حداقل چهار برهان برای اثبات صانع وجود دارد که عبارتند از: برهان نظم، هدایت و حدوث. در این مقاله که به نقل از تبیان برای شما انتخاب کردهایم، میخواهیم براهین عقلی و علمی را بررسی کنیم.
عمده دلائل، دلائل عقلی است که هم راهگشاست، هم بدون اشکال و هیچ مقدمهای هم لازم ندارد مثل برهانهای حسی که نیاز به تجربیات و تحقیقهای میدانی دارد. گر چه در خلال براهین گذشته در مقالات قبلی اشاراتی داشتیم و گفتیم این برهان میتواند از منظر عقل هم مطرح باشد.
نکته دوم اینکه گر چه ما اسم برهانها را برهان علمی و تجربی گذاشتیم ولی واقع این است که مجموعه برهانها، برهان عقلی است.
در برهان نظم گرچه صغرای برهان حسی و تجربی است اما چون کبری عقلی است و حکم هم حکم عقل است مجموعه برهان واقعاً عقلی است ولی برای اینکه تفکیک بشود بین برهانهایی که همه مقدماتش عقلی است و برهانهایی که یک مقدمه تجربی دارند دسته اول را برهانهای تجربی نامیدیم و دسته دوم را برهانهای عقل.
نکته سوم اینکه بعضی از این برهانها بر حسب اینکه حد وسط آن را چه چیز بگیریم میتوانند هم عقلی و هم حسی باشند مثل برهان حرکت، شاید حرکت بیشتر به تجربی بودن شبیه است.
اما برهان حدوث چنانکه متکلمان هم به عنوان یک برهان عقلی محض مطرح کردهاند میتواند برهان عقلی محض باشد.
برهان ارسطو چیست؟
برهان حرکت که اولین بار از طرف ارسطو ظاهراً مطرح شده و به برهان ارسطو هم معروف است حاصلش این است که عالم یعنی عالم مخلوقات و موجودات سراسر در حال حرکت است. البته اینکه مخلوقات همه در حال حرکت هستند میتواند مبنای برهانهای فراوانی باشد.
هر حرکتی یک محرک میخواهد پس ما برای هر کدام از موجودات یک محرک میخواهیم سپس میرسیم به محرک اولی که دیگر خود متحرک نیست. همین برهان را بعضی از حکمای اسلامی به شیوه کاملتری مطرح کردهاند.
صدرالمتألهین چه چیز را ثابت کرد؟
صدرالمتألهین ثابت کرد نه تنها سراسر عالم در حرکت است که حتی عالم یک مجموعه واحد مثل انسان که مرکب از اعضا و جوارح و سلولهاست در حال حرکت است. طبیعی است که هر سلول انسان در حال حرکت باشد حتی اتمهای درون سلول، الکترونها و نوترونهای درون سلول هم در حال حرکت هستند.
اما مجموعه انسان هم در حال حرکت است، جوان میشود، پیر میشود، راه میرود، حرکت کمی و کیفی و حرکت در هستی دارد الی آخر. عالم هم این طور است نه تنها اجزاء عالم در حال حرکت هستند بلکه مجموعه عالم اولاً به عنوان یک مجموعه واحد و یک پیکر و اندام واحد است یعنی یک هستی واحد را تشکیل میدهد و ثانیاً این هستی در حال حرکت است که اگر این ثابت شود آن وقت برهان اینگونه میشود که دو مقدمه داریم:
1. عالم سراسر در حال حرکت است.
2. عالم یک پیکر واحد را تشکیل میدهد.
در نتیجه باید یک محرکی خارج از عالم باشد که این حرکت را ایجاد کرده باشد. آن محرک دیگر نمیتواند جزء عالم باشد و نمیتواند ویژگیهای آن را داشته باشد. اگر عالم نیازمند باشد او نمیتواند نیازمند باشد. اگر عالم متحرک است او نمیتواند متحرک باشد. او باید ویژگیهای دیگری داشته باشد و او همان صانع است که دیگر حرکت و چیزهایی از این قبیل ندارد.
حاصل سخن:
1. عالم و اجزاء عالم در حال حرکت هستند.
2. عالم یک اندام واحد را تشکیل میدهد که این اندام واحد هم متحرک است.
به این نتیجه میرسیم که باید محرکی از خارج این عالم و حرکتش را ایجاد کرده باشد. اینکه میگوییم عالم را ایجاد کرده، برهان علیت است. اینکه حرکت را ایجاد کرده برهان حرکت است به این معنا که عالم باید محرکی داشته باشد.