سرویس سبک زندگی فردا: یکی از مهمترین علل ناخشنودی انسانها مفهومی به نام کنترلگری است. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت سلامانه میخوانیم.
چهار نوع رفتار کنترلگرانه وجود دارد
یکی از مهمترین علل ناخشنودی انسانها مفهومی به نام کنترلگری است. کنترل یعنی انجام دادن یا ندادن کاری که مطابق میل و خواسته درونی نباشد. اغلب، انسانها یا دارند کنترل میکنند یا کنترل میشوند یا در یک مسابقه طنابکشی یکدیگر را کنترل میکنند و در مواردی هم وجود دارد که فرد خودش را وادار به انجام کاری که نمیخواهد میکند.
در هر یک از مصادیق رفتار کنترلگرانه، احساس ناخشنودی وجود دارد. تصور کنید فردی که کنترلگر است، مدام خود را موظف میداند دیگران را تحتنظر داشته باشد و با ابزار کنترلی خود دیگران را مدیریت کند و مواظب باشد، کسی خارج از حیطه او عمل نکند. بالطبع چنین رفتاری نیازمند صرف وقت و انرژی زیادی خواهد بود و بیشک در مواردی هم، فرد کنترلگر ناکام میماند و نتیجه نمیگیرد و در اصل، در بلند مدت، پیامدهای منفی زیادی مثل از دست دادن صمیمیت در روابط را نیز تجربه خواهد کرد.
با این اوصاف فرد کنترلگر نمیتواند احساس خوبی را تجربه کند. او میتوانست به جای صرف وقت و انرژی خود، برای کنترل دیگران، این منابع را صرف امور مربوط به خود و اموری که برایش لذتبخش و مفید است، نماید تا احساس بهتری را تجربه کند. فردی هم که کنترل میشود طبیعی است که احساس ناخشنودی میکند، زیرا انرژی که باید صرف امور بهتر برای خود کند، را صرف این میکند که چگونه خود را از کنترل دیگری رها کند و مدام در حال تلاش برای خلاصی از دست کنترلگر است. این مساله میتواند باعث ناخشنودی و عملکرد پایین فرد باشد.
زندگی مسابقه طنابکشی نیست
گاهی اوقات نیز در مسابقه طنابکشی قرار میگیریم که هر دو نفر در حال کنترل یکدیگر هستند و برنده کسی هست که سر طناب را رها کند، چون در این حالت، شخص مقابل ناگهان به زمین میخورد و آن کسی که ایستاده، برنده است. این تمثیل میتواند نشان دهد، برنده کسی است که دست از کنترل کردن بردارد.
افرادی هم هستند که خودشان مدام در حال کنترل خودشان هستند. برای مثال با وجود میل باطنی، فقط به خاطر اینکه دیگران او را تایید کنند، تصمیم میگیرد رژیم بگیرد و لاغر شود. در اصل، این گروه، به خاطر دیگران خود را وادار به انجام دادن یا ندادن کارهایی میکنند. مراقب باشیم با این رفتارهای کنترلگرانه تیشه به ریشه زندگی نزنیم.