از من متنفر باش، نام غریبی برای یک اثر کارتونی است.این سری کارتونی از سال 2010 تا کنون هم میلیاردها دلار فروش کرده و هم میلیون ها طرفدار برای خود پیدا کرده است. داستان ناب و موسیقی ریتمیک و رنگآمیزی شلوغ و رنگارنگ و از همه مهمتر حضور شخصیتهای زردرنگ بامزهای مثل مینیونها نیز در موفقیت قسمت نخست در گیشهها دخیل بودند. شخصیت هایی احمق تر و بامزه تر از مینیون ها می شناسید؟محبوبیت مینیونها به جایی رسید که تبدیل به یک برند شدند و در تبلیغات لوازم خانگی هم نقش آفرینی کردند. بعدها در انیمیشن اسپین آف (حال کردید لغت را. مثل تیک آف می ماند. یعنی اثری با داستان جداگانه ولی مرتبط با فیلم اصلی) حضور یافتند که آن هم به موفقیت بینظیری در گیشهها(فروش بیش از 1 میلیارد دلار) دست پیدا کرد. حضور مینیون ها در همه جا تا کنون ادامه دارد حتی در بازار اینترنتی بامیلو! کافیست کلمه مینیون را در کادر جستجوی بامیلو سرچ کنید تا با انواع کالاهای مزین به اشکال و طراح های مینیون روبرو شوید.
از من متنفر باش ولی من سود می کنم!
فروش و سود هنگفتی که سری «از من متنفر باش» برای سازندگان حاذق آن دارد، موجب شد تا در سال جدید قسمت سوم آن نیز به اکران در بیاید. بودجه این سری انیمیشنی بسیار پایینتر از آثار استودیوهای رقیب است(رقمی مابین 70 تا 85 میلیون دلار) و فروش صدها میلیون دلاری آن باعث شده تا بعد از سری پارک ژوراسیک، سودآورترین اثر استودیوی یونیورسال در تاریخ فیلمسازی این کمپانی باشد. سری از من متنفر باش، یک سری انیمیشنی اسکاری و جایزه بگیر نیست. این را خود سازندگان نیز از تیتراژ آغازین با شوخیهای کودکانه خود به مخاطب میفهمانند.وقتی یک مینیون می آید و حرکات موزون انجام می دهد و دیگری گلاب به رویتان از شکمش باد در می کند دنبال جایزه اسکار هم هستیم؟ خیر! سازندگان به دنبال کسب نظر منتقدان و تبدیل شدن به یک اثر جاویدان در دنیای سینما نیستند.اگرچه قسمت اول تا حدودی صحنههای به یادماندنی و درام خوبی داشت لکن در کل آنها دنبال جذب مخاطبان کمسن و سالتر و ایجاد یک فضای کاملا شاد در یک اثر انیمیشن خانوادگی هستند.
بنابراین در حین بررسی قسمت سوم نباید بسیار موشکافانه و نقادانه نظر داد. البته که این روزها با آثار تحسینبرانگیز و قابل تاملی از سوی سازندگان انیمیشن روبهرو هستیم و این امر باعث بالا رفتن سطح توقع منتقدان و طرفداران ژانر انیمیشن شده، فی المثال با قرار دادن وال ای و این انیمیشن در کنار هم هیچ رقمه و از هیچ زاویه ای نمیتوان آن ها را با هم مقایسه کرد. به قول شاعر وال ای سینما و مینیون ها هر دو کاراکتر انیمیشنی اند. اما این کجا و آن کجا؟؟ اما همانگونه که گفته شد، هدف سازندگان از من متنفر باش، چیز دیگری است. قسمت دوم که سه سال بعد از قسمت اول به اکران در آمد، طبق رویه اکثر دنبالههای سینمایی عنوانی ضعیفتر از قسمت پیشین بود ولی کماکان در گیشه با استقبال بی نظیر مخاطبان روبهرو شد.فروش خوب فیلم ها علی رغم کوبیدن آن ها توسط منتقدین مثل یک پوزخند و تودهنی به آن هاست. حال، سومین قسمت از من متنفر باش بعد از گذشت وقفهای نسبتا طولانی به گیشهها آمده و دنباله بهتری نسبت به قسمت دوم ولی همچنان بدتر از نسخه اصلی است.
