عصر نوسنگی (8000 – 12000 قبل از میلاد)
خیلی به عقب برمیگردیم تا به عصر نوسنگی برسیم. ازحدود سال 8000 تا 12000 قبل از میلاد مسیح، انسانها داشتند از جامعه شکار/شکارچی به جامعهای مبتنی بر کشاورزی حرکت میکردند. به جای اینکه هر روز به دنبال شکار گوزن و بوفالو باشند، دقیقاً همان جایی که سکنی داشتند و زندگی میکردند، غذای خود را پرورش میدادند و زندگیهایشان بسیار راحتتر شده بود.
پیتر ژانیوسکی (Peter Janiszewski)، دانشمندی که به طور گسترده حقیقت پنهان پشت چاقی و اضافه وزن را مطالعه کرده است، بیان کرده که در آن روزگار یک مرد ایده آل مردی سنگین وزن بوده است. کشاورزی به کسانی که در مورد زمین دارای قدرت و اختیار بودند اجازه میداد تا محصولات زیادی برداشت کنند و وزن بیشتری کسب کنند. از این رو مردی که وزن بیشتری داشت نسبت به همتایان لاغر خود ثروتمندتر و جذابتر به نظر میرسید.
یونان باستان (800 تا 146 قبل از میلاد مسیح)
یونانیهای باستان در مورد ایده آل ها و استاداردهای زیبایی تصورات خاصی داشتند و آنها را در آثار هنری خود که ما امروز ازآنها لذت میبریم، به تصویر کشیدهاند. آنها به اندامهای تنومندی مثل اندام آرنولد علاقه نداشتند. بنا به آنچه گاردین نوشته است، اندام ایدهآل مردانه در نظر یونانیان، اندامی عضلانی و ترکهای و بدون چربی بود. در واقع اندام مورد نظر آنها خیلی شبیه مدلهای جذابی بودند که امروز در مجلات میبینیم. اگر بر فرض در هر یک از آن مجسمههای یونان باستان روح دمیده میشد و در عصر ما زندگی میکرد، قطعاً پیشنهاد تست بازیگری به او میدادند و بعد از تست هم حداقل با او یک تماس میگرفتند.
با اینکه یونانیها نسبتهای عینی برای زیبایی داشتند، اما به طور کامل واقعگرایانه نبودند. به قول گاردین “آنها عضلاتی داشتند که انسانهای عادی ندارند؛ اگر هر روز سال هم به باشگاه برویم، نخواهیم توانست به کمربند آپولوی این مجسمهها برسیم.” کمربند آپولو (که گاهی کمربند آدونیس هم خوانده میشود) همان عضله شش شکمی است که خیلی از مردان به دنباش هستند. در قرن بیست و یکم، تمرینات زیادی هستند که مردان از آن برای رسیدن به اندام ایده آل یونان باستان از آنها بهره میبرند.
قرون وسطی ( 800 تا 1000 بعد از میلاد)
بین مردم رایج است که افرادی که قبل از قرن بیستم زندگی میکردند، هم قد کوتاهتری داشتند و هم ضعیفتر از ما بودند. اما پروفسور ریچارد استکل (Richard Steckel) تصویر متفاوتی را نشان ما میدهد. طبق مطالعهای که استکل در مورد قد و سلامت انسانهایی که حدود 800 میلادی زندگی میکردند، انجام داده، در اوائل قرون وسطی مردان تقریباً هم قامت مردان قرن بیست و یکم بودهاند. با مطالعه هزاران اسکلتی که از 1200 سال پیش تا کنون بازمانده است، دکتر استکل دریافته که قرون وسطی باعث افزایش رشد در مردان شده و این افزایش رشد تا دهه 1700، حدود 6٫5 سانتیمتر کاهش داشته است. استکل در مطالعه خود میگوید: “این کاهش دو و نیم اینچی بسیار فراتر از نوسانات قدی است که در انقلابات صنعتی قرن نوزدهم مشاهده شده است.” دلیل اینکه قد و قامت برای آشنایی و کسب اطلاعات در مورد مردم دوران گذشته اینقدر اهمیت دارد، این است که قد و قامت راه خوبی برای اندازهگیری سلامت آنهاست. قد بلند مساوی بوده با سلامت.
پس چرا انسانها دچار کاهش قد شدند؟ استکل چند احتمال برای این امر ارائه میکند. دوره اولیه قرون وسطی در اقلیم گرمتری آغاز شده و محصولات کشاورزی پربارتر بودهاند. خیلی ساده است: غذای بیشتر، یعنی سلامت بیشتر. همچنین، مردم هنوز در فواصل طولانی از هم زندگی میکردد. در قرون وسطی هیچ شهر شلوی نبود که مرکز شهر هم داشته باشد. این یعنی بیماریها هم آهستهتر بین مردن پخش میشدند. همچنانکه شهرها خنکتر و نزدکتر به هم شدند، بیماری و فقدان احتمالی غذا به کاهش سلامت و سایز اندام منجر شد.
بنابراین مردان در آن دوره قدبلند بودند، اما اندام ایده آل برای مردان آن دوره چه بوده است؟ آثار هنری قرون وسطی برای رسیدن به پاسخ این پرسش چندان کمکی به ما نمیکنند، چرا که هنر در آن دوره وقف مضامین مذهبی بوده است. مردان و زنان پوشیده بودند و مسلماً دوره شکوه آدونیس به سر آمده بوده است. هنر آن دوره مردان را سالم و با قامتی متوسط به تصویر کشیدهاند نه چیزی بیش از این.
رنسانس (1450-1600)
لئوناردو داوینچی که دور دوره رنسانس زندگی میکرد، خیلی راحت اندام ایده آل مردانه را مشخص کرد. او در به تصور کشیدن اندام آن مرد ویترویوسی مشهور (Uomo vitruviano)، دقیقاً مشخص میکند که یک اندام بینقص باید چه شکلی باشد. اصلاً هم ربطی به لاغر و چاق، یا لاغر و عضلهای ندارد؛ بلکه مساله بر سر تناسب بینقص است. علاوه بر این، دایره و مربعی که پیرامون آن مرد است تنها برای قشنگی نیست، بلکه معنای عمیقتری دارد.
به قول تابی لستر (Toby Lester)، نویسنده کتاب شبح داوینچی: “دایره از زمان باستان بیانگر چیزهای الهی و کیهانی بوده است. دایره بینقص ترین شکل است و همه نقاط محیطش به یک اندازه از مرکز فاصله دارند. دایره شکلی بوده است که تمام ترسهای مرکزی که کائنات را تشکیل دادهاند، ساخته است. و مربع عم یک عنصر انسانی است؛ با مربع، چیزها زمینیتر و انسانیتر میشوند و معنای بهتری پیدا میکنند. اندام این مرد که داوینچی کشیده است چندان هم جذاب نبوده، اما کاملترین اتصال بین زمین و آسمان بوده است.
دوره ماکارونیها (دهه 1700)
ماکارونیها در اصل جوانان بریتانیایی بودند که رفته بودند به ایتالیا و عاشق سبک پوشش ایتالیایی و غذای مشهورش یعنی ماکارونی شده بودند. به قول گری والتون مورخ (Geri Walton)، این مردان صرفاً ماکارونی سفارش میدادند تا پز داده باشند که تازه از ایتالیا برگشتهاند و به همین خاطر هم به آنها لقب ماکارونیها دادهاند. جوزف بارتی (Joseph Baretti) نوشته است که: “خیلی عجیب است که این کلمه چقدر معنای خود را عوض کرده است. در ایتالیا به معنای احمق است و در انگلستان به معنای کسی که عاشق لباسهای فاخر است”. این جوانان لباسهای مد روز و اندکی زنانه به تن میکردند. به نوعی میتوان آنها را سوسولهای آن دوره معرفی کرد.
در نهایت، ماکارونیها سوژه خنده و مضحکه شدند. آنها کلاه گیس به سر میگذاشتند، آرایش غلیظ میکردند و آذین و زیورآلات مختلف به خود می آویختند و این قیافه آنها را به قدری مسخره کرده بود. مجله آکسفورد آن دوره مینویسد: “این جوانان در واقع یک جانور مخنث هستند؛ نه مرد هستند نه زن، که به تازگی در بین ما سر برآوردهاند. نام اینها ماکارونی است. احتمالاً در آینده این جوانان که خیری از مردانگی ندیده و به شمایل نسوان پناه بردهاند را به سیلی نقد خواهم نواخت”. مردم هم از این شمائل و ظاهر زنانه بدشان میآمد و خیلی زود هم از مد افتاد و تاکید بیشتری بر مردانگی شد.
دوره چاقها (اواخر دهه 1800 تا اوائل دهه اول قرن 20)
این دورهای از تاریخ آمریکاست که در آن بازگشتی به عصر نوسنگی دیده میشود. دوره، دوره مردان چاق است. چاق بودن در این دوره به معنای داشتن پول و عدم نیاز به کار کردن بوده است. در آن دوره یک شکم گنده به قدری جذاب بوده که باشگاه مردان چاق تشکیل میدادند.
مردان برای عضو شدن در این باشگاه میبایست بالای 90 کیلو وزن می داشتند. در یکی از شمارههای بوستون گلوب (Boston Globe) در مورد جلسه سال 1904 چنین میخوانیم: “این روستا پر از شکمهای آویزان و گنده و غبعب است. روستاییهای لاغرمردنی هم با حسرت به قیافه مردان چاق که یکییکی از قطار پیاده میشدند نگاه میکردند.”
حتی مسابقاتی هم برگذار میشد و به چاقترین فرد جایزه میدادند. در یکی از مقالات نیویورک تایمز که در سال 1885 نوشته شده، چنین میخوانیم: ” جورج کاپ با غرور گفت من اکنون باید بالای 100 کیلو وزن داشته باشم. افسوس که 95 کیلو بیشتر نبود. دوستانش فکر میکردند که از غصه 10 کیو وزن کم کرده است”. البته زنان چاق روی بورس نبودند، بلکه فقط مردان چاق جذاب بودند. اما این آخرین باری بوده که داشتن که یک شکم گنده و آویزان به معنای فتح قله جذابیت بوده است!
هالیوود (دهه 20)
وقتی فیلمهای هالیوودی در جامعه به شدت محبوب شدند، طبیعتاً انتظار میرفت که اندام ستارههای روی پرده هم اندام ایده آل مردانه و زنانه را شکل دهند. یک قصه قدیمی است که میگوید زنان همیشه برای لاغر ماندن در هالیوود زیر فشار بودهاند، اما این اتفاق برای مردان هم رخ داده است.
بازیگران در فیلم ها حدود 10 کیلو چاقتر به نظر میآمدند و کارگردانها هم بازیگران ترکهای را ترجیح میدادند. حالا که صنعت فیلم هالیوود به کالیرفنیای همیشه آفتابی منتقل شده، بازیگران میتوانند در طول سال اندام خود را به نمایش بگذارند. علاوه بر این، مردان در فیلمهای آن دوره اسب سواری، شمشیربازی و بدلکاریهای فشرده انجام میدادند، به همین خاطر هم باید برای انجام کار خود اندام متناسبی داشتند.
در این دوره فقط پانزده سال از زمان باشگاه مردان چاق میگذشت که مردان ترکهای روی بورس آمده بودند و جای مردان چاق را گرفته بودند.
چارلز اتلس (دهه 30 و 40)
همچنان که مردان برای رقابت با ستارگان هالیوود اندام خود را ترکهای میکردند، چارلز اتلس (Charles Atlas) دوباه عضله را به عرصه برگرداند. اتلس اولین مربی فیتنس بود که برای رسیدن به اندام ایده آل خود خیلی سختی کشیده بود.
