«کوشکی» و «دلبر» نام دو یوزپلنگ ایرانی خبرساز است که به ترتیب در تاریخهای 11 و 12 آذرماه سال 93 به ترتیب از خراسان شمالی و سمنان به تهران و پارک پردیسان منتقل شدند. در حال حاضر 5 زیرگونه یوز در جهان شناسایی شده که به ترتیب عبارتند از:
1) یوز جنوب آفریقا یا یوز نامیبیایی(Acinonyx jubatus jubatus) که پرتعداد و در عین حال سالمترین جمعیت یوز را در دنیا دارد 2) یوز شرق یا یوز تانزانیایی(Acinonyx jubatus fearsoni) 3) یوز شمالشرق یا یوز سودان(Acinonyx jubatus sommerringi) 4) یوز شمالغرب(Acinonyx jubatus heiki) 5) یوز شمال آفریقا تا مرکز هندوستان (Acinonyx jubatus venaticus) که از این 5 زیرگونه مورد آخر تنها در کشور ما زیست میکند و سایرین متعلق به قاره آفریقا هستند. یوزهای آسیایی در مقایسه با خویشاوندان آفریقایی جثه به نسبت کوچکتری دارند و موهای پشت گردن و زیرشکم آنها در فصولی خاصی از سال (بالاخص فصل پاییز) بلندتر از زیرگونههای آسیایی است.کوشکی و دلبر در حال حاضر تنها نمایندههای یوزهای آسیایی (ایرانی) هستند که در اسارت زندگی میکنند.
کوشکی از کجا به تهران آمد؟
کوشکی یوزپلنگ نری است که در سال 1386 آنهم زمانی که توله چند ماههای بود توسط یکی از علاقمندان به حیاتوحش به سازمان حفاظت محیطزیست تحویل داده شد. نام این یوزپلنگ نر برگرفته از نام فامیل آقای کوشکی همان فردی است که وی را به سازمان حفاظت محیطزیست تحویل داد. ظاهرا آقای کوشکی این توله را از یکی از چوپانان بومی منطقه میاندشت گرفته بودند که به دلیل ناآگاهی توله را از مادر جدا کرده بود.
این توله پس از چند ماه نگهداری در پارک طبیعت پردیسان، به محوطه 12 هکتاری واقع در پناهگاه حیاتوحش میاندشت که در نزدیکی زیستگاه اصلی او بود منتقل شد و از آذرماه سال 93 نیز در تهران، مرکز تحقیقاتی یوز آسیایی واقع در پارک طبیعت پردیسان نگهداری میشود.
دلبر کیست؟
کوشکی به دلیل آنکه یک سال اول را در کنار مادر نبوده و آموزشهای لازم جهت بقا در طبیعت را نیاموخته دیگر توان بازگشت به طبیعت را ندارد. عکس از هومن جوکار
دلبر نام یک یوز ماده است که در زمان تولگی (3 الی 4 ماهگی) توسط سگهای گله یک چوپان افغانها در بهار سال 1390 در منطقه توران به دام افتاد. چوپان افغانها تصمیم به نگهداری از دلبر میگیرد. اما پس از مدتی چوپان دیگری به نام علی، متوجه حیوان عجیبی در بین گله چوپان افغانها میشود. علی را میتوان ناجی دلبر نامید چرا که وی توله را از چوپان افغانها میگیرد و به منزل خود میآورد.
خوشبختانه منزل علی در نزدیکی پاسگاه محیطبانی تجور بوده و بلافاصله محیطبانان را از این موضوع مطلع نموده و توله یوز را به محیطبانان تحویل میدهد. دلبر بعدها به محیط فنسکشیشدهای در پارک ملی توران منتقل شد و در آذر سال 93 هم به تهران آمد.
چرا کوشکی و دلبر توان بازگشت به طبیعت را ندارند؟
دلبر تنها یوز آسیایی ماده در اسارت است که سرنوشت کم و بیش مشابهی با کوشکی داشته است. عکس از علی محمدی
از آنجایی توله یوزها شکار کردن را از مادر در سن یک سالگی یاد میگیرند لذا این دو توله با کمال تاسف امکان بازگشت به طبیعت را نداشته و ندارند. این دو نهتنها آموزشهای لازم برای شکار را از مادرشان دریافت نکردهاند بلکه حتی بلد نیستند که در برابر شکارچیانی قویتر مانند پلنگ چگونه باید از خود حفاظت کنند و به همین دلیل است که اهمیت بالای آنها سبب شده که تحت شرایط بسیار کنترلشده در پارک طبیعت پردیسان نگهداری شوند.
بدیهی است که این دو به دلیل سن کم و عدم توانایی در شکار در زمان تولگی نیز مجدد رهاسازی نشدهاند، اگر در همان زمان مجدد رهاسازی میشدند به طور قطع محکوم به مرگ بودند. شرایط خاص نگهداری آنها در پارک طبیعت پردیسان سبب شده که به طور مستمر تحت نظارت دامپزشک باشند و بنا به همین حساسیتها نیز امکان دسترسی به آنها برای عموم وجود ندارد. کوشکی و دلبر هماکنون با خرگوش زنده و گوشت گوسفند تغذیه میشوند.
چرا کوشکی و دلبر در تهران هستند؟
عدم مهارت کوشکی و دلبر در زمان شکار به خوبی مشخص است، علیرغم اینکه آنها به واسطه غریزه شکارهایی را که انسانها در اختیارشان میگذارند، میگیرند اما واقعیت این است که مهارتهای خاص یوزهای در طبیعت را ندارند. عکس از علی محمدی
صحبتهای زیادی هنوز هم در دنیای مجازی وجود دارد مبنی بر اینکه چرا یوزها را فرضا از زمین 12 هکتاری میاندشت به تهران آلوده منتقل کردهاند؟ جواب این پرسش به طور مشخص این است که هدف از پروژه تکثیر در اسارت یک کار تحقیقاتی بوده است در نتیجه دسترسی دائمی کارشناسی به یوزها امری بسیار مهم بود یعنی یوزها باید به جایی منتقل میشدند که بتوان در کمتر از 2 الی 3 ساعت به آن ها دسترسی داشت. اما چرا؟ بدیهی است که اگر از کوشکی و دلبر تولهای متولد شود، در روزهای نخست به شدت احتیاج به سرویس و مراقبت ویژه دارد. متمرکز کردن یک گروه کارشناسی در میاندشت نهتنها مشکل بود بلکه اقتصادی، عقلانی و مقرون به صرفه هم نبود. ضمن اینکه امکانات و تجهیزات در تهران بسیار بیشتر است.
در مورد امنیت کوشکی و دلبر در آنزمان واقعا دغدغههایی وجود داشت در نتیجه بر اساس یک آنالیز و جمعبندی نظرات کارشناس بود که آنها را به تهران آوردند تا بتوانند با امکاناتی مانند دوربینهای پیشرفته، فنسکشی و نگهبانان به طور دایم آنها را زیر نظر داشته باشند. سقط اولین جنین دلبر 40 روز بعد از بارداری دلیلی بود که درستی این تصمیم را ثابت کرد، یوزها نیاز به مراقبت ویژه دارند. درست است که این مشکل در گربهسانان شایع است اما این دو یوز به قدری خاص هستند که نیاز به مراقبت ویژه از آنها مهمترین تصمیمی بوده که تا امروز گرفته شده است.
علت شکلگیری مرکزی تحت عنوان «مرکز تحقیقات یوزپلنگهای آسیایی» در پارک طبیعت پردیسان این بود که کارشناسان به این جمعبندی رسیدند که با توجه به کمبودهای متعدد داده درباره یوزها باید هرچه سریعتر اطلاعاتی درباره رفتار، سیکل فحلی و سایر جزئیات زندگی آنها به دست آورد. عکس از علی محمدی
در خلال این مدت حتی آب آشامیدنی یوزها آزمایش شده و میزان حساسیتها در مورد آنها بسیار زیاد است. جیره غذایی آنها 3 بار در هفته خرگوش زنده، دوبار مرغ و یک بار هم بز به اضافه پشم و پوست و یک روز هم در هفته استراحت است. یوزها در تهران حتی مکملهای لازم را دریافت میکنند بنابراین شایعات درباره آنها به هیچ روی مصداق ندارد. فراموش نکنید که شانس تکثیر یوز در اسارت بسیار کم است. اگر دادههای منتشر شده از طرف موسسه زیستشناسی حفاظتی اسمیتسونین که یکی از مراجع معتبر علمی خصوصا با تحقیقات متمرکز در زمینه این گونه نادر است را مبنا قرار دهیم؛ متوجه خواهیم شد که این احتمال در شرایط اسارت تنها 30 درصد آنهم با چندین یوز تخمین زده شده است.
بنابراین مشخص است که چرا داشتن دو یوز نمیتواند تا آن حد که باید امیدوارکننده باشد. هدف سایت مرکز تحقیقات یوزپلنگ آسیایی در پارک طبیعت پردیسان نیز به این شرح است: 1) به وجود آوردن یک مکان صرفا تحقیقاتی 2) افزایش دانش تجربی بالاخص در بخش رفتارشناسی (در حال حاضر رفتارهای این دو فرد به طور مستمر توسط کارکنان مرکز تحقیقات پایش میشود) 3) تاکید بر ارزشهای آموزشی 4) شناخت بیماریها و حتی انگلهای آنها برای موارد دیگر و در نهایت حفظ ذخیره ژنتیکی تنها یوزهای آسیایی در اسارت در کل دنیا.