-* تورج فتحی : در پارادایم جدید توسعه منابع آب اصل بر دورشدن از اتکای صرف و حتی اولیه به یافتن منابع جدید برای تأمین تقاضاهای جدید، تأکید بر گنجاندن ارزشهای اکولوژیکی در سیاست آب، تأکید مجدد بر تأمین نیازهای انسان به خدمات آب و قطع آگاهانه پیوند رشد اقتصادی و مصرف آب است.
به گزارش ، شهروند نوشت: در این رویکرد، ابداع روشهای جدید برای تأمین نیاز جمعیت رو به رشد بدون آنکه ساخت سازههای جدید یا انتقال بزرگ مقیاس آب از منطقهای به منطقه دیگر ضرورت داشته باشد، مورد تأکید است. در نتیجه مدیریت تقاضای آب مقدم بر مدیریت عرضه است. در این پارادایم روشهای غیرسازهای به روشهای سازهای مانند طرحهای سدسازی و تأمین آب و.... ارجح است. چنانچه با این رویکرد که متضمن حفاظت اصولی منابع برای نسلهای آتی برمبنای اصول توسعه پایدار است در رابطه با طرحهای انتقال آب بینحوضهای برنامهریزی شود، یا تعدادی از طرحهای انتقال نباید به اجرا درآیند و یا طرحهایی که نیاز به اجرای آنها وجود دارد در مقیاسهایی بسیار کوچکتر و محدودتر تعریف خواهند شد.
به منظور اجرای اصولی و متناسب با توسعه پایدار در انتقال آب بینحوضهای باید چارچوب جامعی برای تعریف یک طرح انتقال آب بین حوضهای با درنظر داشتن اهداف توسعه پایدار ارایه شود. مهمترین شاخصها برای گروهبندی طرحهای انتقال آب دو پارامتر حجم آب انتقالی و طول خط انتقال است. با توجه به اینکه طرحهای انتقال آب بینحوضهای از جنبههای زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی دو حوضه آبریز مختلف و مناطق گستردهای را تحت تأثیر قرار میدهد، لذا طرح انتقال آب از دریای مازندران به سمنان در مقایسه با سایر طرحهای مشابه کشور جزو طرحهای بزرگ به شمار میآید. همچنین نکته کلیدی که باید به آن توجه کافی داشت ارزیابی شرایط کلی استان مقصد در این طرح است. براساس شاخص فالکن کشورهایی که دارای سرانه سالانه آب تجدیدپذیر بیش از ١٧٠٠ مترمکعب هستند، مشکل بحران آب ندارند و کشورهایی که دارای سرانه آب بین ١٠٠٠ تا ١٧٠٠ مترمکعب هستند جزو کشورهای با تنش آبی محسوب میشوند. سرانه آب ایران درحال حاضر و براساس شاخص فالکن مقدار ١٣٦٧ مترمکعب است که نشاندهنده قرار گرفتن در مرحله تنش آبی است (با جمعیت ٧٩ میلیون نفر - مرکز آمار- و ١٠٨ میلیارد مترمکعب آب تجدیدشونده - وزارت نیرو -). از طرفی محاسبه انجامشده توسط شاخصهای دیگر جهانی نیز نشاندهنده بحران شدید آب در ایران است.
