حمید شکری خانقاه در گفتوگو با ایسنا، بیان کرد: ما در جامعهای که سرمایه اجتماعی پایینی دارد، زندگی میکنیم. سرمایه اجتماعی چند مؤلفه دارد که شامل همدلی بین مردم و نهادها، مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی است.
او دلیل ورود مردم را برای کمک در مواقعی مثل زلزله، بالا بودن انسجام اجتماعی جامعه در شرایط بحرانی و هیجانی دانست و افزود: زمانی که مردم به نقطهای از هیجان عاطفی میرسند و احساسی برخورد میکنند، به سمت مشارکت کشیده میشوند اما این مشارکت فردی است. ایرانیان از نظر جامعه شناسی خود محور و تک رو به حساب میآیند.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: بخشی از بیاعتمادیها ناشی از تک رو بودن مردم جامعه و بخش دیگر ناشی از عملکرد بد انجمنها و نهادهای دولتی است. زمانی که مردم از هم گسیختگی را میبینند، خودشان وارد عمل میشوند. ما در این اتفاق مسوولانی را میدیدیم که هر کدام تلاش میکردند خودشان وارد عمل شوند، به عبارتی ما شاهد خود محوری در رفتار مسوولان نیز بودیم. در این اتفاق، مسوولان بسیاری از مناطق زلزله زده بازدید کردند اما هیچکدام از آنها هیچ نهاد واحدی را به عنوان مرکزی که مردم باید کمکهایشان را به آنجا برسانند، معرفی نکردند.
تکروی، آفت بزرگ جامعه ایران
شکری خانقاه گفت: ما در سطح کلان هم شاهد تک رویهای ایرانیان هستیم به همین دلیل افراد، هنرپیشهها، ورزشکاران که جزو معتمدین هستند هم شخصا وارد عمل میشوند. تکروی، آفت بزرگ جامعه ایرانی است و نهادهای مردمی در آن شکل نخواهند گرفت. مشارکت مردمی وجه تمایز انجمنها با سایر نهادهای دولتی است و وقتی مشارکت در آنها دیده نمیشود، خودشان از درون دچاراز هم گسیختگی میشوند. ما حتی در مراسم محرم نیز شاهد تک روی هیئتهای عزاداری هستیم و در یک محله چند هیئت کوچک و بزرگ میبینیم؛ در حالی که آنها میتوانستند یکی شوند و با هم برای یک مراسم مذهبی اقدام کنند.
او با بیان اینکه بیاعتمادی در اتفاقاتی مثل زلزله بیشتر میشود، افزود: مردم عملکرد مسوولان را در شبکههای اجتماعی لحظه به لحظه رصد میکنند و بعد از آنکه متوجه تناقض آمارهایی که از رسانه ملی پخش میشود و آنهایی که در شبکههای اجتماعی میبینند، میشوند، ترجیح میدهند خودشان رسما وارد عمل شوند.
خودمحوری ایرانیان، یک موضوع فرهنگی
خودمحور بودن ایرانیان یک موضوع فرهنگی است. بیاعتمادی مردم نسبت به دولت میتواند ناشی از یاس اجتماعی و خود محوری باشد
این جامعهشناس بیان کرد: خودمحور بودن ایرانیان یک موضوع فرهنگی است. بیاعتمادی مردم نسبت به دولت میتواند ناشی از یاس اجتماعی و خود محوری باشد. معمولا زمانی خودمحوری شکل میگیرد که جامعه دچار یاس اجتماعی میشود و اعتماد خود را به نهادهای بالادستی از دست میدهد، به همین دلیل افراد ترجیح میدهند سرنوشت خودشان را رقم بزنند و هیچکس به فرد دیگری اعتماد نمیکند.
شکری خانقاه اضافه کرد: ما در زلزله اخیر شاهد تلاش نهادهای دولتی برای امدادرسانی بودیم اما چون با مشکل مدیریت بحران روبرو بودیم و انعکاس ناملایمتها و ناهنجاریها زیاد بود، مردم ترجیح دادند که خودشان وارد عمل شوند. البته این افراد درهمه جوامع حضور دارند تا هر کسی به سهم خودش کاری انجام دهد یا براساس ذهنیت و اعتمادی که به اشخاص دارند، اقدام کنند.
