به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان، در عرصه بینالملل امروز بازیگران متعددی به ایفای نقش میپردازند و دیگر همچون گذشته تنها دولتها نیستند که میتوانند تاثیرگذار باشند، ملتها، سازمانهای بینالمللی، انجمن و مؤسسات مردم نهاد و برخی از گروهها و شرکتهای چند ملیتی امروز صاحب توان و نفوذی مشخص هستند و هر یک میتوانند به سهم خود تاثیری بر روند معادلات منطقهای و بینالمللی داشته باشند.
از این جمله است زمانی که برخی دولتها در قالب اتحادیه و ائتلافهای گوناگون به جهت نیل به مقاصدی مشترک با یکدیگر تشریک مساعی میکنند و با همافزایی شرایط دستیابی به اهداف و منافع مشترک را تسهیل میکنند. سازمان ملل متحد قطعا بزرگترین سازمان بینالمللی است که کلیه دولتها عضوی از آن به حساب میآیند و مطابق منشور ملل متحد به دنبال ایجاد شرایطی هستند که بتوانند در صلح، آرامش و در فضایی فارغ از جنگ و درگیری با یکدیگر زندگی مسالمتآمیز داشته باشند و اتحادیه اروپا، آفریقا و اتحادیه عرب از جمله دیگر ائتلافها به حساب میآیند.
در این میان بررسی اینکه تا چه حد این سازمانها و اتحادیههای عریض و طویل با بودجههای هنگفت توانستهاند در راستای دستیابی به اهداف و اجرای سیاستهای مدون خود موفق باشند و تا چه میزان اهداف تعیین شده را مستقل پیش بردهاند بحث دیگری است و در این مجال فرصت این مساله نیست.
اخیرا نشست فوقالعاده وزرای خارجه اتحادیه عرب به درخواست دولت سعودی در قاهره برگزار و در پایان بیانیهای تند و تیز علیه ایران تنظیم شد که طی آن ایران را تهدید کردهاند که پرونده اتهامات کشورمان را مبنی بر آنچه که آنها دخالت ایران در امور داخلی کشورهای عرب منطقه مینامند را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع خواهند داد و این به معنای تلاش مجدد برخی در منطقه علیه ایران به منظور معرفی کشورمان به عنوان معضل و تهدیدی امنیتی برای منطقه و جهان است.
ادبیات به کار گرفته شده در بیانیه اجلاس قاهره بسیار نزدیک به ادبیات نطقهای مقامات تازهکار و تازهوارد سعودی و بعضا اماراتی است، لحن و ادبیات آن بیانیه و نطقهای اخیر مقامات مزبور هم مشابه همان نطق سعد حریری در متن استعفای وی از سمت نخستوزیری لبنان در خاک عربستان بود.
تحلیل چرایی اینکه عربستان و امارات در ماههای اخیر با تمام تلاش ایران را متهم به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه میکنند و سعی دارند به انحای مختلف تهران را تحت فشار قرار دهند، چندان دشوار نیست:
نارضایتی ریاض و ابوظبی از شرایط ایجاد شده در منطقه، به عنوان دو متحد راهبردی و دو کشوری که در پروندههای اخیر منطقهای همچون عراق، سوریه، لبنان و بحرین همکاریهای مشترک سطح بالایی را داشتند.
شکستهای متعدد و پیاپی جبهه سعودی و هم پیمانانش در کشورهای مزبور و شکستهای سیاسی و عملیاتی در توطئهها و جنگهای نیابتی.
ناکامی در پیشبرد پروژه استفاده از تروریستها در برخی از کشورهای منطقه علیرغم هزینههای سنگین در جهت حمایت از تکفیریهای تروریست.
جلوگیری از ایجاد آرامش در فضای منطقه در شرایط «پساداعش»، ایجاد قائلههای همهپرسی اقلیم کردستان و استعفای حریری در این قالب تفسیر میشود.
افزایش قدرت و نفوذ ایران در میان ملتها و دولتهای منطقهای که در تقابل با اهداف آنها و هزینههای بسیار این کشورها و حامیان بینالمللی آنها در راستای پروژه ایرانهراسی بود.
افزایش توان گروهها و حامیان متحد ایران در منطقه، همچون حزبالله لبنان و نارضایتی ریاض و ابوظبی از این مساله.
گسترش همکاریهای جهانی ایران در حوزههای مختلف علیرغم هزینههای بسیار بدخواهان منطقهای و بینالمللی ایران در جهت فضاسازی و تخریب چهره ایران.
سرپوش گذاشتن بر مشکلات عدیده داخلی، عدم رعایت حقوق بشر، نبود دموکراسی و اندک آزادیهای مدنی و رسانهای، دولتهای آنها را مجبور به فرافکنی و افترا کرده است.
در نهایت اینکه به باور برخی تحلیلگران، سازمان همکاریهای اسلامی، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس، سالها است که به ابزار دست سعودی و امارات تبدیل شدهاند و دلارهای نفتی این دو کشور پادشاهی حوزه خلیج فارس و روابط قوی آنها با لابیهای صهیونیستی و مقامات سیاسی و امنیتی آمریکا، به عنوان ابزارهای فشار این دو کشور علیه ایران بدل شدهاند و در سالهای اخیر و بهطور خاص از ابتدای روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید این دو کشور با تمام توان مادی خود در ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی و رسانهای علیه تهران گام بر میدارند، اما تجربه و تاریخ میگوید که سیاستهای توطئهگرایانه که بدون پشتوانه فکری و منطقی باشد و حتی فاقد مشروعیت لازم در میان مردم خود باشد راه به جایی نخواهد برد و این جبهه مقاومت و در رأس آن ایران است که هر روز قویتر از گذشته در راستای تحقق صلح، ثبات و امنیت منطقهای موفقتر خواهد بود.