آرامگاه یعقوب لیث صفاری که به رادمان پور ماهک هم معروف است، در استان خوزستان و در مسیر دزفول به شوشتر قرار دارد. محل دقیق تر آن، شمال شرقی روستای شاه آباد و در ده کیلومتری همان جاده، می توانید گنبد مخروطی شکل دندانه دار که به نوعی نشانه بناهای تاریخی این منطقه هست هم به راحتی دیده می شود. اما یعقوب لیث صفاری که بود که چنین آرامگاهی آن هم در جنوب ایران و در استان خوزستان برایش بنا شده است؟ به نوشته تاریخ، او بنیانگذاری سلسله صفاریان در ایران است و زبان پارسی برای دومین بار بعد از فردوسی، در زمان این سردار ایرانی رشدی تازه و جانی دوباره گرفته است. در سفر به خوزستان بازدید از این بنا رو در بازدید از اماکن دیدنی خوزستان در برنامه خود جای دهید...

گنبد و بنای آرامگاه یعقوب لیث
این بنای تاریخی در استان خوزستان و جایی که تمدن باستان ایران زمین در آن قرار دارد ساخته شده است. گنبد مخروطی شکل آن، از بهترین گنبدها در نوع خود است و شباهت زیادی به آرامگاه دانیال نبی دارد. جلال و شکوه این گنبد به خوبی نمایانگر این موضوع هست که مرد بزرگی در این مقبره به خاک سپرده شده است. برای داخل شدن به آرامگاه می توان از در ورودی آن استفاده کرد. سازه اصلی خود بنا از خشت خام است و روی آن نقوش برجسته ای دیده می شود که ملات آن ها گچ و خاک است. این بنا یکی از اماکن دیدنی خوزستان در سفر به خوزستا هست که لازم هست در سفر خود به جنوب ایران به ان مکان هم برید.

نقش یعقوب لیث صفاری در زنده شدن زبان فارسی
همه این جلال و شکوه به سادگی ایجاد نشده است و یعقوب لیث صفاری جزو تاثیرگذارترین و بزرگترین مردان تاریخ ایران به حساب می آید. در زمان حکومت او، جانی دوباره به زبان فارسی و فرهنگ ایران داده شده است. بنابراین عجیب نیست که آرامگاه یعقوب لیث هم نشانه های زیادی از ابهت و جلال را دارا باشد و یکی از اماکن دیدنی خوزستان نیز محسوب شود. برخلاف نمایی که از بیرون دیده می شود، نمای درونی این بنای تاریخی، چندان در حد این پادشاه ایرانی نیست که نامی خوش و سربلند از تاریخ این کشور به جا گذاشته است. به نظر می رسد که درون این ساختمان بارها و بارها دستخوش اتفاق مختلف شده است. زیرا برای حفظ ضریح آهنی مقبره از چوب های صندوق میوه استفاده شده و روی دیوارهای قدیمی آرامگاه هم میخ هایی زنگ زده و سیم های کج و کوله دیده می شود. به علاوه این که تار عنکبوت های زیادی روی این دیوار دیده می شود و به نظر می رسد که مدت زمان زیادی است نگاهی به درون این مقبره نشده است. موکت های رنگ پریده و محوطه ای نازیبا که هیچ کدام نشانی از عظمت این آرامگاه در خوزستان و از اماکن دیدنی خوزستان نیست.

گذر تاریخ در این آرامگاه
در سفر به خورزستان و تاریخچه این مکان بدایند که با این که قدمت این آرامگاه با گنبد مخروطی اش، به دوره صفاریان برگردد، اما به نظر می رسد که در دوره سلجوقی تا قاجار، این مقبره چند باری مرمت شده است! به گفته محلی ها و مردم بومی این منطقه خوزستان، چندین دهه پیش به وضوح و به خط عربی نام یعقوب لیث صفاری روی دیوار آرامگاه دیده می شده است، اما بعدها به دلایلی نامعلوم، روی آنها را با اسپری مشکی پوشانده اند! تندیس بزرگ این سردار ایرانی هم که سوار بر اسب تازی است، نشاندهنده بزرگی و حضور آرامگاه یعقوب لیث در این شهر خوزستان است. البته به جز اینها، اسنادی تاریخی نیز هستند که وجودش را ثابت می کنند.

درباره یعقوب لیث صفاری
در سفر به خوزستان بدنیست برای بازدید از این مکان داستانی چند خطی هم در این رابطه بدانید ، این سردار ایرانی، پسر یک مسگر از روستای قرنین سیستان و بلوچستان بود. نام صفار نیز به دلیل شغل پدری است که او به ارث برده بود. او توانایی خاصی در جنگاوری و دلاوری داشت و به دلیل منش بالایش، عیاران او را به سرداری خود انتخاب کردند. او بعد از جنگ با خوارج، محبوبیت خاصی بین مردم به دست آورد و از همین مسیر به قدرت رسید. پایتخت او در ابتدا، شهر زرنگ یا زرنج در افغانستان امروزی بود، اما هنگام به قدرت رسیدن او، حکومت بنی عباس در ایران قدرت اول به حساب می آمدند. او نیز که از قدرت گرفتن اعراب در ایران ناراضی بود، همیشه رویای نابودی آنها را در سر داشت. به نظر می رسد که شجره این سردار ایرانی به ساسانیان می رسید و به همین دلیل با اعراب دشمنی داشت. او ابتدا کرمان و نیشابور و بعد خراسان را فتح کرد و به این ترتیب به حکومت طاهریان پایان داد و قصد داشت که حکومت بنی عباس را هم سرنگون کند. به همین دلیل به خوزستان لشگر کشی کرد و از آن جا رهسپار بغداد شد. با این حال در جنگ با خلیفه شکست خورد، گلویش به شدت زخمی شد و عقب نشینی کرد. طبق آن چه در تاریخ آمده است، در دزفول کنونی یا جندی شاپور، دچار بیماری سختی شد و همان جا از دنیا رفت. تمام مورخان به دلاوری، شجاعت، و هوش سیاستمداری این سردار ایرانی اشاره کرده اند و در موردش اتفاق نظر دارند.

بازگشت به زبان فارسی بعد از دویست سال
در سفر به خوزستان بدانید که بعد از حمله اعراب زبان عربی در ایران، زبان رسمی بوده است. و یعقوب لیث پس از تصرف بخش های مختلف ایران، اولین پادشاه ایرانی بود که بعد از دویست سال، زبان فارسی را در ایران زبان رسمی کشور اعلام کرد. تا جایی که مورخان می گویند، در دربار کسی حق نداشت به زبان غیر از زبان فارسی صحبت کند. حتی یکی از شاعران آن دوران، در مدحش شعری به زبان عربی سرود. یعقوب او را ملامت که چرا به زبان فارسی شعر نمی گویی؟ من این زبانی که تو گفتی را نمی دانم!این سردار ایرانی بود که زبان فارسی را دوباره به زبان رسمی کشور تبدیل کرد و بعد از آن نیز، حکومت سامانی این راه را ادامه دادند. تا همین امروز هم این زبان، رسمیت دارد.