او همچنین درباره مشکل فرهنگی دیگری مثل سلفی گرفتن افراد با مردم زلزله دیده یا آوارها گفت: سلفی گرفتن به نوبه خود اتفاق بدی نیست. کسی که با بروز یک اتفاق شروع به عکسبرداری میکند، در ذهنش صد ایده شکل میگیرد. ما در موج سوم دنیای اطلاعات و ارتباطات قرار داریم و هر کدام از افراد جامعه تریبونی به نام خودشان در شبکههای اجتماعی دارند که هر کدام از این شبکهها نیز کاربرد خاص خودشان را دارند. وقتی فردی در آن لحظه عکس میگیرد، برای خوشایند و لذت خودش نیست بلکه به اینکه عکسی که میگیرد کجا کاربرد دارد، فکر میکند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه در عین حال بیتجربگیهایی هم در این زمینه دیده میشود، اضافه کرد: در شرایطی که شبکههای اجتماعی به عنوان موج جدید ارتباطات وارد عمل شدند اما همچنان سواد رسانهای مردم پایین است. هنوز در بسیاری از مواقع به دلیل آنکه سواد رسانهای پایینی داریم و نمیتوانیم بازخوردها را رصد کنیم دچار اشتباهاتی نیز میشویم. مردم با هیجانی عمل کردن، عکسی را میگیرند و چون سواد رسانهای پایینی دارند، نمیدانند که ممکن است آن عکس چند دقیقه بعد در جامعه موجی ایجاد کند.
ارتباطات تصویر پیام گویای دنیای جدید
شکری خانقاه با تاکید بر اینکه در حال حاضر پارادوکسی در جامعه حاکم است، توضیح داد: ارتباطات تصویر در دنیای جدید از هر پیامی گویاتر است و عکس جای متن را گرفته به همین دلیل مردم به استفاده از تصویر رو آوردهاند. ویدیو و عکس با زبان واضحی با مردم صحبت میکنند که قطعا در این میان ناشیگریهایی نیز برای استفاده از این امر دیده میشود که البته برخی از افراد نیز استفادههای نادرستی از این مورد میکنند.
او ادامه داد: مردم به افراد مشهور اعتماد بیشتری دارند به همین دلیل زمانی که یک فرد مشهور وارد مکانی میشود عده زیادی دور آنها جمع میشوند که هر کدام هم میل خاصی دارند که میتواند با سلفی گرفتن نیز همراه باشد. نباید فراموش کنیم که بعد از هر بحرانی، زندگی همچنان به مسیر خودش ادامه میدهد. افرادی که به دنبال شادی، لذت، شهرت یا هر چیز دیگری بودند بعد از بحران نیز همچنان به دنبال این موضوع هستند. درست است که فضای ماتم در جامعه مستولی شده است اما افراد همچنان امیال خودشان را دنبال میکنند. فکر کنید در جامعهای قرار گرفتید که افراد متعددی با امیال، دانش و سواد متفاوت در آن حضور دارند، پس امکان اینکه چند نفر هم ناشیگری به خرج دهند، زیاد است. در عین حال نباید فراموش کنیم که برخی سلفیها برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران کاربرد بسیاری دارد.
راه حلهایی برای این مشکلات
این جامعه شناس ارتباطات درباره اینکه این مشکل چه راه حلی دارد؟ گفت: در این زمینه چند راه حل کلان وجود دارد. یکی آموزش همگانی است که از چند طریق شکل میگیرد و یکی از آنها آموزش و پرورش است که باید از بدو آموزشهای رسمی در مدارس و کتابهای درسی اتفاق بیفتد. رسانههای ملی نیز در این زمینه نقش بسیاری دارند اما متاسفانه در حال حاضر شکاف عمیقی بین جامعه و صدا و سیما ایجاد شده است که روز به روز هم بیشتر میشود.
ایجاد رفاه، انسجام اجتماعی، مشارکت و بالا بردن سرمایه اجتماعی موضوعاتی است که برای تولید کنندگان، فیلمسازان و کارگردانان ما در صدا و سیما اهمیتی ندارد
شکری خانقاه افزود: رسانه ملی نیز هنوز نتوانسته در این حوزه فرهنگسازی کند. ایجاد رفاه، انسجام اجتماعی، مشارکت و بالا بردن سرمایه اجتماعی موضوعاتی است که برای تولید کنندگان، فیلمسازان و کارگردانان ما در صدا و سیما اهمیتی ندارد. چون رسانه ملی به جناحی عمل کردن متهم است حتی اگر فیلمهایی هم در این زمینه بسازد، مردم از آن تاثیر نمیگیرند، البته وجود شبکههای اجتماعی و ماهوارهها موجب شده که صدا و سیما از قدرت متمرکز رسانه افول پیدا کند.
نویسنده کتاب «برنامهریزی راهبردی ارتباطی» گفت: در کشور ژاپن بعد از سالها تجربه زلزله به این نتیجه رسیدند زمانی که اتفاق ناخوشایندی میافتد، هرگز اجازه ندهند صحنه ناگواری در شبکههای اجتماعی و تلویزیون پخش شود، زیرا معتقدند مردم به اندازه کافی اندوهگین هستند و نباید با انتشار تصاویر دلخراش بیش از این مردم را اندوهگین کرد اما ما میخواهیم در جامعه ایجاد هیجان کنیم و از طریق نشان دادن صحنههای دلخراش جامعه را متاثرتر کنیم و چون جامعهی ما نیز هیجانی است به این واکنشها پاسخ میدهد. این امر نیاز به فرهنگ سازی دارد.