در قرآن کریم این مفهوم با دو عبارت آمده است که در اینجا به بررسی آنها میپردازیم. در ادامه این مطلب را به نقل از تبیان بخوانید.
«یأس و قنوط» واژگان مترادف میباشند که هر دو به «ناامیدی»، معنی شدهاند. اما تفاوتهای بسیاری دارند که اگر بخواهند در ترجمه رعایت کنند، برای هر کدام باید یک یا چند خط بنویسند.
همین تفاوتها سبب شده که در برخی آیات از واژهی «قنوط» استفاده شده و در برخی دیگر از «یأس» و در مناجات شعبانیه می خوانیم که هر دو را در کنار هم آورده است (إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ)، پس معلوم است معنایشان متفاوت است، اگر چه هر دو حمل بر «ناامیدی» میشود.
الف. امید یا ناامیدی، حتماً باید نسبت به «چیزی» باشد، اما یک موقع انسان به بودن چیزی ناامید میشود و یک موقع نسبت به رسیدن به چیزی (به هر شکلی) ناامید میشود. [در واقع فرق در متعلَق آنهاست]، منتهی در فارسی هر دو به یک معنا ترجمه میشود، چون در هر حال «ناامیدی» است.
ب. به عنوان مثال: فرض کنید کسی در بیابانی تشنه به دنبال آب میگردد؛ یک موقع ناامید است از این که کسی به او آبی بدهد – یک موقع ناامید است از این که در این بیابان آبی باشد و او به این آب برسد.
در فارسی هر دو به «ناامیدی از دسترسی به آب، به هر شکلی» ترجمه میشود، اما در عربی متفاوت است.
*- پس در عربی، «یأس» به «انتفای طمع»، یعنی منتفی دانستن و بریدن از طمع تعریف شده است، در لسان العرب میگوید: «یأس من الشیء». مثل این که از بودن آب ناامید باشد. اما، «قنوط» یا «اقناط»، به «ناامیدی از رساندن چیزی» تعریف شده است. مثل ناامیدی از این که کسی به او آبی برساند.
(إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ) – در مناجات شعبانیه میخواهد که خداوند کریم هیچ کدام از این دو نوع ناامیدی بر او مسلط نگرداند. نه ناامید شود از این که خداوند او را مشمول رحمتش گرداند و نه ناامید شود از این که رحمتی شامل حال او گردد.
یأس در قرآن
«یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ» (یوسف، 87)
اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا نومید مباشید زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نومید نمىشود.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ» (الممتحنة، 13)
اى کسانى که ایمان آوردهاید مردمى را که خدا بر آنان خشم رانده به دوستى مگیرید آنها واقعاً از آخرت سلب امید کردهاند همان گونه که کافران اهل گور قطع امید نمودهاند.
*- واژهی «یأس» در هر دو آیه، به معنای «بریدن طمع» - «انتفای طمع»، یا همان ناامیدی نسبت به رسیدن به چیزی مثل (یوسف، آخرت، حیات برزخی اهل قبور) است.
قنوط در قرآن
«قَالُواْ بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُن مِّنَ الْقَانِطِینَ»
(ملائک به حضرت ابراهیم علیهالسلام مژده فرزند دادند) گفتند: تو را بشارتى درست (و به امرى حق و ثابت) دادیم، پس هرگز از نومیدان مباش.
«وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ» (الرّوم، 36)
و چون مردم را رحمتى بچشانیم بدان شاد مىگردند و چون به [سزاى] آنچه دستاورد گذشته آنان است صدمهاى به ایشان برسد بناگاه نومید مىشوند.
*- در هر دو آیه، «قنوط» به معنای ناامیدی از این که کسی چیزی را بدهد است. مژده را خدا میدهد، فرزند را خدا میدهد، رحمت را خدا میدهد و ... .
علامه آیت الله طباطبایی رحمة الله علیه:
... آرى، هیچ مغفرت و رحمتى نیست مگر اینکه ممکن است فرض شود که مانعى نگذارد آن مغفرت و رحمت به ما برسد، و یا اندازه گیرى بتواند آن را اندازه بگیرد، و یا حدى برایش معین نماید. ولى خداى تعالى چنین نیست که کسى بتواند جلو مغفرت او را بگیرد (لا معقب لحکمه) و یا بدون مشیت او، امرى آن را تحدید نماید.
راههای درمان یأس و ناامیدی
1. وعده های رحمت الهی: برای جلوگیری از روح یأس و ناامیدی باید به وعدههای رحمت الهی در قرآن و سخنان معصومین توجه نمود تا روح امید و انتظار به رحمت الهی در انسان تقویت گردد و موجب توفیق اعمال خیر و توبه به خدا شود. [حسینی بهارانچی، سید محمد؛ محرمات اسلام، ص217]
2. تفکر: اگر انسان در رحمتها و نعمتهای بسیار حق و لطفهای پنهان و آشکار آن ذات مقدس تفکر کند، به خوبی در مییابد که یأس از درگاه خدای منان شایسته نیست. [شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص139]
3. گشوده بودن در توبه: توبه روح امید را در دل گنهکاران زنده میکند و هرگز دچار نومیدی و رکود نمیگردند.[ترجمه المیزان، ج4، ص393]
توبه و بازگشت به سوی رحمت خدا، هر گناهی را شامل میشود؛ یعنی اگر انسان مرتکب هر گناهی بشود، نباید امیدش را از دست بدهد، بنابراین برای انسان گنهکار، توهم این مطلب سزاوار نیست که بگوید:«گناه من دیگر قابل بخشش نیست.»
4. یادآوری زندگی انبیاء و اولیای الهی: اندیشیدن در حالات کسانی که با توکل بر خدا در برابر سختیها ایستادگی کرده و مأیوس نگشتهاند، برای رهایی از یأس در هنگام بروز مشکلات، بسیار موثر است.
برای نمونه میتوان به داستان حضرت ایوب اشاره کرد که زندگی ایشان سراسر صبر و امید به خداوند است.[مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، ج13، ص 480]