اتلس در یک دوره تنها 43 کیلو وزن داشت. به همین خاطر تصمیم گرفت ورزش کند و ایده تنش دینامیک (نوعی از تمرینات ایزومترک) در ذهنش شکل گرفت و در نهایت به ستاره قدرتمندی تبدیل شد. در طی سالهای سخت دهه 30 و 40 مردم از داستان اتلس الهام میگرفتند.
هاروی گرین (Harvey Green) نویسنده آمریکایی گفته است که “راهحل اتلس برای بحران اقتصادی دهه 30 و جنگ جهانی دوم این بود که باید از هر کس دیگر قویتر و اندامیتر میبود تا کسی جرات اذیت او را نداشته باشد. سایز ایده آل به شما اعتماد به نفس میدهد”. چارلز اتلس اولین نهضت فیتنس را راه انداخت و الهام بخش مردان زیادی شد که در پی رسیدن به اندام ایده آل بودند.
تیپ اداری (دهه 50 و اوائل دهه 60)
حالا جنگ جهانی و بحران بیکاری دهه 30 تمام شده است و مردان هم کمتر دغدغه قویتر بودن دارند، اما باز هم دوست دارند گنده باشند. در این دوره مردان تلاش داشتند تا اندامهای بزرگ و تحمیلکنندهای داشته باشند. کت و پالتو در آن دوره سرشانههای بزرگتتر داشتند و راحت تر در بدن مینشستند. بر کمر باریک تاکید ویژهای بود، اما مهمترین تاکید بر شانه پهن و قامتی بلند بود.
در کتاب بالاروندههای هرم (The Pyramid Climbers)، نوشته وانس پاکارد (Vance Packard) که در مورد موفقیت در ابرشرکتها نوشته شده است، بیان شده که اندام اداری و مدیریتی ایده آل در آن دوره چگونه بوده است. “اکنون مردان بزرگ و گنده روی بورس هستند. در روزگاران قدیم، در برخی از شرکتها بلندقامتترین مدیر تنها 165 سانتیمتر قد داشت، اما اکنون دوره مردان درشت است، با اینکه خیلی از مردان ریزنقش هم کار خود را به خوبی انجام میدهند”. نویسنده مواردی را ذکر کرده که از او خواسته شده تا تنها کاندیدهایی را ارائه کند که بالای 182 سانتیمتر قد دارند. در دهه 50 میلادی اگر قد کوتاهی داشتید، برای موفقیت باید خیلی تلاش میکردید و انرژی بالا و بدنی سالم میداشتید.
دهه 60
در دهه 60، مد قبلی از رونق افتاد و مردان شیک و خوشپوش روی بورس آمدند. اگر عکسهای آن را دوره با دقت نگاه کنیم، خواهیم دید که ظاهری آراسته داشته و لباسهایشان به تنشان چسبیده بوده است. مردان ظاهری اتوکشیده داشتند، اما خوانندگان و جوانان تیپ راحتتری داشتند. مد مردان فرار از این جمله قرار داشت: “کت و شلوار مشکی بپوشم یا خاکستری؟”
در این دوره اندام ایده آل توسط شان کانری (Sean Connery) نمایندگی میشد. او اندام مرتبی داشت که چندان از عضله بهره نبرده بود و سینهاش هم پشمالو بود. در این دوره مردان باز هم میبایست شانههای پهن و شکمی صاف میداشتند، اما به بازو و شکم شش تکه نیازی نبود.
اواخر دهه 60 و اوائل دهه 70
در این عصر برای اولین بار پس از انقراض ماکارونیها، دوباره ظاهر مردانه در مد به چالش کشیده میشود. ظاهری مابین مردانه و زنانه، بیشتر در بین خوانندگان دیده میشود. اندام ترکهای و لاغر روی بورس است. لباسهای مخنث که معلوم نیست زنانه است یا مردانه بر تن دیده میشود، اما این لباسها نقش جنسیتها را به چالش نکشیدند و از اهمیت داشتن بدنی بینقص هم نکاهیدند.
