پزشکان مسلمان ایران در ازمنه قدیم تجربیات بیشماری در زمینه بیماریهای کلیه و مجاری ادراری داشته و نکات ارزشمندی را در این زمینه روشن نمودهاند، به طوری که امروزه با مطالعه آثار بجا مانده از ایشان دانش وسیعشان را میستائیم و از طرفی مشاهده مینمائیم که بسیاری از مسائل پزشکی که امروزه به مدد بهرهگیری از فنآوری (تکنولوژی) پیشرفته بر ما ثابت شده، در واقع چیزی جز تعمیم اکتشافات آن زمان پزشکان ایران نیست که متأسفانه بدلایل گوناگون به انزوای فراموشی سپرده شده و مستشرقان از آنان سود جسته و بنام خویش ثبت کردهاند. به طوری که در مورد سببشناسی احتباس ادراری، اشارات ارزشمندی در کتب بوعلی سینا در قرن چهارم و جرجانی در قرن پنجم و حکیم میسری در قرن چهارم وجود دارد.
از میان نوشتجات تاریخ کهن ایران، کاملترین مطالب در مورد الیگوری و آنوری را ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا ملقب به شیخ الرئیس در اثر گرانسنگ خویش (کتاب القانون فی الطب) آورده، تا حدی که با مطالعه آن تأیید مینمائیم که این کتاب لایق آن بوده که 30 بار به زبان لاتین چاپ شده و نیز تا سال 1650 در دانشگاههای بلژیک و فرانسه تدریس گردد.
فصل نوزدهم از کتاب سوم قانون به توضیح مشروح الیگوری و آنوری پرداخته و آن را با عنوان (بند آمدن بول و دشوار شاشیدن) آورده است.
در این زمینه، شیخالرئیس 10 علت را بیان فرموده و مینویسد:
دشوار شاشیدن از چندین سبب منشأ میگیرد که سببهای احتمالی به قرار زیرند:
1- سبب دشوار شاشیدن در خود و مثانه باشد. مثانه از اثر سوء مزاجی ناپسند ناتوان شده است.
2- ورم و امثال آن است که مثانه را به حالی در میآورد که نمیتواند همه ماده سزاوار بیرون ریختن را دفع کند.
3- ممکن است سرما یا گرما از خارج بر مثانه اثر گذاشته باشد.
4- ممکن است مثانه ضربت خورده باشد و نتواند وظیفه خود را کاملاً انجام دهد.
5- ممکن است سبب آن دارنده مثانهای باشد که در دفع ادرار اهمال کرده و بیش از حد طبیعی ادرار را نگه داشته است.
6- ممکن است سبب از آسیب دیدگی گلوگاهی باشد که مرز مشترک بین مثانه و ذکر است.
7- شاید علت از کم نیرویی و ناتوانی دارنده مثانه باشد.
8- امکان دارد ماهیچه بند آورنده و باز کننده راه بول آسیب دیده باشد.
9- ممکن است سبب از آسیب دیدگی اندامی باشد که بول را روانه میسازد.
10- شاید سبب از خود بول منشأ دارد و بول در شرایطی است که سبب بیماری و ناطبیعی بودن دفع ادرار از اوست.
نکته بسیار مهمی که در اتیولوژیهای بیان شدهی ابنسینا یافت شده و در آثار همردیفان او کمتر اشاره گردیده، بیان اختلالات عملکردی (فونکسیونل) ادرار است، یعنی ابنسینا در حدود هزار سال پیش نکاتی را یادآور شده که در زمان ما بعنوان پیشرفت دانش نوین محسوب میگردد و امروزه با کمک دستگاههای پیشرفته مانومتری مثانه و سیستومتری استاتیک بدان پی میبریم. علم اندازهگیری و ثبت اعمال فیزیولوژیک مثانه یا اوردینامیک، هزار سال قبل از آنها از چشمان تیزبین این پزشک عالیقدر مسلمان دور نمانده و بدون داشتن چنین وسایلی و تنها به مدد نبوغ خدادادی خویش با فراست تمام آن را دریافته بود.
شیخالرئیس به اختلالات عضله دتروسور مثانه آگاهی داشته و در بیان علل بند آمدن بول میفرماید:
(... امکان دارد ماهیچه بندآورنده و باز کننده راه بول آسیب دیده باشد...)
بخوبی میدانیم که این اختلال امروزه با کمک voiding cystometry و نیز video dysturethrography (vcr) تشخیص داده میشود.
دانشمندان غربی تشخیص این اختلال را بدون وسیله غیرممکن میدانند به طوری که (جان بلندی) در کتاب اورولوژی مینویسد:
(پزشک دقیقی که برای مشاهده چگونگی ادرار بیمار خود وقت صرف کند؛ این امر فقط اطلاعات ذهنی بدست خواهد داد که میتوان آن را با دستگاه ثبت کرد، البته باید اذعان کرد که انجام این عمل خیلی مشکل است...)
حال آنکه بوعلی بیاری اندیشه ژرف خویش مشکلات را زیر پا نهاده و هزار سال قبل برای نخستین بار در جهان این اختلال را بیان نموده است.
دیس سینرژی اسفنکتر خارجی از دیدگاه ابنسینا
امروزه میدانیم دیس سینرژی اسفنکتر خارجی یکی از علل رتانسیون ادراری است و هنگامی که این بیماران را تحت مطالعه اورودینامیک قرار میدهیم، مثانه با گنجایش فراوان با فعالیت طبیعی دتروسور مشاهده میشود، ولی اسفنکتر خارجی (که توسط الکترومیوگرافی بررسی میشود) اصولاً میباید در این هنگام منبسط شود، شدیداً منقبض میگردد. در اورولوژی جان بدر آمده:
(بنظر میرسد این حالت در نتیجه اختلال در رفتار (از نوع عادت بد) باشد) ولی دانشمند فرزانه، ابنسینا بدون داشتن دستگاههای فلومتری و الکترومیوگرافی این اختلال را تجربه کرده و به بهترین وجهی در ذیل علل و دشوار شاشیدن مینویسد:
- ممکن است سبب از آسیب دیدگی گلوگاهی باشد که مرز مشترک بین مثانه و ذکر است.
- ممکن است سبب از دارنده مثانه باشد که در رفع ادرار اهمال کرده و بیش از حد طبیعی ادرار را نگهداشته است.
اختلالات قوس رفلکس مثانه و حالات بالینی انهدام مراکز نخاعی s2 و s3 در نزد ابنسینا شناخته شده بود:
به طوری که شیخالرئیس در کتاب سوم قانون میفرماید:
اگر سبب ناتوان شدن نیروی دفع کننده بول است، نشانی آن است که هر گاه با دست بر شانه فشار آوری بول حبس شده به آسانی بیرون میریزد.
بوعلی با بیان این جمله پرده از روی یکی از پیچیدهترین علل اختلالات اورودینامیکی ادرار برمیدارد. امروزه میدانیم مرکز عصبی مثانه در رأس نخاع شوکی یعنی بین مهرههای ثابت توراسیک و مهرههای متحرک لومبر قرار دارد و اگر مرکز نخاعی s2 و s3 نابود شود. مثلاً در رفتگی و شکستگی در محل انتقال مهرههای توراکولومبر، قوس رفلکسی نخاعی نابود شده و مثانه کاملاً فاقد عصب میگردد و مانند یک کیسه لاستیکی بیخاصیت عمل میکند و چنین بیمارانی میتوانند مثانه را از ورای اسفنکترهای شل با فشار آوردن به قسمت تحتانی شکم، نسبتاً آسان تخلیه نمایند.
بنابراین، مشاهده میکنیم که حجه الحق ابوعلی سینا بدون منحنیهای سیتو متروگرام استاتیک و الکترومیو گرافی با ذهن هوشیار خویش وجود این عارضه را در بیمارانش یافته و به درمان آن هم میپرداخته است.
تحریک فوق العاده قوس عصبی آوران مثانه به عنوان یکی از اختلالات دفع ادراری در قانون ابنسینا مورد اشاره واقع گردیده است.
امروزه میدانیم هر ضایعهای که آستر مثانه را حساستر کرده یا آن را بطور غیرعادی شدیداً تحریک نماید، سبب انقباض رفلکس دتروسور، قبل از اینکه مثانه تا گنجایش طبیعی خود پر شود، میگردد و در این حالت بیمار انقباضات زودرس دتروسور را در سیستومتروگرام استاتیک و در حال ادرار کردن نشان خواهد داد و در این افراد حجم تخلیه شده، اغلب خیلی کم است. ابنسینا، در این مقام، دو بیان آورده است و در پی سببهای احتمالی دشوار شاشیدن مینگارد.
- ممکن است سبب دشوار شاشیدن در خود مثانه از اثر سوء مزاجی ناپسند ناتوان شده است که اکثراً سوء مزاج سرد است.
- ورم و امثال آن است که مثانه را به حالی در میآورد که نمیتواند همه ماده سزاوار بیرون ریختن را دفع کند. ظرافت تحسین برانگیز علمی که در این جمله بوعلی به چشم میخورد آن است که ابنسینا فرموده: نمیتواند همه ماده سزاوار بیرون ریختن را دفع کند که این گفته امروزه با مطالعات فلومتری 100 تأیید میشود، زیرا در اینها سرعت جریان طبیعی است و حجم تخلیه شده خیلی کم است اما قطع نمیگردد و لذا بوعلی سینا نیز گفته است که (نمیتوانند ادرار کنند) و گفته که نمیتوانند همه ادرار را دفع کنند. این موضوع نشان دهنده نبوغ شگرف و دقت شگفتانگیز او در بررسی بیمارانش است.
ابنسینا ترومای پیشابراه را بعنوان علل انسداد ادراری یادآور شده و میگوید ممکن است سبب از آسیب دیدگی اندامی باشد که بول را روانه میسازد.
امروزه آسیب زینی شکل پیشابراه شناخته شده ولی در گذشته در سقوط خدمه کشتیهای بادبانی بر روی تیر دکل کشتی و امروز در آسیبهای ناشی از موتورسیکلت و ورزش مشاهده میگردد.
آسیب بسته، ناشی از نیروی خارجی پیشابراه میاندوراهی را در زیر سطح سمفیزپوبیس تحت فشار قرار داده، له کرده و سرانجام پاره میکند.
بنابراین، میبینیم حتی زمینه تروماتولوژیک اوروپاتی انسدادی نیز از دیدگان ژرف بین ابنسینا پنهان نبوده و آنچه را که امروزه ما با اورتروسکوپی به تشخیص آن میرسیم، این نابغه بزرگ جهان پزشکی به وسایل ابتدایی عهد خود آنها را تشخیص داده و درمان مینموده است.
علل مکانیکی انسداد ادراری به دقیقترین صورت ممکن توسط ابنسینا بیان گردیده و بوعلی آنها را به علل یک عاملی و چند عاملی تقسیم نموده و در کتاب سوم قانون 10 علت انسداد مکانیکی داخل مجرایی را شرح میدهد و مینویسد:
(اگر سبب راه بندان در خود مجرا رخ داده و عاملی دیگر در آن شرکت نکرده چندین احتمال دارد:
1- ورم در مجرا پیدا شده و سبب راه بندان گشته است.
2- مادهای غلیظ و پرمایه و دیر جنب در مجراگیر کرده و سبب راهبندان شده است که چند نوع دارد:
1- ماده رطوبی غلیظ 2- لخته شدن خون در مجرا 3- ریم و چرک زخم و قرحه ترشح شده که غلیظ است 4- سنگ 5- زگیل سر برآورده 6- منقبض شدن مجرا از سرما 7- نرنجیدن در اثر گرمای شدید 8- قرحه در خود مجرا 9- کشیدگی شدید در مجرا 10- به هم جوش خوردن مجرا در اثر قرحه.
