تا همین چند سال پیش کمتر شخصی میدانست بومگردی چیست. تا این که کمکم بین اهالی صنعت گردشگری ایران نام خانههایی پیچید که حال و هوای بومی و سنتی داشتند و میزبان گردشگران خارجی و داخلی بودند. از کوچههای خاک خورده و تنگ و باریک کاشان و تفت گرفته تا دشتهای فراخ شمال ایران و رملهای کویری روستای مصر حالا میشود خانههایی یافت که میتوان در آن شبی را سپری کرد و قصههای آن منطقه را شنید و غذای آنجا را چشید.
به گزارش ، جام جم نوشت: امکانی که به همت اعضای شبکه خوشهسار بومگردی از ده سال پیش میسر شده است. اقامتگاههای بومگردی نوعی محل اسکان مسافران است و برخلاف هتلها که ویژگی یکسانی دارند، دارای امکانات خاص محیطی خود بوده و به نوعی اقامتگاهی بومی و محلی هستند که عمدتا در خانههای قدیمی بازسازی شده و با شیوهای که مطلوب مسافران باشد، اداره میشوند.
در این اقامتگاهها که تقریبا همگی به صورت خانوادگی ارائه خدمات میکنند، سعی بر این است مهمانان با شیوه سنتی زندگی در آن محل خاص آشنا شوند و از غذاهای محلی آنجا استفاده کنند و در محیطی طبیعی سفر خود را به انجام برسانند.
یکی از ویژگیهای صنعت سبز گردشگری، ظرفیت بالای آن برای راهاندازی کسب و کارهای کوچک خانوادگی است؛ کسب و کارهایی که بهواسطه روابط متقابل میزبان و مهمان شکل میگیرد. این مشارکت خانواده برای تجربه و رضایت گردشگر و البته برای توسعه پایدار مقصد و جامعه محلی بسیار حیاتی است.
یکی از همین کسب و کارهای کوچک که اتفاقا در چند سال اخیر به واسطه تلاش یک گروه مشتاق و فعال در حوزه گردشگری، بسیار در ایران رونق گرفته اقامتگاههای بومگردی است. به باور بسیاری از کارشناسان، هدف اصلی ایجاد و توسعه این نوع اقامتگاهها که دارای هویت و ساختاری بومی هستند، رسیدن به توسعه پایدار است.
بیشتر این اقامتگاهها توسط یک خانواده محلی اداره شده و تنها جنبه اقامتی ندارند؛ بلکه در آنها فعالیتهای مختلفی مانند ارائه غذا و نوشیدنی بومی، ساخت، آموزش و فروش صنایع دستی محلی، اجرای نمایش و موسیقی سنتی، برگزاری رویدادهای بومی، تورها و فعالیتهای بومگردی به چشم میخورد، اما جالب این که یکی از مهمترین اصول رعایت شده در اقامتگاههای بومگردی، مشارکت اعضای خانواده میزبان (صاحب اقامتگاه) و جامعه محلی مقصد در تمام فعالیتهای گردشگری است.
ده سال پیش، شبکهای از فعالان حوزه گردشگری فعالیتی را آغاز کردند که اتفاقا موانع و سدهای بسیاری پیش رویشان بود؛ فعالیتی که حالا به نوعی تبدیل به برند گردشگری ایران شده است. گروه شاخهسار بومگردی فعالیتش را از ده سال پیش و با تاسیس حدود 15 اقامتگاه در سراسر کشور آغاز کرد. اقامتگاههایی که حالا به حدود 600 اقامتگاه در سراسر ایران رسیده است. اکبر رضوانیان، دبیر هیات موسس انجمن اقامتگاههای بومگردی، یکی از اعضای فعال همان شبکه است. معلم سادهای که یکی از اولین اقامتگاههای بومی را در بافت قدیمی کاشان بازگشایی کرد.
او به کاری که از ده سال پیش با همکاری دوستانش آغاز کرده، افتخار میکند و میگوید: ما سازمانی داریم به نام سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی. اگر نمود بیرونی این سه بخش را بخواهیم در یکی از تاسیسات گردشگری مشاهده کنیم تنها تاسیسات گردشگری که هر سه بخش را فرا میگیرد همین اقامتگاههای بومگردی است.
روایت آغاز کار از زبان او هم شنیدنی است: داستان اقامتگاههای بومگردی به ده سال پیش برمیگردد که تعدادی از علاقهمندان به این حوزه این فعالیت را با عنوان خانههای بومی آغاز کردند. اوایل به صورت خیلی ابتدایی تحت عنوان خوشهسار بومگردی فعالیتش را آغاز کرد که نهایتا با 15 نفر در سراسر کشور شکل گرفت. فعالیت این نفرات هم خیلی معمولی بود. به این صورت که خانوادهای در خانهاش پذیرای مهمانان میشد.
رضوانیان با اشاره به این که ابتدا نسبت به این فعالیت نگاه خوبی وجود نداشت میگوید: این فعالیت نهتنها در دستگاههای دولتی شکل نگرفت، بلکه در آغاز ماجرا مخالفتها و سنگاندازیهای بسیاری هم با بومگردی صورت میگرفت. در نگاه آنها تنها تاسیسات گردشگری به هتل، مهمانپذیر و رستورانها محدود میشد.
رضوانیان از این برخوردهای نامناسب گلایههای بسیاری دارد و ماجرایی را که برایش اتفاق افتاده این طور توضیح میدهد: «سالهای اول، سازمان میراث انتقاد میکرد چرا من با خانوادهام در خانهای زندگی میکنم که در آن از گردشگران هم پذیرایی میشود. دقیقا موردی که بعد از سالها حالا تبدیل به یک امتیاز مثبت برای چنین خانههایی شده است،اما در سالهای پیش مانع بزرگی بر سر راه اقامتگاههای بومگردی بود.»
اما استقبال گردشگران از این فضاها بسیاری از دیدگاهها را تغییر داد. به شکلی که حالا یکی از دغدغههای اکبر رضوانیان، نگاه آماری دولت به این اقامتگاههاست. او میگوید: نگاه دولت به این اقامتگاهها حالا به صورتی است که انگار از آن طرف بوم افتادهاند، چراکه تشویقهای بسیار میراث به احداث این اقامتگاهها تنها جنبه آماری پیدا کرده است. این نگاه هم به این نوع گردشگری آسیب میرساند. در حالی که ما حالا باید به کیفیت این اقامتگاهها رسیدگی کنیم، نه صرفا در پی افزایش تعداد آنها باشیم.
یکی از ویژگیهای مهم این اقامتگاهها به باور رضوانیان، تغییر در نگرش سفر ایرانیهاست. او میگوید: بیشتر مهمان این خانهها مهمانان خارجی هستند، چراکه علاقه آنها در سفر به یافتن سبک زندگی پیشینیان ایران است، ایران همواره مقصد وسوسهانگیزی برای آنها بوده و همواره تاریخ و فرهنگش را میشد در کاتالوگها و بروشورهایی دید که آنها هم چندان صادق نبودهاند، اما به وسیله این اقامتگاهها آنها میتوانند غذای محلی یک منطقه را بچشند، لباس محلی آن منطقه و صنایع دستیاش را ببینند و البته با آیینها و گویشهایشان آشنا شود.
دبیر هیات موسس انجمن اقامتگاههای بومگردی آینده روشنی برای این اقامتگاهها متصور است. او میگوید: برای آینده این صنعت و اقامتگاههای بومگردی آتیهای خوش و پررونق انتظار میرود البته این مهم محقق نخواهد شد مگر با در نظر گرفتن مسائلی همچون آموزش، بهبود روند اعطای مجوز، تاکید بر کیفیت و فرهنگ و از همه مهمتر در نظر گرفتن ظرفیت منطقه بابت اقامتگاه بوم گردی و گردشگری.
همسفره با مادرجون
مرجان دیلمی، دانشجوی گردشگری است. او که سابقه فعالیت در یکی از هتلهای شمال ایران را هم داشته با آشنا شدن با شبکه شاخهسار بومگردی به فکر ایجاد یک اقامتگاه در محل زندگی خودش میافتد. بهترین محل به باور او همان خانه قدیمی مادربزرگش است که به واسطه علاقهاش نام این اقامتگاه هم وامگرفته از آن است. خانه مادرجون، خانهای با قدمت 50 ساله در روستای چالکش و در 15 کیلومتری شهرستان تنکابن و 20کیلومتری شهرستان رامسر قرار گرفته است. او خانه را با هزینهای حدود 40میلیون تومان مرمت کرده و همراه پدر، مادر و خواهرش آن را اداره میکند. خانهای که به دلیل چشمانداز رو به دریا از شمال و نزدیکی به کوه از جنوب همواره مورد استقبال مهمانان بوده و همچنین زندگی روستایی در کنار حیوانات اهلی و کشاورزی منطقه در جوار جاذبههای طبیعی و انسانی اطراف و تنوع غذاهای گسترده از دلایل دیگر جذابیت آن برای مهمانان و طبیعتدوستان به شمار میرود.
سبک خانه از نوع خانههای ایوان دار با سقف شیبدار پوشیده از لت و نمای کاهگلی است که روی یک تپه واقع شده است. مساحت اقامتگاه 4000 مترمربع بوده که شامل یک بنای 80 متری با سه اتاق خواب در طبقه اول و دو ایوان در طبقه همکف است. علاوه بر قسمتهای مذکور، اتاقی دیگر نیز در طبقه همکف به عنوان محل غذا خوری، چایخوری و محل دورهمیها در کنار نمایش صنایع دستی وجود دارد.
مرجان دیلمی با این که ده ماه است این کار را آغاز کرده بسیار راضی به نظر میرسد. آنقدر که میگوید فراتر از تصورش بوده است. حضور فعال در شبکههای مجازی و البته تبلیغات دهان به دهان گردشگران، مهمانان بسیاری را به این اقامتگاه آورده است. او به جامجم میگوید: ابتدا اهالی بومی روستا چندان نگاه مثبتی به ما نداشتند، اما وقتی تاثیرات مثبت فراوان آن را روی زندگی و معیشت خود دیدند بسیار در تغییر نگاه آنها موثر بود.
یکی از سرخوشیهای مرجان دیلمی این است که فقط مهمانان خارجی و غیربومی آنجا را انتخاب نکردهاند و بسیاری از مهمانانش را اتفاقا اهالی شهرهای شمالی ایران تشکیل میدهند.
تورهای جنگلنوردی و بازدید و مزارع چای همراه با لذت غذاهای سنتی از مهمترین دلایلی است که بسیاری از خانوادهها را مجاب میکند این اقامتگاه را برای سفر کوتاه خود انتخاب کنند.
همسایه با شکوفههای انار
رامتین شهرت، دیگر فردی است که هیاهوی تهران را رها کرده و به زادگاه پدریاش رفته است. او دو سال است اقامتگاه بومگردی نارتیتی (شکوفه انار) را در زادگاه پدریاش در تفت یزد راهاندازی کرده است.
وقتی از تصمیمش برای احداث این خانه میپرسم، میگوید تصمیمش برای این کار قصه دارد: «من کارشناس گردشگری دانشگاه علامهام و اصلا دانشجوی خوبی نبودم، هر چند رتبه کنکورم خوب بود، اما در دانشگاه همیشه خواب بودم. برای ارشد، اما نشستم به درس خواندن و با رتبه خوب در دانشگاه تهران، رشته بازاریابی گردشگری قبول شدم.»
او ادامه میدهد: هر چند به دلایلی که هیچ وقت متوجه نشدم مرا به ترم بهمن منتقل کردند به این ترتیب برای این که در این مدت بیکار نباشم همراه با برادرم به فکر کاری در رابطه با گردشگری روستایی بودم.
بنابراین پرسان پرسان از افرادی مشورت گرفتم تا به اعضای خوشهسار بومگردی برخورد کردم.
شهرت ادامه میدهد: ابتدا خانه مادربزرگم در تفت یزد را مدنظر داشتم که وقتی با معمار این حوزه به بازدید از خانه رفتیم او خانه دیگری را که خانه پدربزرگم بود، پیشنهاد کرد، در صورتی که ما اصلا به آن فکر نکرده بودیم و حالا خیلی خوشحالیم به پیشنهاد او عمل کردیم.
او یک سال و نیم پیش اقامتگاه نارتیتی را در تفت یزد راهاندازی کرد. هر چند روزهای اول تنها از دوستان و آشنایانش پذیرایی میکرد تا بتواند راه و چاه این کار را به بهترین شیوه به دست بیاورد، اما حالا یکی از اقامتگاههای شلوغ در آن منطقه است. به گفته خودش بسیاری از افراد جامعه محلی هم درگیر با این خانه شدهاند و معیشت اقتصادیشان رونق گرفته است. کار او در این منطقه باعث شده چند اقامتگاه بومی دیگر هم در تفت راهاندازی شود.
رامتین شهرت میگوید: از آنجا که خانه حدود 20 سال خالی از سکنه بود نیاز به بازسازی داشت. هر چند فارغ از بازسازی هم باید امکاناتی نظیر سرویس بهداشتی و حمام هم به مجموعه اضافه میشد.
او ادامه میدهد: با حدود 150 میلیون تومان توانستم این خانه را از تخریب نجات بدهم و آن را تبدیل به اقامتگاهی برای زندگی خود و البته گردشگران کنم.
نارتیتی ده اتاق دارد که البته سه اتاق آن جزو اقامتگاه نیست. خودش میگوید: در یکی از اتاقها من و همسرم زندگی میکنیم. خانههای زرتشتی یک اتاق برای نیایش و... دارد که آن هم خالی است و اجاره داده نمیشود و یکی از اتاقها هم پارکینگ دوچرخه است. به شکلی کار کردیم که بوی کاسبی از خانه به مشام نرسد و گردشگران در خانه حس مهمان داشته باشند.
او از اقبال به این نوع گردشگری میگوید و البته راههایی که میشود به چنین کاری روی آورد: باورش برای خود ما هم سخت است که هر هفته یکی زنگ بزند یا بیاید تا با ما در مورد بومگردی و گردشگری مشورت کند و عجیبتر آن که همه هم میخواهند بومگردی بزنند.
آن طور که رامتین توضیح میدهد محل قرار گیری خانهای که قصد دارید به بومگردی تبدیلش کنید باید در منطقهای باشد که گردشگران تقاضای حضور در آنجا را داشته باشند.
مساله دوم به باور او تمیزی است. به گفته او سادگی، ارزان، سنتی یا قدیمی بودن دلیلی برای کثیفی نیست، چراکه در یک اقامتگاه با هر قیمتی حتما همه چیز باید تمیز باشد و به زبان بیزبانی به مهمان بگوید به محل پاکیزهای پا گذاشته است.
و البته مهمترین نکته برای اداره یک اقامتگاه بومی، مهماننوازی است. شهرت میگوید: گردشگر در بومگردی مهمان شماست. بهتر است پای صحبتش بنشینید، برایش چای بریزید، راهنماییاش کنید که کجا و چگونه برود، اگر بیمار است برایش دارو بیاورید یا به پزشک ببرید. حواستان به او باشد تا نکند شب بد خوابیده یا چیزی لازم داشته و به شما نگفته باشد.
آمادگی افراد مهمتر از مجوز است
راه تاسیس یک اقامتگاه بومگردی در یک منطقه شاید مناسبات بروکراسی معمول را نداشته باشد؛ چراکه اگر بتوان خانهای مناسب فراهم کرد که شرایط جغرافیایی مناسبی نیز داشته باشد، مسئولان میراث فرهنگی پس از بازدید از آن، مقدمات صدور مجوز برای راهاندازی این اقامتگاه را فراهم میکنند. شیوه معمول اداری تاسیس چنین اقامتگاههایی درخواست مجوز از اداره طبیعتگردی میراث منطقهای است که فرد برای ایجاد اقامتگاه بومگردی انتخاب کرده است. بعد از موافقت اصولی، معمولا مجوز بهرهبرداری از آن هم صادر میشود، پروسهای که شاید تا سه ماه زمان ببرد. نکتهدیگری که در این میان وجود دارد آمادگی اشخاص در راهاندازی چنین تاسیساتی است؛ چراکه بدون شک اقامتگاههای بومی، تفاوتهای بسیاری نسبت به هتلها و مهمانپذیرها دارد. یکی از این تفاوتها، اقامت صاحب تاسیسات در همان محل است و این امکان شاید از توان برخیها خارج باشد.