پروفسور جو پالوتی (Jo Paoletti) در کتاب خود مینویسد: “بخشی از جذابیت مد مخنث آن دوره، تضاد جذاب بین بر تن کننده لباس و خود لباس بود که در واقع توجه را به بدن زن یا مرد جلب میکرد.”
همه مردان هم از این مد پیروی نکردند. آنها سبیل گذاشتند و با کمال افتخار مردانگی خود را در آغوش کشیدند. لباسهای مردان تنگتر از قبل بود و به همین خاطر بدن تراشخورده روی بورس بود. این دوره هم نیازی به شکم شش تکه نبود، اما به سختی میشد شکمی گنده را زیر تیشرت های تنگ و چسبان مخفی کرد.
دهه 80
در دهه 80 میلادی استایل مردانه دو راه کاملاً متضاد را طی کرد. یک راه، راه ستارگان فیلمهای اکشن نظیر سلوستر استالونه (Sylvester Stallone) و آرنولد شوارتزنگر (Arnold Schwarzenegger) بود. سوزان جفوردز (Susan Jeffords) در کتاب خود تحت عوان بدنهای محکم نوشته است که فیلمهای اکشن آن دوره با “محافظهکاری و شعار بازگشت به ارزشها در دولت رونالد ریگان، ایده مردانگی دهه 80 را شکل دادهاند.”
در این دهه صرف داشتن شانههای پهن کافی نبود. دوره ریگان موج بلندی از مردانگی را با خود به همراه آورد که طی آن، باشگاه رفتن به معنای مردانگی بیشتر بود. مسیر کاملاً متضاد دیگر در آن دوره ظاهر گلم متال (Glam Metal) بود. موهای حجیم و آشفته با ظاهر و پوششی کاملاً زنانه در قامت مردانی درشت و عضلهای که در گروههای موسیقی به چشم میخوردند.
عضله و باز هم عضله (دهه 90 تا امروز)
بعد از دهه 80، تاکید بر عضلات ادامه یافته است. اگر نگاهی به فیمهای سوپرمن بیندازید متوجه این قضیه خواهید شد. کریستوفر ریو (Christopher Reeve) در فیلم سوپرمن محصول 1987 را با هنری کاویل (Henry Cavill) مقایسه کنید. هر دوی آنها نقش سوپرمن را ایفا کردهاند (ریو از 1978 تا 1987 و کاویل بین 2013 تا 2016). با اینکه هر دوی آنها اندامی عالی دارند، اما ریو در مقایسه با کاویل مثل یک پسربچه است. امروزه هر که میخواهد نقش مرد جذاب فیلم را بازی کند باید اندامی تراشخورده داشته باشد. از اوائل دهه 90 تا به امروز، صرف داشتن اندام ورزشکاری یا ترکهای کافی نیست.
روزنامه تلگراف بیان میکند که این فیلم ها و تصاویر برای مردان و پسران جوان فشار روانی ایجاد میکنند. مردان در سال 2015 نسبت به پنج سال قبل اضطراب بیشتری در مورد اندام خود داشتهاند. تحقیر اندام کسانی که اضافه وزن دارند هم جزئی از تبلیغات رسانهای است. با اینکه زنان طی سالهای متمادی با این مساله دست و پنج نرم کردهاند اما گویا این بار نوبت مردان است که قدری از فشار روانی وارد بر زنان راجع به اندام را بچشند.
ایده مدام در حال تغییر “اندام بینقص”
اندام ایده آل و بینقص در طول زمان به شدت دستخوش تغییر شده است. این تغییراتی که در این مقاله نام بردیم، ثابت میکند که آن مردان بیچارهای که در باشگاه مردان چاق بودند و زمانی برای خود آخر جذابیت بودند، جای آنها را ستارههای ترکهای هالیوود گرفتند. مطمئناً این وسواس در مورد عضلات هم به زودی از بین خواهد رفت و روزی فرا خواهد رسید که “اندام بینقص” همان اندام طبیعی شما باشد. پس به امید آن روز از بدن و اندام خود لذت ببرید.
منبع: thelist