ماهان شبکه ایرانیان

اعجاز علمی قرآن کریم

یکی از جنبه های اعجاز قرآن که در دو قرن اخیر، مورد توجه دانشمندان قرار گرفته، جنبه اعجاز طبی قرآن است

اعجاز علمی قرآن کریم
یکی از جنبه های اعجاز قرآن که در دو قرن اخیر، مورد توجه دانشمندان قرار گرفته، جنبه اعجاز طبی قرآن است.
درباره شفا بخشی قرآن از جنبه علوم پزشکی، برخی از محققین در علوم پزشکی، روان شناسی، جامعه شناسی و... قرآن و مطالب آن را مورد توجه قرار داده و تأثیرات آن را بر انسان در زمینه های مختلف مورد بررسی و مطالعه قرار داده اند و از این طریق شفابخشی قرآن را با علوم تجربی به اثبات رسانده و عموماً به نتایج جالب و شگفت انگیزی نیز دست یافته اند.
در این مقاله به برخی از آیاتی که منشأ پیدایش علوم مختلف پزشکی و یا حداقل عامل سوق دادن مسلمانان به سوی این علوم بوده است، مورد بررسی قرار می گیرد. در مجموع می توان گفت قرآن کریم هم به موضوع بیماری پرداخته و هم نکات مربوط به بهبودی از بیماری ها را مورد بحث قرار داده است.
اعجاز طبی در قرآن کریم از دو منظر قابل بررسی است:
1. آیات قرآن حاوی اطلاعات، دستورات و سفارش های پزشکی است که علم و عمل به آن موجب سعادت انسان می شود. اعجاز این آیات از این باب است که در زمان نزول آن ها هیچ گونه علمی نسبت به این مطالب وجود نداشته است.
2. آیات قرآن از این نظر اعجاز طبی دارد که خود فی نفسه باعث شفا و درمان بیماری ها می شود.

شفا و سلامتی از دیدگاه علمی
 

قرآن همانطور که شفای روح است، شفای جسم نیز می باشد. در آیه 82 سوره اسراء آمده است: وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحمَةٌ للمُؤمِنینَ؛ و از قرآن، آن چه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می کنیم.
بنابراین قرآن شفاء است برای تمام دردهای قلبی، بدنی و اخروی (دراسات فقیهه فی قضایا طیبه معاصره، 1 ، 10)، به عقیده مفسرین شفا در این آیه مطلق است؛ یعنی همه قرآن شفا است از امراض صوری و معنوی و قلبی و قالبی (منهج الصادقین، 5، 307).
از نظر علمی نیز نمی توان، بین شفاء روحی و روانی و شفاء جسمانی خط مرزی قائل شد. زیرا این دو با هم عجین بوده و از یک دیگر جدا نیستند. این مطلب از بدیهیات علم پزشکی است و همه دانشمندان طب آن را پذیرفته اند. تجربه ثابت کرده است برخی بیماران که بیماری آن ها ظاهراً جسمانی است هیچ گونه عامل جسمی در آن ها مشاهده نمی شود و عامل و ریشه بروز بیماری آن ها را تنها می توان در روح و روان بیمار جستجو کرد.
سازمان جهانی بهداشت، سلامتی را این گونه تعریف می کند: سلامت عبارت است از حالت آسایش کامل جسمی، روانی، اجتماعی و نه فقط نبودن بیماری و ناتوانی.
به عقیده پزشکان اسلامی در این تعریف یک نقص بزرگ وجود دارد و آن نادیده گرفتن زندگی انسان پس از مرگ است و تأثیر مهمی که اعتقاد به معاد می تواند بر سلامتی انسان داشته باشد. لذا به نظر آن ها باید «محدوده هماهنگ با نظام اعتقادی» نیز در چارچوب این تعریف گنجانده شود.
با این حال در تعریف جهانی سلامت، به بعد روانی نیز اشاره شده و عدم معلولیت و ناتوانی جسمانی را به معنای سلامت یا تندرستی نمی پذیرد.

اعجاز طبی قرآن
 

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که قرآن را شفاء می خواند:
وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحمَةٌ للمُؤمِنِینَ وَ لَا یَزیدُ الظَّالِمِینَ إلَّا خَسَارًا اسراء/82، واز قرآن، آن چه شفا و رحمت است برای مؤمنان. نازل می کنیم و ستم گران را جز خسران (و زیان) نمی افزاید.
یَا أیُّهَا النَّاسُ قَد جَاءَتکُم موعظَه من رَّبکُم وَ شِفَاءٌ لَّمَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًی وَ رَحمَةٌ للمُؤمِنِین یونس/57؛ ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است، و درمانی برای آن چه در سینه هاست (درمانی برای دل های شما) و هدایت و رحمتی است برای مومنان!
در برخی از روایات اسلامی نیز به جنبه شفابخشی قرآن اشاره شده است: برای دردهای خود از قرآن شفا بطلبید و در مشقت ها از آن یاری بخواهید، زیرا درمان بزرگ ترین دردها که کفر و نفاق و انحراف و گمراهی است، در آن است (نهج البلاغه، خ176).
امام کاظم علیه السلام می فرماید: فی القرآن شفاء من کل داء؛ شفای هر دردی در قرآن است (مکارم الاخلاق، 363).
نکته بسیار مهم این است که شفا بخشی قرآن هیچ آثار نامطلوبی بر روی فکر و جسم انسان ندارد، در حالی که داروهای شفابخش دردهای جسمانی، بعضاً عوارض نامطلوبی بر بدن بر جای می گذارند. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: شفاء لا تخشی اسقامه؛ قرآن داروی شفا بخشی است که هیچ بیماری از آن برنمی خیزد (خ 198).
امام موسی کاظم علیه السلام نیز در این باره می فرماید: لیس من دواءِ الّا و یهیج داءَ؛ هر دارویی، بر انگیزنده بیماری دیگری است (بحارالانوار، 59، 68 ).
تأثیر شفا بخشی قرآن در جامعه نیز در طول تاریخ مشهود بوده و به روشنی دیده می شود. با مقایسه وضع عرب جاهلی با تربیت شدگان مکتب قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله در آغاز اسلام می توان دریافت که قرآن نه تنها آن ها را درمان کرد تا از چنگال جهل، خون ریزی و انواع فساد اخلاقی نجات یابند، بلکه آنان را به قدری نیرومند ساخت که بر جهانیان سروری کنند و به چنان علم و تمدنی دست یازند که الگوی همه عالم شوند.

شفا بخشی قرآن از جهت علوم پزشکی
 

درباره شفا بخشی قرآن از جنبه علوم پزشکی تحقیقات گسترده ای در پزشکی، روان شناسی، جامعه شناسی و... انجام شده است. این علوم یا آیات قرآن را مورد توجه قرار داده و تأثیرات آن را بر انسان در زمینه های مختلف بررسی و مطالعه کرده اند یا از آن ها الهام گرفته و نکات آن را به کار گرفتند و به نتایج جالب و شگفت انگیزی دست یافته اند.

تمرکز و عدم احساس درد
 

علم پزشکی دریافته است که توجه شدید انسان به چیزی، احساس درد را کم می کند یا از بین می برد. این نکته در آیه 31 سوره یوسف اشاره شده است: فَلَمَّا سَمِعَت بِمَکرِهِنَّ أَرسَلَت إلَیهنَّ وَ أَعتَدَت لَهُنَّ مُتَّکَأً وَ آتَت کُلَّ وَاحِدَه مِّنهُنَّ سِکِّینا وَ قَالَتِ اخرُج عَلَیهنَّ فَلَمَّا رَأَینَهُ أکبَرنَهُ وَ قَطَّعنَ أَیدیهُنَّ وَ قُلنَ حَاشَ لِلهِ مَا هذَا بَشَرًا اِن هذَا إلَّا مَلَک کَریم؛ هنگامی که (همسر عزیز) از فکر آن ها با خبر شد، به سراغشان فرستاد (و از آن ها دعوت کرد) و برای آنها پشتی (گران بها، و مجلس با شکوهی) فراهم ساخت و به دست هر کدام، چاقویی (برای بریدن میوه) داد و در این موقع (به یوسف) گفت: وارد مجلس آنان شو! هنگامی که چشمشان به او افتاد، او را بسیار بزرگ (و زیبا)شمردند و (بی توجه) دست های خود را بریدند و گفتند: منزّه است خدا! این بشر نیست؛ این یک فرشته بزرگوار است!
نکته مورد نظر ما در آیه این است که زنان، یوسف را بزرگ دیدند و دست های خود را بریدند. یعنی زیبائی یوسف چنان آن ها را شیفته کرد که احساس درد نکردند.
پژوهش هایی که با دستگاه روی مغز انجام شده است، نشان می دهد: هنگامی که مغز شدیداً متوجه چیز مهمی است، فعالیت مناطقی از مغز که درد را احساس می کند، کم می شود و فعالیت در سلول های عصبی پیرامون کانال سیلویوز بیشتر می شود، که این فعالیت منجر به ترشح ماده تسکین دهنده درد می شود. به این خاطر، زمانی که توجه انسان به چیز مهم و بزرگی است احساس درد نمی کند.

امراض وراثتی
 

خداوند در قرآن می فرماید:
حُرِّمَت عَلَیکُم أُمَّهَاتُکُم وَ بَنَاتُکُم وَ أَخَواتُکُم وَ عَمَّاتُکُم وَ خَالَاتُکُم وَ بَنَاتُ الأَخِ وَ بَنَاتُ الأُختِ وَ أُمَّهاتکُم اللَّاتِی أَرضَعنَکُم وَ أَخَوَاتُکُم مِّنَ الرَّضَاعَه وَ أُمَّهاتُ نِسَائِکُمُ وَ رَبَائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورکُم مِن نِّسائِکُمُ اللَّاتِی دَخَلتُم بِهِنَّ فَإن لَّم تَکُونُوا دَخَلتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَیکم وَ حَلَائل أبنَائکُمُ الَّذین مِن أصلَابکُم وَ أن تَجمَعُوا بَینَ الأختَینِ إلَّا مَا قَد سَلَفَ إنَّ الله کانَ غَفورًا رَّحیمًا نسا/23؛ حرام شده است بر شما، مادرانتان و دختران و خواهران و عمه ها و خاله ها و دختران برادر و دختران خواهر شما و مادرانی که شما را شیر داده اند و خواهران رضاعی شما و مادران همسرانتان و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته اند، از همسرانی که با آن ها آمیزش جنسی داشته اید و چنان چه با آن ها آمیزش جنسی نداشته اید (دختران آن ها) برای شما مانعی ندارد و (هم چنین) همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند (نه پسر خوانده ها) و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر کنید؛ مگر آن چه در گذشته واقع شده؛ چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است.
گاهی ازدواج با خویشاوندان سبب بروز صفات و امراض پنهانی و افزایش آن ها در نسل می شود و در عوض، ازدواج با کسانی که از خانواده فاصله دارند، سبب کاهش و پراکندگی آن امراض می شود.
آن چه قرآن آن را قرن ها پیش بیان کرده است، علم برای آن مصداق و گواه آورده است. علم ثابت کرده است که ازدواج با خویشاوندان ذریه را بیشتر به امراض وراثتی مبتلا می کند و از آن جمله اختلالات روحی و عصبی، تنگی نفس، بالا رفتن فشار خون، مرض قند، بیماری های قلبی، حساسیت و بسیاری از عیوب مادرزادی دیگر است.
منبع:نشریه نسیم وحی، شماره 22
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان