ماهان شبکه ایرانیان

بشر در برابر دشمن دیرینه‌اش؛ آیا انسان نبرد با مرگ را پیروز خواهد شد؟

قدیمی ترین اثر ادبی تاریخ که اکنون بشر به آن دسترسی دارد در مورد یک خواسته مهم بشر است: زنده ماندن.

بشر در برابر دشمن دیرینه‌اش؛ آیا انسان نبرد با مرگ را پیروز خواهد شد؟

قدیمی ترین اثر ادبی تاریخ که اکنون بشر به آن دسترسی دارد در مورد یک خواسته مهم بشر است: زنده ماندن.

حماسه گیلگمش داستان قهرمانی را دنبال می کند که پادشاه و جنگجویی مقتدر است و هیچ هیولایی نمی تواند او را از پا در آورد. این جنگجوی نیرومند که به دنبال عمری طولانی است اما در نهایت تسلیم سرنوشت خود می شود. زمان آرام آرام او را زمین گیر می کند و در نهایت مرگ به استقبالش می آید.

فرار کردن و رهایی از دست مرگ تلاشی بی ثمر است اما این گفته ها سبب نمی شود که انسان ها دست از تلاش بردارند. پیشرفت های ایجاد شده در علوم پزشکی و تولید مواد غذایی و همچنین دوری از جنگ های بین المللی سبب شده تا امید به زندگی در بیشتر نقاط جهان افزایش یابد.

در حالی که امروزه بسیاری از مردم عمری بلندتر نسبت به اجدادشان دارند، اما مرگ برای آن ها فقط کمی به تاخیر افتاده و هیچگاه به طور کامل از بین نرفته.

حتی اگر از دردسرهای دوران نوزادی، قحطی، جنگ، وبا و طاعون جان سالم به در برده باشید، تا در توان داشتید غذای سالم و مفید خورده باشید، باز هم افزایش سن تاثیر خودش را روی بدن می گذارد. گوشت و پوست طراوت خود را از دست می دهند و عضوهای مختلف بدن از کار می افتند. به هر روی، مرگ دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز خیر.

تحقیقات اخیر نشان می دهد که طول عمر انسان در حال رسیدن به یک حد مشخص یعنی حوالی 125 سال است. بیش از این، بدن انسان دیگر نمی تواند عملکرد درستی داشته باشد، مهم نیست که چقدر رعایت سلامت خود را کرده باشید. در همین حین، برخی از دانشمندان و پژوهشگران کم کم به این باور رسیده اند که پیر شدن هم یک بیماری است مثل فلج اطفال یا سرخک که در نهایت منجر به مرگ می شود.

چندین رویکرد در مورد مشکل پیر شدن وجود دارد که یکی از جذاب ترین آن ها مطالعه خون افراد جوان است. اینطور به نظر می رسد که تزریق خون شخصی جوان به یک فرد سالخورده سبب بهبود اوضاع و احوال فرد می شود. عضلات کارآمدتر می شوند، اعضای بدن قدرتی دوباره پیدا می کنند و وضعیت روحی نیز بهبود می یابد.

جسی کارمازین، موسس استارتاپ آمبروزیا که روی ویژگی های جوان سازی خون کار می کند می گوید اولین بار که چنین مسئله ای مطرح شد به سال 1954 باز می گردد. پروفسور مک کی شخصی بود که این آزمایش را انجام داد و به موفقیت رسید.

کارمازین می گوید: «او این آزمایش را روی موش انجام داد و جواب گرفت ولی مردم از این ایده خوششان نیامد. فکر می کنم اساسا به نظر آن ها نادرست بود. ایده بسیار قدیمی است و من فکر می کنم همان اتفاق هم دوباره رخ دهد، یعنی مردم با همان فرض قبلی مخالفت می کنند و می گویند که نباید چنین کاری انجام شود.»

پژوهشی که در آمبروزیا در حال انجام است می تواند نقطه آغازی برای غلبه بر دشمن دیرینه بشر باشد اما در عین حال قادر خواهد بود تا حساسیت عموم مردم را هم بر انگیزد و جریانی نو از مخالفت ها را پدید آورد.

پیر شدن چگونه است؟

چرخه عمر انسان درست مانند یک روایت داستانی، اوج و فرودی دارد. مرحله پیشرفتی که در آن انسان از یک نوزاد نحیف به بزرگسالی کاملا بالغ تبدیل می شود و پس از آن است که فرآیند طولانی زوال آغاز شده و در انتهای مسیر طولانی اش به یک نتیجه ختم می شود. شاعران و فیلسوف ها در تمام طول تاریخ تلاش کرده اند تا ترحمشان از زوال اجتناب ناپذیر بدن را به رشته تحریر در آورند و یا در آن معنا و مفهومی پیدا کنند.

برای محققانی که با فرآیند پیر شدن انسان مبارزه می کنند، پیدا کردن تعریف مشخصی از پا به سن گذاشتن و دلیل آن، ضروری است. چرا که برای درمان یک بیماری باید ابتدا آن را کامل درک کنید.

پروفسور مایکل آر رز (Michael R. Rose) در کتاب «بیولوژی تکاملی پیر شدن» معنا و مفهوم پیر شدن را کاهش دائمی توان اجزای یک ارگانسیم می داند که به یک دلیل زوال فیزیولوژیکی داخلی اتفاق می افتد. به بیان بهتر، اجزای بدن با گذشت زمان از کار می افتند. تشخیص فرآیند پیر شدن آسان است اما توضیح دادن علت آن کار آسانی نیست.

تئوری غالب این است که پیر شدن نتیجه تکامل به حساب می آید. با توجه به دانش ما از تکامل، ارگانسیم ها جفت می شوند و خصوصیات آن ها از طریق ژن ها به نسل بعدی منتقل می شود. اما شبه دارونیست ها اغلب تلاش می کنند تا روایت و داستانی را به تکامل نسبت دهند. داستان هایی که بیان می کند چطور گونه های قدرتمندتر، ضعیف ها را از گردونه زمان خارج کردند، فرآیندی که تحت کنترل انطباق است. دو ارگانسیم از شکارچیان دوری می کنند و آنقدری زنده می مانند تا جفت گیری کنند و ژن هایشان را انتقال بدهند.

از نگاه بسیاری از زیست شناسان، بدن های ما دچار زوال می شود زیرا تکامل هیچ وقت به ما ژن هایی برای زندگی ابدی اعطا نکرد. تاد فرند در این باره می گوید:«نگاه حاکم در میان دانشمندان این است که پیر شدن نه قصد تکامل،‌ بلکه نتیجه بی توجهی آن بوده است. ما به شکلی طراحی شدیم تا به اندازه ای عمر کنیم که ژن هایمان را به نسل بعدی منتقل کنیم و چیزی که بعد از آن اتفاق می افتد، اهمیتی ندارد.»

مکانیزم های فیزیکی پیر شدن پیچیده هستند و درک محققان از این فرآیند بیشتر اوقات تغییر می کند. یکی از این تئوری ها روی تلومرها تمرکز می کند، تلومرها در واقع دنباله های تکرار شونده ای از اطلاعات ژنتیکی در انتهای کروموزم ها هستند. زمانی که سلول ها تقسیم می شوند، DNA درون آن ها باید جایگزین و تکرار شود اما این فرآیند منجر به کروموزم هایی می شود که قسمت هایی کوچکی را در انتهای خودشان ندارند. تلومرها یا همان دنباله های تکرار شونده در انتهای یک کروموزم قرار می گیرند تا زمانی که سلول تقسیم شد، یک کروموزوم کامل در انتها به دست آید.

اگرچه خود تلومرها گاهی دچار این مشکل می شوند و در بیشتر سلول ها، آن ها خودشان را دوباره پر نمی کنند. در نهایت این تلومرها و سپس به دنبال آن سلول ها، سالخورده شده و از کار می افتند. بعضی از تحقیقات نشان می دهد که تلومرها با فرآیند پیر شدن در ارتباط هستند اما اینکه آیا کوتاه شدن کروموزوم باعث پیر شدن می شود، هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد.

عامل ارائه شده دیگری برای پیر شدن که به تازگی به بحث جنجال برانگیزی شده است همین الان در حال پمپاژ شدن در سراسر رگ های بدن شما است: خون.

 

خیزش پارابیوسیس

اعتقاد به قدرت خون جوانان بیشتر شبیه به داستان های کهن و افسانه های محلی است اما پژوهشگران متوجه شده اند که این ادعا چندان بی راه هم نیست. پارابیوسیس عملی است که در آن دو بدن به یکدیگر متصل می شوند و به لطف این رویه، حالا دانشمندان به نکات جدیدی دست یافته اند.

اولین بار شاید پارابیوسیس توسط پال برت مطرح شد. او با جراحی پیشرفته، دو موش را جوری به هم پیوند داد که از یک سیستم خونرسانی مشترک بهره می بردند. گرچه کار او امروزه کمی وحشتناک به نظر می رسد اما برت بابت این کار جایزه ای ویژه هم دریافت و راه را برای دانشمندان امروزی باز کرد.

طی سال های اخیر اما این رویه عادی تر شد و دانشمندان بیشتری شهامت کار روی آن را پیدا کردند. چند سال پیش امی ویجرز از دانشگاه هاروارد پژوهش خود را روی موش ها صورت داد و متوجه شد وقتی سیستم گردش خون به اشتراک گذاشته می شود، قلب موش پیر کم کم جوان شده و به شکل قلب موش جوان در می آید.

در جستجوی یافتن دلیل جوان سازی، تیم ویجرز همه فاکتورهای مختلف را بررسی کرده و کنار گذاشتند تا در نهایت به یک پروتئین خاص به نام GDF-11 برسند. یک پژوهش دیگر نیز در دانشگاه استنفورد توسط تونی ویس-کوری صورت گرفت اما این بار اثر خون جوان روی ادراک بررسی شد و همچنان همه این تحقیقات علمی ادامه دارد.

اما آنچه باعث شده پارابیوسیس یک تصویر بد در ذهن عموم مردم ایجاد کند آن است که ثروتمندان به دنبال آن هستند تا عمر خود را جاودانه کنند.

آمبروزیا

اوایل امسال، نیو یورکر اطلاعات مربوط به جلسه ای بین ثروتمندان سیلیکون ولی، افراد مشهور و دانشمندان را در لس آنجلس گزارش کرد، جلسه ای که در آن افراد به دنبال تشریح راه های افزایش سن بودند. در یک قسمت از سریال محبوب سیلیکون ولی نیز شاهد بودیم که مدیرعامل یکی از شرکت های بزرگ از خون فردی جوان برای دستیابی به سلامتی استفاده می کرد.

اما مسئله بر سر اقبال عمومی و نگاه مردم است. کارمازین می گوید انتقاد مردم از گذشته بوده و عمدتا معتقدند که نباید خون را در چنین راهی مصرف کرد. مشکل از نگاه کارمازین، عدم درک کافی عموم مردم از این جریان علمی است.

در حالی که برای انجام پارابیوسیس در موش از قطع و وصل اندام ها استفاده شد، درمان در انسان ها بسیار کم خطرتر است و به سادگی انتقال خون انجام می پذیرد. کارمازین می گوید: «تقریبا 10 میلیون انتقال خون هر سال در ایالات متحده صورت می گیرد. انتقال خون یک رویه فوق العاده معمول و فوق العاده امن است.»

با این حال برخی معتقدند که اگرچه تحقیقات آمبروزیا بی خطر است اما به نوعی هدر دادن منابع به حساب می آید چون روزانه در ایالات متحده 36 هزار واحد خون لازم است.

اما کارمازین می گوید که پژوهش آمبروزیا به خون نیازی ندارد و از پلاسما استفاده می کند. پلاسما در واقع خون بدون گلبول های قرمز و سفید است: «وقتی مردم خون اعدا می کنند، گلبول های قرمز را از پلاسما جدا می کنند و سپس پلاسما را کنار می گذارند. بعضی اوقات آن را می فروشند و از آن دارو می سازند ولی اکثر اوقات پلاسما از بین می رود و بی استفاده هدر می رود.»

در واقع از نقطه نگاه او، آن ها حتی از مایعی بی مصرف یک استفاده علمی می کنند و حتی از این جهت نیز مشکلی برای هیچ کس پیش نمی آید. کارمازین می گوید: «در میان اهداف آمبروزیا، بیماری هایی نظیر دیابت و آلزایمر نیز وجود دارد که میلیون ها آمریکایی را دچار خود کرده. ما بیماران مبتلا به آلزایمر را تحت درمان قرار دادیم و پیشرفت اثرگذاری داشت.»

احتمالات بسیار هیجان انگیز است و کارمازین به برخی از آن ها اشاره می کند: «به نظر می رسد که هیچ محدودیتی از لحاظ تئوری وجود ندارد. شما می توانید ظاهر و سلامت افراد را به هر زمانی که می خواهید باز گردانید، به زمانی که یک نوجوان بوده.»

قدم بعدی

پژوهش های آمبروزیا بدون مشکل نیست. شاید مهم ترین آن ها عدم حضور گروه کنترل است. گروه کنترل که یکی از اساسی ترین بخش های هر پژوهشی به حساب می آید به پژوهشگران کمک می کند تا متغیرهای مداخله گر را شناسایی کنند.

در مورد چنین پدیده های پزشکی مثل آنچه در آمبروزیا در جریان است، دانشمندان باید روی یک گروه درمان خودشان را تست کنند و روی گروه دیگر باید فاکتور اصلی را حذف کنند تا متوجه شوند آیا خون فرد جواب تغییری دارد یا خیر.

کارمازین اعتراف می کند که طراحیشان کامل نیست اما اعتقاد دارد که چنین ملاحظاتی لازم بوده: «اگر ما یک گروه کنترل داشیتم، کمتر کسی به انجام آن تمایل نشان می داد. شاید خیلی بیشتر طول می کشید یا اصلا هیچ وقت اتفاق نمی افتاد که ما بتوانیم روش خودمان را روی مردم تست کنیم. ولی این باعث نمی شود که ارزش پژوهش به صفر برسد. این یعنی اطلاعات در آن نسبت به یک پژوهش کامل کمتر است.»

با همه این نواقص، آمبروزیا در هر صورت توانست نظر مثبت سازمان غذا و داروی آمریکا را جلب کند که کارمازین روی این موضوع تاکید بسیار دارد.

ولی چقدر این پژوهش موثر بوده؟ هنوز صحبت کردن راجع به آن زود است. در حال حاضر این شیوه درمانی روی حدود 100 نفر انجام پذیرفته که کارمازین امید دارد این رقم را به 200 یا 300 نفر برساند که البته هنوز هم برای چنین پژوهشی کم به حساب می آید. اما پیش از آنکه مقاله ای منتشر شود این را از زبان وی داریم: «فکر می کنم نتیجه ها حتی پس از تزریق یک دوز نیز ماندگار است.»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان