ماهان شبکه ایرانیان

تریلر جدیدی از بخش داستانی بازی God of War منتشر شد

مرگ از غریب ترین واژه ها در زندگی هر انسانی است. سرنوشتی که بدون توجه به آن که با چه سرعتی از آن فرار می کنید، سرانجام شما را پیدا کرده و با حقیقت تلخش، آشنایتان خواهد کرد.

تریلر جدیدی از بخش داستانی بازی God of War منتشر شد

مرگ از غریب ترین واژه ها در زندگی هر انسانی است. سرنوشتی که بدون توجه به آن که با چه سرعتی از آن فرار می کنید، سرانجام شما را پیدا کرده و با حقیقت تلخش، آشنایتان خواهد کرد.

مبحث «مرگ» یکی از موضوعات رایج در گونه های مختلف هنر از سالیان دور تا به امروز بوده است، از نمایشنامه های بزرگ گرفته تا نقاشی های بیاماندنی، همگی سعی کرده اند تا تصویری که از مرگ به عنوان یک مخلوق فانی داریم را برای ما آشکار تر کنند.

بازی های ویدیویی به واسطه قدرت تعاملی که دارند، از بهترین گزینه ها و گونه های هنر برای انتقال پیام و ایجاد حس تعامل در مخاطب محسوب می شوند و به همین دلیل هر ساله شاهد آثاری ماندگار با موضوعات مختلفی که زندگی انسانی با آن ها درگیر است در بازی های ویدیویی هستیم.

  • سازنده: Giant Sparrow
  • ناشر: Annapurna Interactive
  • پلتفرم ها: پی سی، پلی استیشن 4، ایکس باکس وان
  • پلتفرم بررسی: پی سی

مرگ از آن دست موضوعاتی است که با وجود توجه زیادی که به آن در بازی ها شده، تقریباً هیچ زمانی به طور خالص و طبیعی در ویدیوگیم به نمایش در نیامده و شاید What Remains of Edith Finch بهترین نمونه در رابطه با این موضوع طی سالیان اخیر باشد.

در  بررسی این بازی به این موضوع خواهیم پرداخت که تا چه حدی شبیه سازی مرگ انسانی هایی عادی طی حوادثی قابل پیش بینی، می تواند دیدگاه ما نسبت به زندگی را به طور کامل دست خوش تغییر کند.

درباره امید

جاینت اسپرو را می توان از خاص ترین استودیوهای بازی سازی چندساله اخیر نامید. بازی قبلی آن ها یعنی The Unfinished Swan در زمان عرضه، نظر بسیاری را به خود جلب کرد و حتی موفق به دریافت جایزه بفتا در دو بخش مختلف شد.

حال به نظر می رسد که آن ها دوباره راه جدیدی را برای ابراز و پیاده سازی خلاقیت پیدا کرده اند و این راه در موضوعی که پیش از این در مقدمه به آن اشاره کردیم یعنی «مرگ» خلاصه می شود.

داستان What Remains of Edith Finch در مورد خانواده ای است که به دلیل نفرینی که چند نسل آن ها را از بین برده، شهرت زیادی یافته اند. ما در این بازی در نقش آخرین بازمانده این خانواده یعنی ایدیث فینچ قرار خواهیم گرفت که به درخواست مادر خود، به عمارت خانوادگی فینچ ها در نقطه ای دور دست در واشنگتن می رود.

از همان ابتدای شروع داستان بازی متوجه خواهیم شد که نکات مرموز زیادی در رابطه با خانواده فینچ ها وجود دارد و به بهانه پاسخ به سوالاتی که مدت زیادی ذهن شخصیت اصلی را مشغول کرده اند، شروع به اکتشاف محیط خواهیم کرد و در ادامه با موضوعات مهم تری روبرو می شویم که اساس روایت بازی را تشکیل می دهند.

پس از سکانس ابتدایی و ورود به خانه مرموزی که مبنای روایت داستان و گیم پلی بازی در دو ساعت زمان بعدی خواهد بود، What Remains of Edith Finch برگ برنده خود نسبت به سایر رقبا را رو می کند.

این خانه که در نگاه اول مانند خانه ای رویایی که آرزوی هر انسان خانواده دوستی است جلوه می کند، در مدت زمان دو ساعته بازی به خوبی به شما ثابت خواهد کرد که هر کدام از اشیا و اتاق ها می توانند روایتگر یک خاطره شیرین یا کاملاً ناراحت کننده و تاثیر گذار باشند.

در ابتدای کار شاید به اشتباه اینگونه فکر کنید که مکانی که بازی در آن دنبال خواهد شد، کوچک و حوصله سر بر خواهد بود اما پس از مدتی گشت و گذار در عمارت فینچ ها متوجه جزئیات باورنکردنی این خانه اسرار آمیز خواهید شد.

