پسر نوجوانی که برای تأمین هزینههای تحصیل حاضر شده بود دهها کیلو مرفین یک قاچاقچی را نگهداری کند، پای میز محاکمه رفت.
یک سال قبل مأموران پلیس تهران گزارشی دریافت کردند مبنی بر اینکه نوجوان ١٨سالهای به نام فرشید مقدار زیادی مواد مخدر در خانهاش نگهداری میکند. مأموران بعد از دریافت دستور قضائی به خانه فرشید رفتند و مقدار زیادی مرفین و چندین میلیون تومان وجه نقد از خانه پسر نوجوان کشف کردند.
در بررسیها مشخص شد ٢٣کیلوو ٥٠٠ گرم مرفین و دهها میلیون تومان وجه نقد در خانه کشف شده است. زمانی که فرشید دراینباره مورد پرسش قرار گرفت، ادعا کرد مواد مخدر و پولها به او تعلق ندارد. او گفت: شخصی از من خواست این مرفینها را برایش نگهداری و در قبالش پول دریافت کنم؛ من هم قبول کردم؛ نمیدانستم چه اشتباه بزرگی میکنم. ضمن اینکه پولها هم متعلق به عمویم است. او پولها را در خانه ما امانت گذاشته بود، میخواست خانه خریداری کند و پول نقد را بههمیندلیل در خانه نگهداری کرده بود.
مأموران متوجه شدند پدر فرشید فرد سابقهداری است که سالها قبل چندین بار به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت شده است. بنابراین با توجه به سابقه خانوادگی این فرد و همچنین سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه متهم صادر شد. از آنجا که فرشید کمتر از ١٨ سال داشت، پرونده برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، فرشید در جایگاه حاضر شد و گفت: من کار اشتباهی کردم و قبول دارم اما واقعیت این است که نمیدانستم محمولهای که نگهداری میکنم، مرفین است و فکر میکردم تریاک نگهداری میکنم. شخصی به سراغم آمد و از من خواست در قبال دریافت مبلغی پول برای چندروزی مواد را برایشان نگهداری کنم. از آنجا که درسم خوب بود و میخواستم برای خودم آینده روشنی درست کنم، این پیشنهاد را قبول کردم. چون باید برای دریافت دیپلمم مبلغی پول میدادم و بعد هم برای ثبتنام در دانشگاه و تأمین هزینههای آن پول لازم داشتم.
متهم گفت: پولهایی هم که در خانه پیدا شد، متعلق به عموی من بود. او پولها را در خانه ما امانت گذاشته بود چون قرار بود خانه بخرد بعد هم ثابت شد دروغ نمیگویم و مأموران پولها را به عمویم دادند و او هم برای خودش خانه خرید و حرفم ثابت شد.
متهم درباره اینکه پدرش فردی سابقهدار است و احتمال اینکه او برای کمک به پدرش چنین کاری کرده باشد، گفت: زمانی که پدرم در کار مواد بود من خیلی بچه بودم و چیزی یادم نمیآید. راستش اصلا نمیدانستم پدرم چنین سابقهای دارد. از وقتی که یادم میآید او دیگر این کار را نکرده است. روز حادثه که مأموران به خانه ما آمدند تا مواد را با خود ببرند، فردی که مواد متعلق به او بود هم در خانه بود اما بهمحض دیدن مأموران فرار کرد. او خودش را پشت کولر مخفی کرد؛ مأموران هم او را پیدا نکردند. بعد هم متواری شد. با پایان گفتههای متهم و وکیل مدافع او هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.