حال چنانچه میزان منابع آب تجدیدشونده هر استان را برمبنای ١٣٦٧ مترمکعب در سال جداگانه مورد محاسبه قرار دهیم ارقامی به این ترتیب را برای حداقلهای مورد نیاز مصرف استانی خواهیم داشت: قزوین (با جمعیت ١٢٧٤٠٠٠نفر): ١٧٤١ م.م.م.، البرز (٢٧١٠٠٠٠نفر): ٣٧٠٤ م.م.م.، تهران (١٣٢٧٠٠٠٠نفر): ١٨١٤٠م.م.م.، خراسانرضوی (٦٤٥٠٠٠٠نفر): ٨٨١٧ م.م.م. و سمنان (٧٠٢٠٠٠نفر): ٩٦٠م.م.م. میزان برداشت از منابع آبهای زیرزمینی در استان تهران ٣-٥/٢ میلیارد مترمکعب، خ. رضوی ٦/٤ میلیارد مترمکعب و استان سمنان حدود ٢/١ میلیاردمترمکعب اعلام شده است. این ارقام مبین تأمین آسانتر آب در استان سمنان نسبت به استانهای تهران، البرز و خ.رضوی است. ذکر آمارهای مصرف بیرویه در این مناطق نیز جالب توجه است: افت سالانه آبهای زیرزمینی استانهای موردنظر عبارتند از: قزوین ٥٥سانتیمتر، البرز و تهران ٧٤سانتیمتر، خراسانرضوی ٧٣سانتیمتر و سمنان٣٠سانتیمتر. تعداد دشتهای بحرانی و ممنوعه هر استان نیز عبارتند از: قزوین ٣ آبخوان از ٤ دشت، تهران و البرز ١٠ آبخوان از ١٠ دشت، خراسانرضوی ٣٣ آبخوان از ٣٦ دشت و سمنان ٧ آبخوان از ١٤ دشت. شاخص آسیبپذیری منابع آب ناشی از خشکسالی نیز عبارتند از: قزوین ٦٨، تهران و البرز ٦٦، خراسان رضوی ٦٣ و سمنان ٥٨. این آمارها نیز حاکی از وضع برداشت آب و شرایط آبهای زیرزمینی مناسبتر استان سمنان نسبت به استانهای مجاور است. همچنین تعداد شهرهای تحت پوشش شبکه جمعآوری و تصفیهخانه فاضلاب نیز عبارتند از: استان قزوین ٤٠درصد جمعیت تحت پوشش با ١٧میلیون مترمکعب (م.م.م.) پساب بازچرخانی شده، تهران و البرز، ٢٢درصد و ٢٤م.م.م.، خراسان رضوی ١٧درصد و ٢٩م.م.م. و سمنان کمتر از ١٠درصد و کمتراز ٩م.م.م. پساب بازچرخانیشده در رتبه آخر قرار داشته و حجم پساب تصفیهشده به تفکیک هر استان عبارتند از: قزوین: ٥/١٣ م.م.م.، تهران و البرز ١٨٠م.م.م.، خ.رضوی حدود ١٠م.م.م. و سمنان ٥/٩م.م.م. میباشد. تعداد شهرهای دارای انشعاب فاضلاب عبارتند از: قزوین ٥ شهر از ٢٥شهر، تهران و البرز ٧ شهر از ٥٧ شهر، خ.رضوی ٥ شهر از ٧٢ شهر و سمنان ٣ شهر از ١٧ شهر.
میزان هدررفت آب در استانهای موردنظر عبارتند از: استان قزوین ٣٢درصد، استانهای تهران و البرز ٣٥درصد، استان خ.رضوی ٣٠درصد و استان سمنان ٣٢درصد میباشد. باز هم این آمارها وضع نسبتا بهتر استان سمنان را نسبت به سایر استانهای همجوار نشان میدهد. همچنین عملکرد طرحهای آبیاری تحت فشار در بخش کشاورزی به منظور ارتقای راندمان آبیاری در استانهای موردنظر عبارتند از: قزوین: حدود ٣٠٠٠هکتار، تهران و البرز: ٢٠٠٠هکتار، خ.رضوی: ٧٠٠٠هکتار و سمنان ١٠٠٠ هکتار بوده است. این آمارها مبین وضع نسبتا مناسبتر سمنان نسبت به استانهای همجوار بهویژه استان خراسانرضوی است. گرچه امکان انتقال آب از دریای مازندران به همه استانهای دامنههای جنوبی البرز فراهم است اما از نظر یک کارشناس منابع آب، نخستین پرسش این است که چرا در میان استانهای دارای کمبود آب، تنش آبی و بحران در منابع آب، استان سمنان که در یک تصویر کلی در اولویت قرار گرفته؟ اگر بناست با انتقال آب مشکل کمبود آب برطرف شود چرا استان دیگری مثلا خ.رضوی که مشکلات به مراتب بیشتری از سایر استانها دارد (بجز تهران) انتخاب نشده؟ اگر پارادایم اجرای این طرح متکی بر حفاظت محیطزیست و توسعه پایدار است، چه دلایل فنی و کارشناسی پشتوانه این پارادایم است؟ حتی اگر صرفا نگاه آمایشی را مدنظر قرار دهیم این انتخاب جدا جای بازنگری دارد.
*کارشناس منابع طبیعی و محیط زیست