق نگرش تان تاثیرگذار بود؟

خیلی برای من لذت بخش بود. من شیمی و تدریس و کنار بچه ها بودن را دوست داشتم. کلاس های مان هم کلاس هایی بود که خیلی بهمان خوش می گذشت و لحظات شیرین و لذت بخشی با بچه ها داشتیم اما با همه اینها تدریس خیلی از آدم انرژی می گیرد و آدم باید جانش را بگذارد پشت آن چیزی که می خواهد بگوید.

از درآمد تدریس راضی بودید؟

درآمد تدریس خصوصی پایین نبود.

اولین کارتان در زمینه نویسندگی همکاری با مهران مدیری در «جنگ 77» بود. چه کسی شما را به آقای مدیری معرفی کرد؟

من به شکل کاملا اتفاقی در منزل رامین ناصر نصیر با آقای مدیری آشنا شدم. آقای مدیری از من دعوت کرد که برای بازی در کارشان حضور پیدا کنم و من هم برای بازی در سریال شان رفتم و کارم را شروع کردم اما همان جا کار نوشتن آیتم ها را هم انجام دادم.

با توجه به این که سابقه ای در زمینه نویسندگی نداشتید، آقای مدیری چطور اینقدر زود به عنوان نویسنده به شما اعتماد کرد؟

خب آن زمان ما آیتم ها را می نوشتیم. ضمن این که من فقط نویسنده سریال نبودم و تعداد زیادی نویسنده دیگر هم در کار آقای مدیری حضور داشتند. من متن هایم را به آقای مدیری می دادم و او برخی از آنها را قبول می کرد و تعدادی را کنار می گذاشت. اما بعدها که اعتماد آقای مدیری نسبت به من بیشتر شد، متن های بیشتری نوشتم.

قبول دارید که در نویسندگی و کارگردانی موفق تر از بازیگری هستید؟

نمی دانم! من که نباید در این باره نظر بدهم!

اما دغدغه خودتان هم بیشتر سمت نویسندگی و کارگردانی است تا بازیگری؟

اگر فرصتش پیش بیاید بازی هم می کنم اما این اواخر بیشتر درگیر نوشتن و کارگردانی هستم.

شما با آقای مدیری به غیر از «جنگ 77»، در سریال های مختلف دیگری هم به عنوان نویسنده همکاری کردید. سرپرست نویسندگان تان چه کسی بود؟

در یک دوره ای سرپرست تعداد زیادی از کارهای مان پیمان قاسم خانی بود.

چه کسانی در تیم نویسنده های سریال های آقای مدیری قرار داشتند؟

- مهراب قاسم خانی، خشایار الوند، امیر مهدی ژوله، حمید برزگر و علیرضا ناظر فصیحی.

الان با آنها ارتباط دارید؟

با پیمان و مهراب که همچنان در ارتباط هستم و با امیر مهدی و خشایار هم همین طور اما با بقیه کمتر ارتباط دارم.

با پیمان و مهراب از چه زمانی آشنا شدید؟


پیمان و مهراب را قبل از این که با هم در کارهای آقای مدیری همکاری کنیم می شناختم. زمانی که من به «جنگ 77» پیوستم، برادران قاسم خانی در آنجا با آقای مدیری کار نمی کردند. ما قبل از همکاری در سریال های آقای مدیری در کارهای دیگری مثل «نان و عشق و موتور 1000» همدیگر را می شناختیم.

شما در طول دوران فعالیت خود با سه کمدین مطرح ایران یعنی مهران مدیری، رضا عطاران و پیمان قاسم خانی همکاری کرده اید. با توجه به این که اوج همکاری شما با این سه کمدین در تلویزیون بوده، اما الان آنها مدیوم اصلی شان تغییر کرده و بیشتر در سینما فعالیت دارند. برنامه شما برای آینده چیست، آیا تصمیم ندارید در سینما بیشتر فعالیت کنید؟

من الان به همراه ایمان صفایی دارم یک فیلمنامه سینمایی می نویسم که اولین کار سینمایی ام را بسازم. اما بعد از آن دوباره در تلویزیون کار خواهم ساخت چون من تلویزیون را خیلی دوست دارم و به نظرم این رسانه مخاطب گسترده ای دارد. امیدوارم هیچ وقت ارتباطم با تلویزیون قطع نشود. دوست دارم در سینما کار کنم ولی این به آن معنا نیست که ارتباطم را با تلویزیون قطع می کنم.
 
 گفتگو با سروش صحتِ کتاب باز و نویسنده

«لیسانسه ها» تنها سریال شما بود که در دو فصل ساخته شد. چه شد که ساخت این سریال را ادامه دادید؟

«لیسانسه ها» از اول قرار بود 60 قسمتی باشد و فصل یک و دو بلافاصله ساخته شوند ولی در زمان تولید فصل یک، از ما خواستند همان تعداد قسمت هایی را که ضبط کرده ایم پخش کنیم و بقیه اش را بعدا بسازیم. که در نهایت همین کار را هم انجام دادیم. به نظرم «لیسانسه ها»ی یک و دو حاصل یک سناریو است و اگر «لیسانسه ها»ی سه ساخته شود، آن وقت باید بگوییم سریال ادامه داری است.

«لیسانسه ها»ی سه را هم قرار است بسازید؟

احتمالش وجود دارد. گرچه این تصمیم به سلیقه مخاطب هم ارتباط دارد و اگر مخاطب از همان دو فصل خوشش بیاید آن را ادامه خواهیم داد.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان