دانشگاهها فضای مهمی فراهم میکنند که در آن میتوانیم به کشف هویت خود بپردازیم. میتوانیم درباره موفقیتهای مهم تاریخی، هنری، ادبی، ریاضی، روانشناسی و… بیاموزیم و از این طریق سرمایه فرهنگی خود را بالا ببریم. در دانشگاه ما یاد میگیریم، چگونه تفکر انتقادی داشته باشیم. مهارت کسب میکنیم. آنجا با آدمهایی تعامل داریم که بسیار به ما شبیه و خیلی با ما متفاوت هستند. شایستگیهای خود را تقویت و تربیت میکنیم و علائق خود را در مییابیم.
علاوهبراین امروزه دانشگاههای موتورهای محرک عدالت اجتماعی هستند. آنها هر سال افراد بیشتر و بیشتر از طبقات مختلفتری را به خود راه میدهند (برای مثال، زمانی بانوان حق تحصیل نداشتند.) این به خصوص برای افرادی مهم است که از خانوادههایی میآیند که از امکانات اقتصادی و فکری محروم بودهاند.
اغلب ما احتمالاً میدانیم آنچه فروشگاهها به عنوان فهرست ضروریات سال تحصیلی معرفی میکنند، فهرست آمادگی برای دانشگاه نیست؛ بلکه در واقع، ابزاری است، برای راحتی کار خریداران و نیز افزایش میزان فروش.
اگرچه برخی رسانهها انتقادهایی نسبت به تجملاتی شدن روند آمادگی برای سال تحصیلی وارد میکنند، تزئینات، چه با لباس تن و چه در محیط اطراف، ابزاری عادی برای ابراز هویت هستند.
مشکل زمانی است که فکر ما، به جای گذراندن زندگی دانشجویی، مشغول این تزئینات باشد؛ و در نتیجه از بخشهای از این سبک زندگی مثل مطالعه، کشف و جستوجوی هویت خود، تعامل با دیگران متفاوت، شرکت در فعالیتهای اجتماعی، فعالیتهای داوطلبانه و… غافل شویم. خریدکردن، بودن نیست و مدیریت تصویر عمومی با رشد هویتی متفاوت است.
اینکه دانشجوی موفقی باشیم، نیاز به یک فهرست واقعی آمادگی دانشگاه دارد، با ملزومات بسیار شناختی و حسی که بعضی از آنها را اینجا میخوانید:
- نظم و انضباط شخصی (مثل توانایی «نه» گفتن به خود و رها کردن بازی رایانهای)
- فروتنی (مثل توانایی «نه» شنیدن و نگرفتن همه چیزهایی خواستهشده، خواه از یک استاد یا از رئیس آینده)
- مسئولیتپذیری (مثل به دنبال اطلاعات رفتن، به جای اتخاذ رویکرد «کسی به من نگفت»)
- صبر (مثل فهمیدن اینکه صرفاً اینکه کسی ایمیلی را فوری قلمداد میکنند، به این معنی نیست که دریافتکننده حتماً بلافاصله پاسخ خواهد داد یا اصلاً میتواند بلافاصله پاسخ دهد)
- کنجکاوی (مثل تمایل به درنظرگرفتن نظرگاههای مختلف، زمینههای مطالعاتی مختلف، مشاغل ناشناخته)
- تحمل و رواداری (مثل احترام به سایرین، صرفنظر از پیشزمینه یا باورهایشان)
- تأمل (مثل توقف و تفکر روی اتفاق به جای واکنش سریع و تأسف احتمالی بعدی)