از دیرباز سرزمین چین برای ما ایرانی ها نمادی از محلی دور و دست نیافتنی بوده به خصوص که در آن سوی جاده تجارتی ابریشم نیز قرار داشته است و بازرگانانی که از این مسیر به مرزهای میهن مان وارد میشدند، انواع و اقسام اقلام جورواجور را با خود به همراه میآوردند.
امروزه نیز با گسترش ارتباطات و روابط روبه رشد میان دو کشور ایران و چین، ما شاهد حضور تجار و تولیدکنندگان چینی در بخش های مختلف صنعت کشورمان به ویژه صنایع خودروسازی ایران زمین هستیم.
با نگاهی به سبد محصولات تولیدکنندگان چینی، به معنای واقعی کلمه میتوان از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در میان محصولاتشان یافت؛ خودروسازی جمهوری خلق چین نیز از این مقوله مستثنی نبوده و سالانه ده ها مدل مختلف از خودرو را روانه بازارهای داخلی و خارجی مینماید.
اما به دلیل آنچه که « شاگرد ناشی کی بود همسنگ استاد» خوانده میشود، عمده محصولات این خودروسازانش علیرغم برخورداری از ظاهر زیبا و آپشن های متعدد، هنوز موفق به یافتن راهی برای نفوذ به بازار کشورهای توسعه یافته، نشده اند و پشت قوانین مربوط به استاندارد و ایمنی گیر افتاده اند.
البته آن طور که از ظواهر امر پیداست، خودروسازان هموطن جت لی و جکی چان، نه بوسیله فنون رزمی کونگ فو، بلکه از طریق مشارکت با خودروسازان بزرگ دنیا و انتقال تکنولوژی مدرن به داخل مرزها، نه تنها قصد ایجاد گرد و خاک، بلکه به قصد طوفان به پا کردن در صنعت خودروی جهانی خیز برداشتهاند.اگر قدری منصفانه به نمودار رشد چینی ها در چند سال اخیر نکاه کنیم، دیگر نیازی به برهان و مدرک برای اثبات این ادعا نخواهد بود.
متاسفانه به دلیل برخی سودجویی ها از هر دو سمت، در سالهای اخیر، برخی اجناس کم کیفیت و به ظاهر جذاب چینی با قیمت مناسب و بعضا به صورت قاچاق وارد چرخه مصرف سرزمین پارس شده که موجب نارضایتی مشتریان را پدید آورده است.
اما داستان صنعت خودروسازی به کلی با سایر محصولات صادراتی چین متفاوت است. در شرایطی که بخش اعظم جامعه ایران، چاره ای جز ماندن در صف تحویل خودروهای ایران خودرو و سایپا نداشتند، به تدریج پای اتومبیلهای چینی به بازار کاملا تشنه خودروی کشورمان باز شد.
پاگشای چهارچرخه های چینی به جادههای ایران، محصولی کوچک و جمع و جور بود که البته ظاهرش کاملا آشنا به نظر میرسید. چری QQ یا همان MVM 110 خودمان که در واقع کپی چینی دوو ماتیز کرهای بود، منتهی با تغییراتی در آرایش سر و صورت. به دلیل کیفیت بسیار برتر دوو ماتیز، حتی پس از خاتمه تولید ماتیز در ایران، این کپی چینی نتوانست چندان به دل مشتریان وسوسه بیندازد و جای پسر عموی کرهای خود را در بازار پر نماید، اما با این وجود هم با توجه به بهای پایین و برخورداری از امکانات مدرن تر نسبت به خودروهای هم رده داخلی، نشان داد که چینی ها آمدهاند تا بمانند.
مدتی پس از عرضه MVM110، شرکت مربوطه تصمیم به عرضه یک سدان میان سایز به نام MVM530 گرفت که با توجه به محبوبیت بالای این کلاس خودرویی در بازار کشورمان و با در نظر گرفتن قیمت و امکاناتی نسبتا مناسب، این خودرو کم کم موفق شد تا جایی برای خود در دل مشتریان دل سوخته ایرانی باز نماید و در حکم مسکنی باشد برای تسکین درد عدم عرضه محصولات مدرن با قیمت مناسب از سوی خودروسازان داخلی.
علاوه بر مدیران خودرو، شرکت کرمان موتور نیز که به دلیل اعمال تحریم، از ادامه همکاری با شرکای کرهای خود قطع امید کرده بود، دست چینی ها را برای شروع همکاری در تولید، به گرمی فشرد و اندکی بعد محصولاتی نظیر لیفان 520 و 620 به خیابان های ایران آمدند.
بدین ترتیب کم کم محصولات چینی جای پای خود را در سرزمین پهناور ایران محکم نموده و نظر مشتریان ایرانی را به خود جلب کردند.
به تدریج یخ مقاومت بازار و اهل آن نسبت به ارابه های ظاهرا مدرن چینی شروع به ذوب شدن نمود و با عملکرد نسبتا ضعیف خودروسازان داخلی در ارایه محصولات به روز، تمایل طبقه متوسط جامعه نسبت به خرید خودروهای چینی افزایش یافت.
اگرچه گاه و بیگاه شایعاتی مبنی بر اعمال فشار بر واردکنندگان و مونتاژ کاران خودروهای چینی مبنی بر تعیین بهای بالاتر برای تولیداتشان در سطح جامعه شنیده میشود اما با این وجود ارابه های چینی موفق شدهاند تا جایی برای خود در میانه بازار دست وپا نمایند.
بر خلاف گذشته که تولیدکنندگان داخلی، بازار خود را عاری از هرگونه رقیبی مشاهده مینمودند، امروز دیگر آنها یکه تاز میدان نیستند، زیرا با حضور خودروهای کارکرده چینی در بازار که از قضا بهایشان با محصولات داخلی تلاقی پیدا نموده است، امروزه خریداران ایرانی قادرند تا گزینه های بیشتری را نسبت به قبل مورد کندوکاو قرار دهند و چه بسا بسیاری سوارشدن بر خودروهای پرامکانات ( نسبت به خودروهای ساخت داخل) چینی را بر نمونههای داخلی، در اولویت انتخاب خود قرار دهند.
از سوی دیگر حالا همه افراد، برای تملک یک اتومبیل داخلی مجبور به نشستن در صف انتظار چندین ماهه نیستند و تنوع بازار اندکی افزایش یافته است.
به عنوان مثال، زمانی را به یاد آورید که مردم برای دریافت یک عدد سیمکارت مجبور بودند ماهها منتظر بمانند، اما پس از ورود رقبا به بازار، امروزه نه تنها از شرایط عرضه انحصاری و عجیب و غریب سیم کارت خبری نیست، بلکه دامنه امکاناتی که یک سیم کارت در اختیار مالک خود قرار میدهد، بسیار گستردهتر از گذشته شده است.
از این رو بایستی حضور اتومبیل های چینی را به فال نیک گرفت، چرا که گامی در جهت تنوع هرچه بیشتر محصولات خودرویی بوده و حق انتخاب مشتریان ایرانی را به شکل قابل توجهی افزایش داده است، اما آنچه در این زمینه عجیب به نظر می رسد اینکه خودروسازان داخلی نه تنها از وجود چنین رقبایی در بازار انگیز نگرفته و به ارتقای محصولات خود روی نیاوردند، بلکه در عمل با واگذاری خطوط تولید به خودروسازان چینی، از مونتاژ خودروهای رقیب در دل کارخانه های خود نیز استقبال نمودند.
در واقع به نظر می رسد که ایده کاهش پلکانی نظام تعرفه گمرکی در جهت ترغیب خودروسازان داخلی به نوآوری و رقابت که ابتدای دهه 80 شمسی مطرح شد، خیال خامی بیش نبوده است، چرا که دو خودروساز وطنی نه تنها رویای رقابت و کاهش فاصله از کمپانی های مطرح جهان را از سر خود خارج کرده اند، بلکه حتی قدرت نمایی در مقابل خودروسازان گمنام چینی را نیز در حال و حوصله خود نمی بینند و در عوض ترجیح می دهند که از مونتاژ محصولات چینی کسب و کار خود را بچرخانند، از این رو شاید بتوان گفت که عرضه خودروهای چینی در بازار ایران حالا به همگان ثابت کرده که رویای خودروسازی ایران، توهمی بیش نیست و صنعت ما در بهترین حالت به مونتاژ کاری درجه دو بدل شده که از شرایط خود نیز خوشنود است.