ماهان شبکه ایرانیان

محیط‌زیستی به سبک گربه‌های اشرافی

داستان گربه‌های اشرافی (The Aristocats) را به خاطر دارید؟ ادگار (Edgar) پیشخدمت انگلیسی مادام آدلاید (Madame Adelaide) یک زن ثروتمند پاریسی بود که به دلیل حسادت احمقانه‌اش به گربه‌های صاحبکارش آن‌ها را ربود و در خارج شهر رها کرد

محیط‌زیستی به سبک گربه‌های اشرافی
محیط‌زیستی به سبک گربه‌های اشرافی

 

داستان گربه‌های اشرافی (The Aristocats) را به خاطر دارید؟ ادگار (Edgar) پیشخدمت انگلیسی مادام آدلاید (Madame Adelaide) یک زن ثروتمند پاریسی بود که به دلیل حسادت احمقانه‌اش به گربه‌های صاحبکارش آن‌ها را ربود و در خارج شهر رها کرد. گربه ماده مادام آدلاید، دوشس (Duchess) و سه بچه گربه‌اش به نام‌های ماری (Marie)، برلیوس (Berlioz) و تولوسی (Toulouse) که آواره شده بودند، در مسیر بازگشت به خانه با اتفاقاتی دست و پنجه نرم کردند که پیش از آن هیچ‌گاه حتی تصورش را هم نمی‌کردند.

حال اگر از نزدیک نظاره‌گر اتفاقات محیط‌زیست ایران باشید، شباهت‌هایی ملموس با این فیلم مشاهده خواهید کرد. کارشناسان قدیمی حوزه محیط‌زیست را می‌توان در نقش دوشس‌ و کارشناسان جدید را هم در نقش بچه گربه‌های داستان تصور کرد که یا رانده شده و یا با انواع و اقسام شایعات در حال رانده شدن از مسیر اصلی هستند.

از سوی دیگر این باور اشتباه که محیط‌زیست اولویت نخست نیست و طرفداران آن هم صرفا گروهی مرفه شهرنشین هستند را به نوعی شاید جمعی از خود محیط‌زیستی‌ها جا انداخته‌اند. محیط‌زیستی‌ها این روزها به جای تعامل بیش‌تر نفی می‌کنند، البته در جایی هم که حرف حق می‌زنند، کم‌تر خریدار دارد. چرا؟ چون محیط‌زیستی‌ها پشت هم نیستند. کارشناسان‌ محیط‌زیست یک حرف می‌زنند، دوستداران و علاقمندان محیط‌زیست که اغلب هم با جنبه‌های تخصصی و علمی بیگانه‌اند، یک حرف دیگر می‌زنند.

پایبندی به علم 

در ایران محیط‌زیست را بیش‌تر از علم با احساس محک می‌زنیم. درست است که برای حفاظت از محیط‌زیست هر دوی این‌ها ضروری است اما صدای علم باید از صدای احساس بلندتر باشد تا شنیده شود، در حالی که متاسفانه طرفداران احساسی محیط‌زیست اینروزها بیش از قبل به رسانه‌ها ورود کرده و حرف‌هایی را با صدای بلند می‌زنند که بیش‌تر هم شنیده می‌شود.

نه‌تنها بسیاری از طرح‌های حفاظتی محیط‌زیست توسط منتقدانی فاقد تخصص به چالش کشیده شده‌اند، بلکه در عین حال نزاع‌های درون گروهی محیط‌زیست هم تمامی ندارد. هر روز داستانی با چند روایت‌ مختلف شنیده می‌شود، ساده‌ترین مثال آن واکنش جامعه محیط‌زیست نسبت به قضیه ماهی تیلاپیاست.

عده‌ای محیط‌زیستی 100 درصد مخالف و عده‌ای دیگر هم موافق با رعایت شروط مدیریتی هستند. آیا با چنین تدابیر چند سویه‌ای می‌توان پایانی خوش بر داستان محیط‌زیست متصور شد؟ رسانه‌ها منتقد، عوام منتقد و دنیای مجازی هم پر از نقد شکل گرفته در عرصه محیط‌زیست است. سوال اینجاست، نظر کارشناسان چیست؟ آیا ما به نظرات کارشناسی وقعی می‌گذاریم؟

در پایان فیلم کمدی موزیکال، گربه‌های اشرافی که توسط شرکت والت‌دیسنی تولید شد، مخاطب به این جمع‌بندی می‌رسد که اگر گربه‌های اشرافی توسط ادگار دزدیده و با سایر گربه‌ها متحد نمی‌شدند، این همه اتفاقات مهیج و شیرین هم رخ نمی‌داد. در حقیقت ادگار عاملی نمادین و منفی است که با بدخواهی‌اش موتور اتفاقات مهیج و شیرین آینده را روشن می‌کند. اما مشخص نیست که این همه اتفاقات عجیب و غریب، تاخت و تازهای مداوم به کارشناسان محیط‌زیست، حسادت‌های درون‌گروهی و عوامل منفی متعدد، شرایط محیط‌زیست امروز ایران را به کدام سمت و سو خواهد برد. حتی مشخص نیست که محیط‌زیستی‌ها بالاخره می‌خواهند به اتحاد برسند و داستان را خوش و خرم با هم به انتها ببرند یا خیر؟

نبض محیطزیست ایران

اینروزها درست برخلاف دهه پیش که محیط‌‌زیست ناشناخته یا کم‌تر شناخته‌‌شده بود، حساسیت‌های به ظاهر زیادی نسبت به مسایل محیط‌زیستی شکل گرفته است. از هر ده نفر، دست‌کم 9 نفر در مورد بحران‌های روز محیط‌زیست صحبت می‌کنند، راه‌حل پیشنهاد می‌دهند و بعضا حتی نقدهای جدی هم دارند.

از قشر تحصیلکرده محیط‌زیست که بگذریم، عده‌ بسیاری را تنها ویترین محیط‌زیست به خود جلب کرده. دفاع از محیط‌زیست و حیات‌وحش حتی اگر تنها در حرف باشد، باز هم خریدار دارد چرا که ویترین قشنگی را به نمایش می‌گذارد و این همان وجهه اشرافی است که باعث شده حرف محیط‌زیستی‌ها آن طور که باید و شاید خریدار نداشته باشد.

قوت گرفتن دیدگاه‌های افراطی در عرصه محیط‌زیست ایران به شدت نگران‌کننده است. ما باید به خاطر داشته باشیم که قرار نیست با دفاع از محیط‌زیست به همه‌چیز نه مطلق بگوییم و از اعتدال کناره‌گیری کنیم، قرار نیست که ملاک محیط‌زیستی بودن فقط انتقاد و منفی‌نگری باشد. ما باید بیش از دافع بودن، جاذب باشیم.

در حالی که ملاک محیط‌زیستی بودن در زمان حاضر، انتقاد است یعنی اگر شما کارشناس حیات‌وحش، محقق، پژوهشگر، نویسنده یا فعال محیط‌زیست هستید باید بدانید که راه سختی در پیش ندارید بلکه با پرتگاه‌های مهیبی به اسم انتقادات تند و تیز از جانب کسانی مواجه هستید که نه‌تنها دنبال راه‌حل‌ نیستند بلکه می‌خواهند با بلندتر انتقاد کردن، محیط‌زیستی‌تر جلوه کنند بنابراین نبض محیط‌زیست ایران، اکنون بیش از علم بر محور انتقاد می‌گردد.

محیط‌زیست یا محیط‌نیست

قریب 10 سال پیش برای یک مصاحبه کاری به یک شرکت خصوصی مراجعه کردم. مصاحبه‌کننده خود یک تحصیلکرده محیط‌زیست بود که باور داشت محیط‌زیستی در کار نیست و تلاش برای انجام کار در این حوزه نیز بی‌فایده است. واژه محیط‌نیست را نخستین‌بار از زبان همان فرد مصاحبه‌شونده شنیدم.

بعدها به کرات مقالات انتقادی از همان فرد در حوزه محیط‌زیست خواندم و هر بار بیش از قبل به این باور رسیدم که منفی‌نگری در برخی از محیط‌زیستی‌ها به نوعی نهادینه شده است. عده‌ای اگر انتقاد نکنند یا اگر ذکر مصیبت نکنند، خود را یک محیط‌زیستی نمی‌دانند. آیا بناست که چنین تصوری از محیط‌زیست در ذهن مخاطبان جای گیرد؟

منفی‌نگرها و افراطی‌های محیط‌زیست بیش‌تر به نقش ادگار در فیلم گربه‌های اشرافی شباهت دارند، آن‌ها نه‌تنها جذاب نیستند بلکه مخاطب را هم بعد از مدتی دلزده می‌کنند. بدیهی است که اگر محیط‌زیستی‌ها می‌خواهند از جاذبه‌های عصر فناوری یا از قدرت توسعه عقب نمانند، باید روش خود را عوض کنند. قرار نیست که محیط‌زیست یک کالای لوکس باشد که بخواهیم در ویترین نگاه داریم و در قبال تعدی‌ها به آن مدام غر بزنیم بلکه بناست از محیط‌زیست با روش‌های معقولانه و مدیریت‌شده استفاده کنیم، محیط‌زیستی که نفعی برای انسان‌ها نداشته باشد، حفاظت هم نخواهد شد. ما به عنوان دوستداران محیط‌زیست باید راه بیش‌تر دیده شدن و بیش‌تر جدی گرفته شدن را بیابیم.

چه کسی راست می‌گوید: کارشناسان یا منتقدان

کاوه مدنی، محقق و پژوهشگر فعال محیط‌زیست بدون‌تردید یکی نخبگان سرشناس ایرانی است که در سلسله مراتب تغییرات بنیادی اخیر سازمان حفاظت از محیط‌زیست، مسوولیت‌هایی برعهده ایشان گذاشته شده است. در صفحه اینستاگرام ایشان می‌توانید مطالبی پندآموز را از واقعیت‌های روز محیط‌زیست مشاهده کنید.

از همان ابتدای قبول مسوولیت مدنی در سازمان حفاظت از محیط‌زیست، پیام‌های منفی از چپ و راست مخابره گردید. عده‌ای حتی معتقد بودند که ایشان بهتر است زودتر از مقام خود کناره‌گیری کند. اما مدنی همچنان مانده و محیط‌زیستی‌ها را دعوت به واقع‌بینی می‌کند.

لابد شما نیز شنیده‌اید که عده‌ای کشاورزی را عامل بیش از 90 درصد هدررفت آب در کشور عنوان می‌کنند و معتقدند که کشاورزی در ایران باید تمام شود. آیا به راستی این کار امکان‌پذیر است؟

مدنی که به تازگی سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف در رابطه با خرافات و باورهای غلط و غیرعلمی مدیریت منابع آب داشته، می‌گوید: «بیش‌تر آب در ایران در جایی هدر می‌رود که از نظر بهره‌وری ریالی پایین است، الگوی کشت ما در بخش کشاورزی هم در عین حال الگوی بهینه‌ای نیست. بنابراین مهم نیست که عدد اعلام شده 80 یا 90 درصد باشد، موضوعی که ما اغلب به آن توجه نمی‌کنیم این است که این 80 یا 90 درصد، عددی است که برای کل کشور تعریف شده و بدیهی است که در همه‌جا رقم یکسانی را نباید انتظار داشت. با توجه به همه این‌ها آیا درست است که ما بگوییم صرفه‌جویی شهروند تهرانی کمکی به کاهش هدررفت آب نمی‌کند؟ فرض کنیم 90 درصد آب تنها در یک نقطه از ایران هدر می‌رود، آیا این هدررفت ارتباطی با کم‌آبی تهران دارد؟ چرا ما یاد گرفته‌ایم که همه‌چیز را از حوزه اختیارات خود خارج و بار مسوولیت و گناه را صرفا بر دوش سایرین می‌اندازیم؟ آیا قیمت تمام شده آب شرب در تهران با قیمت تمام شده آب کشاورزی یکسان است؟ پس فراموش نکنیم که من و شما تهرانی هم وظیفه خودمان را در صرفه‌جویی‌ها داریم و این ارتباطی با بخش‌های دیگر ندارد.»

نمونه‌هایی از این دست در حوزه محیط‌زیست بسیار است، اما چالش اصلی زمانی خود را نشان می‌دهد که متوجه می‌شویم به واسطه همین منفی‌نگری‌ها چرخه مطالعات در حوزه محیط‌زیست معیوب می‌گردد.

باعث تاسف است که اکثر پروژه‌های حفاظتی نوآورانه در حوزه حیات‌وحش زیر بار نقدهای غیرکارشناسی از این دست کمر خم کرده‌اند. تیغ نقدی که باید در دست کارشناسان بی‌غرض محیط‌زیست بچرخد، متاسفانه اغلب در دست برخی اصحاب رسانه‌های تندرو می‌گردد و هر روز یک قربانی تازه می‌گیرد.

مشخص نیست که رسانه‌های زرد تا کی قرار است که در باب مسایل تخصصی محیط‌زیست مطالب غیرکارشناسی منتشر کنند اما این امر مشخص است که ادامه روند کنونی منجر به بهبود وضعیت محیط‌زیست نخواهد شد.

پایان شیرین یا تلخ

متاسفانه دیدگاهی که امروز در محیط‌زیست ایران غالب است، دیدگاهی است که برخی کشورها در دهه 80 میلادی بر آن تاکید داشتند در حالی که این شیوه غلط مدیریتی مدت‌هاست که منسوخ شده است. اگر ما نتوانیم برای بهره‌برداری پایدار جوامع محلی و انسان‌ها از منابع طبیعی راه‌حلی معقولانه بیندیشم، ره به منزل نخواهیم برد.

محیط‌زیست با شیوه‌های اشرافی حفاظت نخواهد شد بلکه برای حفاظت از طبیعت ایران باید مردمی‌تر، متحدتر و حتی اقتصادی‌تر از آن‌چه که تاامروز بوده‌ایم، عمل کنیم. ما برای حفاظت از محیط‌زیست ایران نیازمند همدلی بیش‌تر، پذیرش نظرات کارشناسان و پرهیز از منفعت‌طلبی هستیم. امید است که مسوولیت خود را در این عرصه جدی‌تر بگیریم.

نگارش: فرناز حیدری

 

 

 

1+
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان