به گزارش ایسنا و به نقل از گیزمگ، شما هرچه زودتر یک گونه تهاجمی موجود را در محیط خود بشناسید، شانس بیشتری برای کنترل آنها، قبل از آن که غیر قابل کنترل شوند، دارید.
با توجه به این موضوع، محققان دانشگاه ایلینوی اخیرا با کشف DNA موجود در آب دریاچه، حضور گونهای از سبدک مهاجم آب شیرین را کشف کردند. سبدک نام یک سرده از راسته صدفهای سفتپوسته است.
دانشمندان با همکاری دانشگاه رایس، دانشگاه نوتردام و دانشگاه نوادا، آزمایش eDNA که مخفف "DNA محیطی" است و اشاره به یک DNA دارد که به صورت مواد دفعی و مواد زیستی به محیط زیست وارد میشود را انجام دادند.
اریک لارسون، یکی از بومشناسان آبزی، میگوید: این یک ابزار در حال ظهور است که میتواند در تشخیص گونههای نادر در بعضی موارد، نسبت به بعضی از روشهای سنتی بررسی و زمینهیابی ما بهتر باشد. DNAهای زیادی در یک دریاچه یا یک رودخانه به صورت شناور وجود دارد و اگر بتوانیم آن را بگیریم و شناسایی کنیم، میتواند ما را در مورد موجودات حاضر، از جمله گونههای مهاجم، مطلع کند.
به این ترتیب، محققان از این فناوری برای جستجوی DNA یک نوع حلزون کوچک موسوم به "سبدک"( Corbicula) استفاده کردند.
این گونه بومی شرق آسیا است و در سراسر اروپا و آمریکا گسترش یافته است. این موجودات گاهی اوقات خیلی زیاد میشوند، در حدی که لولهها را مسدود میکنند و در نتیجه زیرساختها را از بین میبرند.
11 دریاچه و برکه موجود در کالیفرنیا و نوادا آزمایش شدند و DNA این موجود در 4 دریاچه که قبلا شناخته شده بود، یافت شد و در هفت دریاچه دیگر که وجود آن تاکنون گزارش نشده بود، یافت نشد.
لارسون میگوید: چون ما اکنون میدانیم که آزمایش eDNA به خوبی کار میکند، میخواهیم آن را در برخی مسائل دیگر بکار ببریم. آیا بهترین زمان سال برای استفاده از eDNA برای شناسایی این مهاجم وجود دارد؟ اگر ما نمیتوانیم DNA آنها را در زمستان پیدا کنیم، آیا در تابستان افزایش مییابد؟ آیا سیلها مقدار زیادی از DNA را جابجا میکنند و موجب شناسایی آسان گونههای مختلف میشوند یا آنها را رقیق میکند؟
"گونه مهاجم" به موجود زندهای گفته میشود که از پیش در یک زادبوم حضور نداشته و با معرفی شدن به آن زادبوم باعث بر هم خوردن نظم طبیعی آن و ایجاد خسارتهای اقتصادی، محیط زیستی یا بومشناختی میشود.
"گونه مهاجم" به دلیل آنکه تعلقی به زادبوم معرفی شده به آن ندارد، میتواند گونههای رقیب را کنار بزند و مانع از رشد و زایش دیگر گونههایی شود که به صورت طبیعی در آن منطقه زندگی میکردهاند.
البته تمام گونههای غیربومی زیانبار نیستند. گاهی گونههای غیربومی به خوبی جذب اکوسیستم شده و موقعیتی مثل گونههای بومی پیدا میکنند. مثل ماهی قرمز که در آمریکا یک گونه غیربومی است و به بسیاری از پهنههای آبی وارد شده اما هیچوقت جمعیت آن بیش از حد افزایش پیدا نکرده است.
ممکن است برخی از گونهها حتی مفید هم باشند؛ برای مثال معرفی حدود 20 نوع سوسک سرگینغلطان به استرالیا انفجار جمعیتی مگسها را مهار کرده و موجب جمعآوری فضولات دامی و باروری بیشتر خاک هم شد.
از طرف دیگر تعیین دقیق مفید و یا مضر بودن گونه نیز مورد بحث است.ماهی کپور برای پرورش ماهی به بسیاری از نقاط دنیا معرفی شده و با ورود به آبهای طبیعی موجب از بین رفتن بسیاری از ماهیهای بومی و برهم خوردن تعادل زیستی در محیط آبی شده اما صید آن از نظر اقتصادی منافعی به همراه داشتهاست .
هر کدام از گونههای مهاجم آسیبهای مخصوص به خود را دارند. برخی از آنها ممکن است زنجیره غذایی یک اکوسیستم را به هم بریزند. برای مثال شانهدار دریایی مهاجم بر اثر فعالیتهای انسانی وارد دریای خزر شده و به دلیل نداشتن دشمن طبیعی جمعیت آن بسیار افزایش پیدا کردهاست.
این حیوان از پلانکتونهای جانوری تغذیه کرده و جمعیت این پلانکتونها را به شدت کاهش داده است. از آن جا که پلانکتونها غذای اصلی ماهی کیلکا و تمامی بچه ماهیها هستند، شمار کیلکاها کاهش چشمگیری داشته و از آنجا که کیلکا مهمترین غذای اکثر جانوران گوشتخوار دریا مثل ماهیان خاویاری، ماهی سفید وفک دریای خزر است، به جمعیت این گونهها هم آسیب رسیده است و به این ترتیب کل زنجیره غذایی دریا با اختلال مواجه شده است .
گونههای مهاجم ممکن است عملکرد اکوسیستم را نیز تغییر دهند. برای مثال گیاه علفی برومیوس تکتوریوم الگوی آتشسوزی و گیاه اسپارتینا آلترنیفلورا بازیافت مواد مغذی در خاک و گیاه تمر هندی هیدرولوژی را در اکوسیستمهایی که به آن وارد شدهاند، تغییر دادهاند.
همچنین گونههایی که خویشاوند بسیار نزدیک گونه بومی باشند ممکن است با آن دورگه بدهند و اثرات نامطلوب دورگهگیری به کاهش جمعیت و انقراض گونه بومی منجر شود.
برای مثال در کالیفرنیا گیاه اسپارتینا آلترنیفلورا از طریق دورگهگیری اسپارتینا فولیوسا را در خطر انقراض قرار داده است .
گونههای مهاجم از گیاهان تا جانوران و از تکسلولیها تا مهرهداران پیچیده را در برمیگیرد. برای نمونه موش صحرایی سیاه که جانوری نابومی در جنگلهای حرا است، با خوردن تخم پرندگان بومی و مهاجر خود را به بالای هرم غذایی رسانده و باعث بر هم خوردن نظم طبیعت در این جنگلها شده است .
میزان خسارات گونههای غیربومی بر اقتصاد جهانی 1400 میلیارد دلار در سال برآورد میشود .
این تحقیق اخیرا در مجله Management of Biological Invasions منتشر شده است.