عمارت فینچ ها در بازی با دقتی باورنکردنی طراحی شده و همین موضوع باعث می شود تا بعد دیگر بازی در بخش تعریف داستان، کار خود را به راحتی انجام دهد. اشیا بزرگ و کوچک زیادی در این خانه وجود دارند که هر کدام راوی داستان خاصی هستند و به شکل فوق العاده ای ما را به موضوع اصلی داستان یعنی «مرگ» سوق می دهند.

با وجود آن که موضوع اصلی این بازی مربوط به مبحث «مرگ» می شود، در طول تجربه What Remains of Edith Finch به معنای واقعی کلمه «زندگی» را حس خواهید کرد.

در پس هر کدام از راهرو های خانه، میز غذا خوری، اتاق نشیمن و هر مکان عادی دیگری که در محیط بازی حضور دارند، ریشه هایی از زندگی جوانه می زنند و اشک ها و لبخندهای هر لحظه آن، احساس حضور در آن مکان را به خوبی به شما القا خواهند کرد.

حتی با وجود آن که از همان ابتدای بازی متوجه نفرین زده بودن این خانواده می شویم و از سرنوشت شوم اعضای آن با خبر می شویم، در پس حقیقت تلخی به نام مرگ که از همان ابتدا به صورتمان کوبیده می شود، حس خوب زندگی را مشاهده می کنیم که به نحوی  حتی راه خود را به درون این خانواده نیز پیدا کرده است.

تمام صحنه هایی که با آن ها برخورد خواهیم کرد، حسی آشنا برای ما داشته و اکثراً در خانواده، جمع دوستان و افرادی که دوستشان داریم، این حس آشنا را تجربه کرده ایم.

به نوعی بازی به ما این تلنگر را می زند که چگونه به ساده ترین شکل ممکن، ورق برگشته و زندگی به طور کامل تلخ یا حتی شیرین خواهد شد و نمی توان زیاد به آینده چشم دوخت و برای آن برنامه ریزی دقیق و کاملاً مشخصی کرد.

نکته مهم و خارق العاده در رابطه با بخش داستانی به نحوه شخصیت پردازی و روایتی که پشت هر کدام از اعضای خانواده فینچ قرار دارد، بر می گردد. شخصیت هایی که در طول داستان با آن ها روبرو خواهیم شد، نمونه کامل یک انسان نرمال نبوده و حتی بعضی از داستان هایی که اعضای این خانواده تجربه کرده اند شباهت زیادی به قصه های ترسناک دارد.

در بعد دیگر، روایت بازی به هیچ شکلی حالت عادی نداشته و چیزی بین سورئالیسم و حتی فرا تر از آن را باز گو می کند. نکته جالب در رابطه با بازی زمانی آشکار می شود که این دو بخش غیر عادی را به مانند پازلی در کنار هم قرار داده و در نهایت با یک شکل منسجم رئال روبرو می شویم.

طراحان هوشمند بازی به نحوی سعی کرده اند تا با ارائه تجربه ای فرا واقعی، روایت را به آن چه که مورد پسند علاقه مندان به بازی های ویدیویی است نزدیک کرده و در کنار آن نیز این موضوع را اثبات کنند که جدا از هر اتفاق خارق العاده و غیرطبیعی که برای یک نفر ممکن است رخ بدهد، همه ما درگیر یک قالب انسانی هستیم و همین موضوع باعث می شود تا خاطرات تلخ و شیرین مشخصی را در طول مدت زندگی خود تجربه کنیم.

همچنین برخلاف بازی ها ماجرایی محبوبی که در سال های اخیر منتشر شده اند، ما تحت هیچ شرایطی قادر به تغییر سرنوشت اعضای خانواده فینچ نخواهیم بود و از همان ابتدا می دانیم که تمام راه هایی که می رویم، در نهایت به مرگ ختم می شود.

حتی با توجه به نقش مهم مرگ در روند بازی، می توان دریافت که با وجود همین سرنوشت دردناکی که از ابتدا برایمان مشخص است، می توان بدون توجه به پایان، از مدت زمانی که پیش روی ما قرار دارد، استفاده کرده و لذت برد.

بازی به شما به خوبی نشان می دهد که تقدیر را نمی توان تغییر داد و از دست سرنوشت و زندگی نیز نمی توان فرار کرد. داستان What Remains of Edith Finch این امکان را برای ما فراهم می کند که در گوشه به گوشه خانه سرک کشیده و داستان هایی که روزی خاص برای شخصیت های بازی ساخته اند را تجربه کنیم.

یکی از معدود ایراد هایی که می توان به بخش داستانی بازی گرفت به عدم پرداخت کافی بعضی از کاراکترها باز می گردد. در طول مدت زمان بازی که پیش از هم به کوتاه بودن آن اشاره کردیم، با شخصیت هایی روبرو خواهیم شد که جدا از آن که به خوبی معرفی می شوند، خوب پرورش نیافته و به راحتی نیز از روند داستان خارج می شوند و از این موضوع در بسیاری از موارد، هنگامی رخ می دهد که این شخصیت ها، پتاسیل بالایی برای نقش بستن و ایجاد خاطره در ذهن مخاطب دارند.

