سلامت روان موضوع مهمی است که بیتوجهی به آن میتواند زندگی یک فرد را تحتالشعاع قرار دهد، کیفیت زندگی او را پایین بیاورد و اضطراب و استرس را بر او مستولی کند. گاهی بیتوجهی به این موضوع ممکن است فرد را در ایفای نقشهایش با مشکل روبهرو کند و گاهی مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر دهد.
به گزارش ، فرهیختگان نوشت: مراجعه به یک متخصص در حوزه سلامت روان شاید سادهترین راه برای داشتن زندگی همراه با آرامش باشد اما متاسفانه در جامعه ما دید منفی به مراجعهکنندگان به روانشناس یا روانپزشک موضوعی است که سد راه کسانی قرار گرفته که قصد دارند از متخصصان حوزه سلامت روان کمک بگیرند. ترس از برخی انگها سدی محکم است که موجب میشود افراد مقابل آن بایستند و سعی کنند خودشان به تنهایی مشکلاشان را حل کنند. غافل از اینکه این ایستایی ممکن است اوضاع را وخیمتر کند.
نمونهها
ندا دختر 33سالهای است که مادرش را به مطب یک روانپزشک آورده است. او میگوید دید منفی جامعه به این موضوع و مقاومت مادر و خانوادهاش برای مراجعه به روانپزشک موجب وخیمتر شدن حال مادرش شده است. وی میگوید: «مادرم 50 سال قبل وقتی فقط 15سال داشت با پدرم ازدواج کرد و از تبریز برای زندگی به تهران آمد. تنهایی و دوری از خانواده، او را در همان سالها مستعد ابتلا به اضطراب و افسردگی کرد؛ اما کسی به این موضوع توجهی نداشت. رفته رفته و با بالا رفتن سنش این ترس و اضطراب در او بیشتر شد تا اینکه یکسال قبل با فوت پدرم وضعیت روحیاش بدتر شد. او دیگر حتی برای لحظهای در خانه تنها نمیماند. بارها به او پیشنهاد کردم به یک روانشناس مراجعه کند اما مقاومت میکرد.
او میگفت حال روحیاش خوب است و نیاز به روانشناس ندارد. مادرم گاهی اوقات که وضع روحیاش بدتر میشد میگفت از ترس اینکه سایرین فکر منفی درباره سلامت روان او کنند، حاضر نیست به روانشناس مراجعه کند. او حتی قرصهای آرامبخشی را که خودم و پنهانی پس از مشاوره با یک روانپزشک دریافت کرده بودم نمیخورد تا اینکه از دو ماه قبل اوضاع روحیاش بدتر شد. مادرم حتی چند بار قصد داشت خودش را از پنجره اتاق به بیرون پرت کند که من و برادرم مانع او شدیم. حالا به اجبار به مطب روانپزشک آمدهایم. دکتر میگوید اگر زودتر مراجعه میکردیم، حالا مادرمان دچار افسردگی شدیدی نمیشد.»
عفت زن 60 سالهای است که به این مطب مراجعه کرده است. او میگوید: «بعد از ازدواج دختر و پسرم تنهاتر از قبل شدهام. احساس کسالت دارم و گاهی حتی برای چند روز از خانه بیرون نمیروم. فکر میکنم ممکن است در آستانه ابتلا به افسردگی باشم به همین خاطر به روانشناس مراجعه کردهام. بعد از چند جلسه مشاوره حالا تحت نظر یک روانپزشک هستم و داروهایی با دوز بسیار پایین دریافت میکنم. حالا اوضاع روحیام بهتر شده و احساس میکنم زندگیام به کیفیت قبل برگشته است.»
وی گفت: «دید افراد جامعه متاسفانه درباره کسانی که به متخصصان روان مراجعه میکنند، منفی است. افراد جامعه حاضر هستند حتی برای سالها استرس و اضطراب را تجربه کنند. شبها در رختخواب ساعتها با افکار منفی کلنجار بروند اما به روانشناس یا روانپزشک مراجعه نکنند. همین دید منفی نیز باعث میشود بسیاری از مراجعهکنندگان به روانشناس یا روانپزشک این موضوع را حتی از نزدیکانشان پنهان کنند.»
وی ادامه داد: «خواهرم سالهاست که با افکار منفی و اضطراب و تشویش دست و پنجه نرم میکند اما حاضر به دریافت مشاوره از یک مرکز درمانی نیست و حتی مرا نیز به خاطر مراجعهام به پزشک روان ملامت میکند.»