داستان چیه؟
هشدار:متن زیر حاوی اسپویل پانزده دقیقه اول انیمیشن است. البته اسپویل ها مثل لو دادن سریال گات نشینمنگاه سوز نیستند.
داستان قسمت سوم از من متنفر باش اینگونه آغاز میشود: «برات» یک مرد میانسال و بدجنس است که در دوران کودکی یکی از ستارگان تلویزیونی و هالیوودی بوده و برنامه مخصوص به خود را به اسم «برات شیطانصفت» داشته است. بعد از گذشت چندسال و رسیدن به سن نوجوانی و ساخت آثار دیگر و مردمپسند در تلویزیون، هالیوود برات را طرد کرده و برنامه تلویزیونی او را لغو میکند.برات حالا بزرگ شده و برای خودش سبیل در آورده ولی هنوز در رویای باقیمانده از همان دهه 80 زندگی میکند. همانجوری لباس میپوشد و به موهایش مدل پانکی میدهد و همچنان عاشق آهنگها و حرکات موزون دهه 80 میلادی است. به قولی او خز ترین و جوادترین شخصیتی است که تا حالا در انیمیشن ها دیدید.
او حالا در جبهه ابربدجنسها قرار دارد و برای خودش اسم و رسمی در شرور بودن پیدا کرده است.جایگاهی که «گورو» قهرمان اصلی سری در قسمت اول نیز در آنجا سودایی میکرد ولی اکنون به همراه همسرش(که او هم قبلا شرور بوده) تبدیل به ماموران مخفی دولت شدهاند تا در برابر ابربدجنسها مبارزه کنند. در طی یک ماموریت، گورو و زنش میتوانند نقشه پلیدانه برات که دزدیدن بزرگترین الماس دنیاست را برهم بزنند. اما باقی ماجرا آن طور که باید پیش نمیرود و این دو، خرابیهای بسیاری به بار میآورند و از همه بدتر اینکه برات از چنگ آنها فرار میکند.
به همین دلیل گورو و همسر،از سوی رییس جدید انجمن ماموران مخفی اخراج میشوند. در همین گیرودار خبر از آنطرف دنیا میرسد که گورو برادر دوقلویی دارد که تا الان از وجودش بیخبر بوده است.او و خانوادهاش به دیدن برادرش میروند و گورو در آنجا میفهمد پیشه بدجنس بودن و شرور بودن در خانواده آنها یک سنت و شغل خانوادگی و موروثی است.درست مثل خانواده ما که در نداری و اثبات جایگاهش در طبقه زیر خط که چه عرض کنم صفحه قبل زیر خط جامعه تلاش و کوشش مضاعفی در این سالیان می کند.
اپیزودیک ولی به هم چسبیده
جریاناتی که بعد از اینجای داستان از من متنفر باش اتفاق میافتد، بسیار تکهپاره هستند. انگار که سازندگان ایدههای گوناگونی برای دنیای خلق شدهشان داشتند و هر کدام را در جایجای یک اثر سینمایی جا دادند. تمام این قصهها میتوانستند تبدیل به یک اپیزود نیمساعته تلویزیونی بشوند. از من متنفر باش 3 پر از ایده و خلاقیت است. ایدههای جورواجوری که در تکتک صحنهها به چشم میخورند ولی چیزی که کم دارد، یک داستان خوب و عالی و ناب و صدالبته با انسجام است که این ایدهها را به خوبی به هم ربط بدهد.این اشتباه درست مثل شام هر شب خانه ماست که مادر گرامی هرچه از خرید پدر مانده را با پیازداغ سرخ می کند و غذای “شوبای” به ما می دهد. شو مخفف شوهر و بای به معنی buy خرید کردن.
سرزمین مینیون!کی حاضره کی غایب؟ مینیون و شروری چه کیفی داره!
تمام بامزگی انیمیشن از من متنفر باش بر عهده دو چیز است. یکی استیو کارل و گویندگی و صدای بینظیرش در هر دو نقش گورو (یک لحظه تصور اینکه به جای حرف “ر” بنده حرف “ز” را تایپ میکردم لرزه بر اندام می اندازد) و برادر دوقلویش که اسم معقول تری یعنی دورو دارد و دیگری مینیونها که امروزه جزو محبوبترین شخصیتهای کارتونی جهان شدند. اگر استیو کارل و لحن صدای بامزهاش نبود، به واقع تحمل انیمیشن برای بزرگترها سخت میشد. شوخیهای اسلپ استیک و کمدی در تکتک صحنههای انیمیشن، خودشان را نشان میدهند و میتوانید مطمئن باشید 90 دقیقه کودکان را شاد و سرحال میکنند. رنگآمیزی و گرافیک انیمیشن بیش از پیش بهتر شده و موسیقی آن بینظیر است. فرل ویلیامز، آهنگساز مشهور آمریکایی پنج قطعه جدید برای انیمیشن ساخته که همگی به جذابیت صحنهها کمک شایانی کردند.
معتقدم استفاده از تری پارکر، دوبلور معروف سریال کارتونی «پارک جنوبی» اشتباه بزرگی از سوی سازندگان بود. سریال «پارک جنوبی» یک سریال بزرگسالانه به سبک و سیاق انیمیشن و پر از کلمات رکیک است و شنیدن صدای پارکر در نقش منفی فیلم باعث میشود هر آن فکر کنید الان است که چیزی از دهنش در برود که آبروتیان جلوی فک و فامیل برود! آهنگهای معروفی از دهه 80 در صحنههایی که برات حضور دارد، به خوبی انتخاب شدهاند و میتوانند بزرگترها را در کنار فرزندانشان راضی نگهدارند. البته فقدان آهنگ هایی مثل بلا بلا دختر مردم بلا بسیار حس می شود. به طور کلی از من متنفر باش 3 برای کودکان ساخته شده و ماهیت آن یک انیمیشن شاد و رنگارنگ و بیدغدغه برای بچههاست نه چیزی بیشتر.گرچه اسم عجیب و غریب آن الان که فکر میکنم میتواند کپشن خوبی برای پیج اینستاگرام بعضی از خواننده های مطرح زیرزمینی پاچه خوارمان باشد.
فروش خوب از من متنفر باش جدید در طول هفته اول اکرانش که سه الی چهار برابر بودجه 80 میلیون دلاریاش بوده، نویددهنده ساخت قسمتهای بعدی آن است. گرچه سازندگان در انتهای انیمیشن، آشکارا داستان را برای قسمتهای بعدی باز میگذارند؛ گویا از فروش خوب آن در گیشه اطمینان کامل داشتند!در یکی از صحنهها گورو (خدا رو شکر بازم هم “ر” نوشتم) به دختر کوچکش میگوید: «زندگی همین است. گاهی دنبال یک اسب تکشاخ میروی اما چیزی که گیرت میاد یک بز است!». این دیالوگ دقیقا میتواند ماهیت این اثر را روشن سازد. اگربرای دیدن یک دنباله عالی و یک اثر به یادماندنی به پای دیدن انیمیشن از من متنفر باش 3 بنشینید، بدونشک یک بز تحویل خواهید گرفت چرا که کاملا توی ذوقتان خواهد خورد ولی اگر دنبال 90 دقیقه بزن و بکوب و شادی و رنگآمیزی و خنده در فصل تعطیلات در کنار کوچکترها باشید، بیشک به مقصود خود خواهید رسید.