ملاحظه میکنیم که تمام دلایل فوقالذکر با دانش نفرولوژی امروزین تطابق داشته و صحیح است و نکته جالب آن است که امروزه ما قادر نیستیم عوامل فوق را بدون وسایل تشخیص رادیولوژی مانند سونوگرافی و یا سیستوسکوپی تشخیص دهیم، حال آنکه بوعلی سینا در هزار سال قبل بدون دسترسی به این وسایل آنها را تشخیص میداده است.
علل انسدادهای مکانیکی اکتسابی خارجی در دستگاه ادراری نیز از دید ابنسینا مخفی نمانده و به خوبی بیان گردیدهاند؛ چنانکه شیخالرئیس 4 عامل را در این زمینه از خود به یادگار نهاده و در کتاب سوم قانون میفرماید:
اگر راه بندان اشتراکی است «یعنی چند عاملی است» علل آن عبارتند از:
1- ورم گرم یا سخت در روده یا در زهدان و یا در ناف و همجواری آن با مجرای بول.
2- در روده تفاله مدفوعی خشک کرده و فشار بر مجرای بول وارد آورده و راه را سد کرده است.
3- بلغم زیاد در اندام نزدیک به مجرا (اعم از روده، زهدان یا ناف) جمع آمده و بر مجرای بول فشار آورده است.
4- درد زیاد که از قرحه منشاء دارد و بیماران از ترس به درد آمدن شدید نمیتوانند مثانه را بر ماهیچههای شکم بفشارند.
امروزه به خوبی میدانیم که عوامل فوقالذکر همگی اعتبار درست علمی داشته و ابنسینا اکثر علل انسدادهای خارجی ادراری را به طور خلاصه بیان نموده و این امر علاوه بر روشن نمودن گستره وسیع دانش بالینی او این مهم را نیز میرساند که او آناتومی و فیزیولوژی بدن را با دقتی برابر با دانش امروز و یا حتی فراتر از آن میدانسته است.
کاتتریزاسیون مثانه توسط ابنسینا در یکهزار سال قبل:
سوندگذاری و کاتتریزاسیون مثانه قرنها قبل از charreere فرانسوی سازنده و مشهور این ابزار توسط بوعلی بدقت ساخته و مورد استفاده قرار میگرفته و از آن در کتاب سوم قانون بنام (قاتاطیر) یاد میکند.
امروزه میدانیم که جنس کاتتر باید از مواد غیرمحرک باشد، از اینرو در ساختن آنها پلاستیک قرمز بکار نمیرود زیرا حاوی آنتیاکسیدانهای فراوان و محرکی است.
ابنسینا نیز از اثر تحریک کنندگی مواد بر روی مخاط پیشابراه مطلع بوده و دربارهی ساختن قاتاطیر که از آن بعنوان (ابزار تزریق) یاد میکند میگوید:
... این دستگاه برای آن است که دارو را به درون برساند و حالتی داشته باشد که بتواند چیزی را با خود بیرون بیاورد...
شیخ الرئیس دربارهی ویژگیهای کاتتر خود میگوید:
... باید چندین سوراخ داشته باشد تا اگر احیاناً یکی یا چند از این سوراخها وسیله ماسه یا خون یا خلط غلیظ مسدود شدند، سوراخهای دیگر به مانند که داروی تزریقی را به مقصد برسانند و برای ریزش بول سوراخهایی داشته باشد که از آنها ادرار بیرون بریزد و ناچار نباشد که هر از گاهی بیرونش کشند و پاکش کنند و باز داخل کنند...
دانش فراگیر و شگفتانگیز ابنسینا بار دیگر با خواندن دستورات او درباره نحوه گذاشتن کاتتر و موقعیت مناسب آن بر ما آشکار میگردد، به طوری که میگوید:
... وقتی میخواهی کسی را بوسیله ابزار تزریق معالجه کنی اول او را در آبزن بنشان! آب آبزن باید از داروهای سست کننده تأثیرپذیر شده باشد. همچنین آب آبزن باید گرم باشد بعد از آن صنادی از داروهای سستی بخش بر مجاری بول و مثانه بگذار آنگاه عمل را شروع کن. بیمار در حالتی قرار گیرد که مقعدش بر زمین نچسبیده باشد و به دنبالچهاش بنشیند یکی از پشت او را بگیرد و هر دو زانویش را بلند کنند و بالا ببرند تا کمی بر بالای هر دو کناره بینی قرار گیرند. باید میان دو زانو کمی گشادگی باشد و به هم نچسبد.
یادآور میشوم که قبل از داخل کردن ابزار به ذکر بیمار ابزار را باید با مرهمهای مناسب حال چرب کرد...
بنابراین، میبینیم شیخالرئیس تمام کارهای کلاسیک سوندگذاری مانند لوبریکاسیون و بیحس کردن را انجام میداده و موقعیت توصیه شده او نیز با موقعیت عمل سیستوسکوپی امروزه یعنی (خمیده بودن رانها با زاویه 45 درجه و ساقها به حالت افقی) کاملاً مطابقت دارد.
یعنی او با دقت تحسین برانگیزی از آناتومی پیشابراه و موقعیتهای آناتومیک و استاتیک بدن به خوبی آگاهی داشته و نیز با کمال تعجب راز بیحسی و داروهای بیحس کننده را نیز میدانسته و میشناخته است.
دیگر دانشمندان مسلمان ایرانی نیز در آثار خود به احتباس ادراری اشاره داشته و هر یک با نبوغ خاص خود نکات ویژه و ارزشمندی را در مورد آن بیان کردهاند.
سیداسماعیل فرزند حسن، ملقب به (زینالدین) و مکنی به (ابوالفتح) و معروف به (جرجانی) از پزشکان نامدار سده پنجم و اوایل سده ششم هجری قمری در دومین تألیف طبی خویش (خفی علایی) به بیان احتباس ادراری و علل آن پرداخته و میگوید:
"باز گرفتن بول را (اسر) (= احتباس بول) گویند و دشخوار آمدن بول را (عسر) گویند. و اسباب آن یا زخمی و سقطی باشد و ضعف و قوت دافعه یا بادی غلیظ یا چیزی اندر مجری بول گرفته شود، چون سنگی یا خون فشرده..."
بروشنی میبینیم که جرجانی با آوردن لغات متشابه (اسر) به معنی انسداد ادرار و (عسر) برای کاهش و دشوار آمدن ادرار، به خوبی آنوری را از الیگوری افتراق داده و بروشنی تفاوت آنها را در 900 سال قبل بیان داشته است و او نیز علاوه بر بیان انسدادهای مکانیکی با آوردن عبارت (ضعف قوت دافعه) از اختلافات اورودینامیک نیز آگاهی داشته است.
حکیم میسری پزشک عالیقدر قرن چهارم هجری در سال 370 هجری در کتاب ارزشمند خویش (دانشنامه) سنگ مثانه را بعنوان یکی از علل احتباس ادراری برشمرده و با زبان شیرین شعر پارسی میفرماید:
کسی که سنگ دارد در مثانه *** در و بسته نشان آستانه
که بول سنگ دارد در مثانه *** قضیبش را بسی خاریده باشد
نکتهی جالب آنکه او در این دو بیت زیبا با تشبیهی استادانه پیوری و دیزوری نام برده و پیوری را به ادرار سپیدرنگ و دیزوری را به خارش در مجرا تشبیه مینماید و به دنبال آن در ادبیات بعدی درمان آن را نیز با داروهای گیاهی و غیرگیاهی بیان میدارد.
در پایان به این نتیجه میرسیم که قدرت تشخیص بیماریها در پزشکان مسلمان ایرانی قوی و دقیق بوده و آنان در قرنها قبل بیماریهایی را تشخیص میدادهاند که دانش امروزی با کمک فنآوری پیشرفته خود تنها به توضیح تعدادی از آنها قادر گردیده است.
از خداوند میخواهیم تا به ما وارثان دانش گرانسنگ ایران اسلامی نیرویی عطا فرماید تا با کنکاش در آثار متقدمان و بهرهوری از امکانات خویش دیگر بار طلایهدار دانش در جهان گردیم.
پینوشتها:
1 و 2- دانشگاه علوم پزشکی مشهد
منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.