سرویس فرهنگی فردا؛ مهسا گربندی: شیوا کاتوزیان، نویسنده و کارگردان گروه ستارگان پرهیز حنانه است. گروهی که با عشق نمایش های مذهبی و تئاتر های آیینی که بر گرفته از متن مقاتل، روایات و احادیث معتبر است را اجرا میکند. کاتوزیان دکترای زبان و ادبیات فارسی دارد و مدرس حوزه و دانشگاه است. خبرنگار «فردا» در رابطه با فعالیت «گروه ستارگان پرهیز حنانه» و کارآفرینی شیوا کاتوزیان در این زمینه، با این کارگردان به گفتگو نشسته که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
فردا: توضیحی راجع به گروه و اجراهایی که دارید، بگویید.
گروه حنانه از سال 73 کارش را شروع کرد و کارهایمان بیشتر مذهبی و عرفانی است؛ در این مدت 23 سال، بیش از 2 هزار اجرا داشتیم؛ 40 نمایش آهنگ ساختیم و 200 تا 300 سرود را اجرا کردیم. تمام اعضای تشکیل دهنده گروه خانمها هستند. کاری که انجام میدهیم نمایش آهنگ است. یعنی موسیقی نریشن و فرم است. برای حرکات فرم استاد بر اساس هر قصهای که داریم تعلیم میدهد. مثلا در یک کار آب نیاز داریم، آبی که ابتدای آفرینش است. استاد حرکات فرم آب را به بچهها آموزش میدهد و بچهها اجرا میکنند. یا در کار دیگری آب رود فرات را میخواهیم انجام دهیم، در واقع اسم همه آب است، اما در طراحیهای مختلف اجرا میشود.
نریشن کار را معمولا خودم میگویم، نویسندگی کار را هم در بخش عظیمی از نوشتههای مرحوم مادرم؛ منصوره فیلی استفاده کردم و بخش دیگری را هم خودم مینویسم. بر حسب احادیث، قصههای قرآن و تفسیرهای قرآنی.
قسمت بعدی موسیقی است که طراحی آن را دخترم انجام میدهد. میکسی از چندتا موسیقیهایی است که ما روی هر قسمت میگذاریم که مجموع آن میشود پکیجی شسته و رفته برای اجرای یک کار که البته برای اجرای موسیقیایی اهنگساز، آهنگسازی میکند و روی شعرهای ما، مولوی، معاصر به حالت سرود در میآوریم و اجرا میکنیم.
فردا: چرا اعضای گروه خانمها هستند؟
یک دلیلش ایناست که هم نویسنده و هم کارگردان این گروه خانم است. من فکر میکنم استعداد خانمها آنقدر زیاد است که به راحتی میتوانند کارها را در یک محیط یک دست انجام دهند که نیازی نباشد که بخواهیم از آقایان هم در کار استفاده کنیم. غیر از این میخواستم خانمهایی به این گروه بیایند که دغدغه هنر دارند و در محیطهای خانمانه علاقه به فعالیت دارند.
تا الان با این شیوه الحمدالله کار به خوبی پیش رفته و محیط خوب و یکدست و سالمی برای همه درست شده است؛ و خانواده ها؛ آنهایی که متاهل هستند همسرشان با آرامش خاطر در گروه فعالیت میکنند. از لحاظ حجاب، اعتقادات و ... همه چیز در این گروه خدارو شکر رعایت میشود. فکر میکنم محیطی سالم به شکر خدا برای فعالیت خانمها ایجاد شده است.
فردا: چرا کارهای مذهبی را انتخاب کردید؟دغدغه شخصی من، دین و مذهب است؛ دغدغه رساندن پیام اسلام و شهدا در قالب هنر را به گوش مردم دارم. به نظرم با وجود اینکه در این زمینه بسیار کار شده، ولی احساس میکنم کار جدیای انجام نشده است. یعنی خود گروه حنانه که هر سال کار آئینی «شوق حضور» را روی صحنه میبریم و 18 سال است که همین یک کار را انجام میدهیم باز فکر میکنم سال بعد که میخواهیم این کار را انجام دهیم، نه تنها تکراری نشده بلکه حرفهای نگفته زیادی در آن وجود دارد. به علاوه اینکه دغدغه من دین است که در غالب هنر و به زبان شیرین خوراک، فرهنگی شود و به مردم برسد. همچنین موضوع اخلاق و ایمان هم در نمایشهای عرفانی و اخلاقی که از مثنوی و ... گرفته میشود، در نمایش به تصویر کشیده میشود. به علاوه اینکه از نوشتههای مادرم در این نمایشها استفاده میکنم.
فردا: واکنشها به کارهایی که تا کنون انجام دادید چه بوده است؟
الحمدالله تا به امروز بازخوردهای خوبی از مردم گرفته ایم. به نظرم، چون تمام تلاشمان این است که خالصانه کار کنیم و نمیخواهیم فقط شعار بدهیم و به ظاهر کار کنیم، نتیجه گرفته ایم. از طرفی از درون هم روی اخلاقیات و رفتارهایمان کار میکنیم، و اینجاست که میگویند سخن که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. از این طرف هم از مردم بازخوردی که میبینم این است که تاثیرگرفته اند و همین برای ما کافی است. ارزش هنر هم ارتباطی است که برقرار میشود بین کسی که اجرا میکند، نویسنده یا کارگردان و ... با مخاطب است. الحمدالله این ارتباط بوده و خوب هم ارتباط برقرار کردیم. از بچه 5 یا 6 ساله این ارتباط برقرار میشود تا آدمها با سنین بالا.
ما در کارهایمان قسمتهای مختلفی داشته ایم که هر کس با هر دیدی که دارد وقتی نمایش را میبیند به نوعی سیر شود و زمانی که از پای آن بلند میشود، لذت برده باشد.
فردا: اینکه میگویید اجراهای گروه حنانه تاثیرات خوبی روی مردم گذاشته، منظورتان چیست؟ میشود مثالی بزنید؟در کار اخیر، اجرای دانش آموزی و بزرگسال داشتیم. مثلا نماز امام حسین (ع) را در کار داشتیم که فکر میکنم اولین تاثیر را بچههای خودمان گرفتند و بعد تماشاچیها. بعد از این اجرا، وقتی مصاحبه شد و نظر تماشاچیان را پرسیدیم، مخاطبان در نظرسنجی اعلام کردند که خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.
از طرفی در این اجرا با حجابی که بچهها دارند و ارتباطی که با تماشاچی برقرار میکنند باعث میشود تا همه اینها به دل مردم بنشیند. برخی از مخاطبان ما نیز گفته اند که خیلی چیزها را نمیدانستند و بعد از دیدن اجرا آنها را درک میکنند و میفهمند.
فردا: از این اجراهایی که داشتید در این 23 سال یک یا چند اجرا بوده که خیلی به دلتان بشیند؟
تقریبا الحمدالله از این مورد زیاد داریم. ولی آخرین که هم از نظر خودمان و هم تماشاچیان خوب بودکاری بنام "سه پله تا عشق" بود که در برج میلاد انجام شد. نظرات و بازخورد مثبتی که از این کار گرفتیم حتی تا یکی دوماه پس از اجرا وجود داشت وهنوز به ما میرسد.
الحمدالله این صمیمیت در ما ایجاد شده و من فکر میکنم اولین پیامد یک حرکت خوب است، حرکتی اگر سالم باشد و مسیر درستی داشته باشد اولین کسی که لذت میبرد خود دست اندرکاران است.
فردا: نحوه جذب افراد در گروه به چه صورت است؟بخض عظیمی از گروه که هسته اصلی کار است، دانش آموز یا دانشجوی خودم هستند؛ من در زمانی که معلم بودم از دانش آموزان کلاس و زمانی که استاد دانشگاه شدم از میان دانشجویانم آنها را به گروه جذب کردم. تعدادی از بچهها هم معرفی شدند و بعد از گزینش، همکاریمان با آنها شروع شده است.
البته این رو هم باید بگویم که سبک کارمان طوری است که وقتی نیرویی جذب گروه میشود باید یک دوره آموزش ببیند. زیرا که اجراهایمان نیاز به آموزش و تمرینات زیادی دارد. در واقع بچههای گروه با کار خود در حنانه پرورده میشوند و آموزش میبینند.
فردا: درآمدتان از اجراهایی که دارید چقدر است؟
راستش را بخواهید هنر به آن صورت که باید درآمدی ندارد؛ به علاوه اینکه اوضاع تئاتر و به خصوص تئاتر مذهبی وخیمتر هم است؛ و در تئاتر مذهبی که خانمها در آن اجرا میکنند اوضاع حادتر هم میشود.
البته خدا را شکر میکنم که هم من و هم همه بچههایی که در گروه «حنانه» کار میکنند دیدشان دید دنیایی نیست، همه شوریده دل هستند. به خود بچهها هم گفته ام که ما مانند رزمندهها هستیم. هدف ما در این کار مهم است و نه درآمد.
گروه ما اسپانسری ندارد، تهیه کننده هم ندارد. خودمان هستیم. تا الان که امام زمان مدد کرده است روی پای خودمان ایستاده ایم. یعنی بدون هیچ اسپانسر و تهیه کنندگی. منتها باعث شده است حرکتمان خیلی دیر و کند صورت بگیرد. مثلا اگر قرار باشد یک لباس فرم برای نمایش بدوزیم، شاید دو تا سه سال زمان ببرد. یا ریز ریز انجام دهیم. مثلا اول مقنعهها را عوض کنیم. بعد یک تیکه از لباس شخصیتها را درست کنیم و .... چون درآمدمان انقدری نیست که همه را یک جا انجام دهیم.
برای هر اجرایمان مبلغ مختصری را میگیریم، آن هم من خیلی تاکید میکنم روی این قضیه که نمیخواهم کارمان حالت بیزینس و درآمدزایی داشته باشد. چون نگران بعد معنویت هستم که یک وقت به سمت کاسبی نرویم. به نظرم نمیشود با قصه اهل بیت، عاشورا، قصه حضرت زهرا و ... پول درآورد. اما این را نیز باید مدنظر قرار بدهیم که حداقل رقمی برای اینکه این کارها پیش برود نیاز است. برای همین مبلغ خیلی کمی را میگیریم و به عنوان صله آن را به بچهها میدهیم؛ و بقیه آن هم میشود دکور، لباس، رفت و آمد و ... .
فردا: این تفکر معنوی در بین همه اعضای گروه است؟تقریبا بله. داریم کسانی که این میزان وابستگی کم و یا زیاد باشد، اما تقریبا همه در یک ردیف کار میکنیم. البته همه بچهها چادری نیستند، مانتویی هم داریم.
فردا: از مشکلاتی که برایتان پیش آمده یا مانع از پیشرفت شما میشود بگویید. در جامعه ما متاسفانه فکر کم است و اکثر به دنبال کار حاضر و آماده از جای دیگر هستند. این اتفاق در همه رشتهها میافتد و در حوزه هنر خیلی عمیقتر است. در هنر چند نفر هستند که کاری را طراحی میکنند و میآفرینند بقیه کپی میکنند. این مورد در کار ما هم رخ داده و به کرات شاهد آن هستیم.
همانطور که حضرت علی (ع) فرمودند، دنیا برای همه است. همه تلاش کنیم و بهره خود را برداریم. هیچ کس جای دیگری را تنگ نمیکند به شرطی که تلاش کنیم. همین جوری که من کاتوزیان برای گروهم با وجود نداریها گلهها و شکایتها دست تنگی هایمان کار میکنیم شما هم کار کنید. منتهی یک عده هستند قصد تلاش کردن و زحمت کشیدن ندارند. میخواهند حاضر و آماده کاری را بردارند، کمی رنگ و لعاب آن را عوض کنند و نمیدانند چه ضربهای به گروه ما میزنند.
اخیرا یکی از همین موارد من و بچههای گروه را رنجانده. کاری را که 23 سال است ما انجام میدهیم یک نفر برداشته، چند دیالوگ آن را عوض کرده و به اسم خودش اجرا میکند.
متاسفانه در این زمینه قانون کپی رایت نداریم؛ و نمیدانم چطور میشود جلوی این افراد را گرفت.
فردا: یعنی هیچ راهی برای شکایت از این افراد وجود ندارد؟
خیلی محدود است. با وجود اینکه گروه ثبت شده و شماره ثبت داریم، بعضی از قسمتهایمان برند شده و بعضی قسمتها را به نام خودمان ثبت کرده ام. باز با این حال میبنیم کاری که عینا خلاقیت است، کپی شده است.
کاش با این همه جوان مستعد جوان میدان دار و پاک، حمایتی از ما شود. جوری که بچههایی که این راه را انتخاب کرده اند، هنر را انتخاب کرده اند و در این میان که به این پاکی کار میکنند، سرخورده نشوند و به اصطلاح وسط راه نمانند، در این بگومگوهای وسط راه گیر نکنند.
شما حساب کنید ما کار را به چه قشنگی اجرا میکنیم. همه چیز آن ناب ناب است، ولی میدانی برای عرضه نداریم. در بعضی از قسمت ها. اما از ان طرف میبینیم که چه کارهایی اجرایی میشود، و چه درآمدهای عجیب و غریبی. این یک از معضلات ما است. کاش ارگانی پیدا میشد که هم و غم خود را برای این نوع کارها میگذاشت. برای این دست گروه ها.
عکاس: نسیم سوری