جاده یک طرفه

توجه زیاد به بخش داستانی What Remains of Edith Finch باعث نشده تا سازندگان این اثر از قسمت گیم پلی آن غافل شوند و در این موضوع نیز شاهد چند ایده منحصر به فرد و جدید هستیم.

همانطور که در چند پاراگراف قبلی به آن اشاره کردم، در طول بازی با شخصیت هایی روبرو خواهیم شد که خاطرات مختلفی از خودشان را برای ما بازگو کرده و در نهایت با صحنه مرگشان، غافلگیرمان می کنند.

اساس گیم پلی What Remains of Edith Finch به تجربه صحنه های مرگ شخصیت های بازی بر می گردد. خاطرات مختلف هر یک از این افراد باعث شده تا بخش گیم پلی مربوط به آن ها نیز به شکل های گوناگون دنبال شده و بازی تنها یک شبیه ساز قدم زدن نباشد.

چالش خاصی در گیم پلی بازی شما را درگیر خود نخواهد کرد و خود این موضوع به تنهایی نقطه ضعف بازی محسوب نمی شود. سعی شده تا اکتشاف و دسترسی به بخش های مختلف خانه به صورتی انجام شود که شما بتوانید تا حدی که امکان دارد، داستان های این افراد را تجربه کرده و با سرنوشتی که انتظارش را می کشند نیز بیشتر آشنا شوید.

مفاهیم مربوط به سورئالیسمی که در بازی حضور دارند نیز این زمینه را برای شما فراهم کرد که بتوانید قصه های بازی را به اشکال گوناگونی تجربه کرده و چالش های بازی را نیز به همین منوال به پایان برسانید.

زهر شیرین

از آن جا که موقعیت های بصری اهمیت زیادی در عنوانی مانند What Remains of Edith Finch دارند، نمی توان از نقش مهم طراحی هنری و موسیقی این اثر به راحتی گذشت.

موسیقی بازی به جف روسو، آهنگسازی که عمده شهرت خود را مدیون سریال فارگو است ساخته شده و به راحتی می توان گفت که او در What Remains of Edith Finch هم استانداردهای بالای کاری خود را به خوبی به نمایش گذاشته است.

موسیقی او در این بازی مانند عمل دوپینگ عمل کرده و موقعیت های احساسی و خاصی که در طول داستان با آن مواجه می شویم را پربارتر و اثر گذار تر از حالت عادی می کند.

قطعاتی که در موقعیت های مختلف داستانی What Remains of Edith Finch نواخته می شوند، هر کدام تم مختص به خود را داشته و با توجه به شخصیتی که با آن روبرو هستید، تغییر خواهند کرد.

در بخش طراحی هنری و گرافیکی نیز همانطور که پیش از این به آن اشاره کردیم، عمارت فینچ  و معدود مکان های دیگری که در بازی با آن ها روبرو خواهید شد، با دقت و ظرافت بالایی طراحی شده و حس قدرتمندی را به شما منتقل خواهند کرد.

حال و هوای هنری بازی به خوبی به شما حس قرار گرفتن در یک خواب عمیقی که به واقعیت نزدیک است را خواهد داد و طراحی رئالیسم  محیط در کنار موقعیت های فراطبیعی از بازی که در داستان آن رخ می دهند، حس درستی را به شما انتقال می دهند.

هر چقدر که از خوبی بخش های مختلف این بازی بگویم، لذت تجربه آن برای خود شما کم خواهد شد. What Remains of Edith Finch با آن تم شاعرانه خود، به خوبی تلنگری به ما می زند تا معنای واقعی زندگی و انسانیت را فراموش نکنیم و به دنبال لحظه خارق العاده برای پیدا کردن احساس رضایت از آن نباشیم.

بازی با آن هم داستان عجیب و دردناک خود که بوی مرگ هم می دهند به ما می گوید که باید تا جایی که می توانیم و دیر نشده، به لحظات زندگیمان چنگ زده و در کنار افرادی که دوستشان داریم، از این لحظات نهایت استفاده را ببریم.

قصه ای فوق العاده،  روایتی صریح و بی رحم در کنار پازل های شیرینی که در بازی با آن ها روبروخواهیم شد، What Remains of Edith Finch را به یکی از خالص ترین تجربه های نسل هشتم و حتی تاریخ بازی های ویدیویی تبدیل می کند. البته موضوعاتی مانند باگ های گرافیکی و عدم پرداخت بعضی از شخصیت های اصلی، از بی اشکال شدن این تجربه، جلوگیری می کند.


  • روایت داستانی فوق العاده
  • تجربه ای جدید و خالص
  • معرفی چند ایده جذاب در بخش گیم پلی
  • طراحی هنری دلنشین

  • برخی مشکلات گرافیکی
  • عدم پرداخت بعضی از شخصیت های اصلی
  • طراحی مراحل متوسط در بعضی از بخش ها

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان