آتلانتیک؛ هریسن اِیکینز، هند معروف است به سرزمین قومها و ادیان گوناگونی که با صلح و آرامش کنار هم زندگی میکنند. بااینحال، طی دهههای گذشته نزاعهای هویتی، علیالخصوص علیه مسلمانان رو به افزایش بوده است.
سیاستمداران حزب حاکم بر هند، دوران اسلامی این کشور را همچون دوران استعمار بریتانیا، دورۀ دیگری از اسارت میبینند که باید نشانههای آن را زدود. تاجمحل، که روزگاری تاگور آن را «قطرۀ اشکی بر گونۀ زمان» توصیف کرده بود، نیز از این ماجرا مستثنا نیست.
احتمالاً هیچ بنایی بهاندازۀ تاجمحل با هند و تاریخ هند عجین نبوده است. داستان این بنا تقریباً بهاندازۀ معماری آن، که مظهر سبک هندی-اسلامی است، مشهور است. در اواسط سدۀ هفدهم، شاه جهان امپراتور داغدار گورکانی پس از وفات «ممتازمحل» همسر محبوب خود، که به هنگام زایمان درگذشت، این آرامگاه عظیم را طی بیست سال و با بهکارگرفتنِ بیش از بیست هزار کارگر برای یادبود او ساخت.
با گذشت زمان، تاجمحل، با رنگ شیری و دیوارهای مرمرینش که بهدقت و ظرافت تراشیده و تزیین شدهاند، نمادی جاویدان برای عشقورزی و ولخرجی گورکانیان شد؛ شاعر بنگالی رابیندرانات تاگور زمانی این بنا را به «قطرۀ اشکی بر گونۀ زمان» توصیف کرد. تاجمحل که در 1983 بهعنوان «میراث جهانی یونسکو» انتخاب شد، سالانه بیش از هفت میلیون بازدیدکننده دارد.
بااینحال، در اکتبر 2017 حاکمان اُتر پرِدش 1، که از حزب مردم هند 2 (بی. جی. پی) هستند، تصمیم گرفتند در بروشور توریستی خود دربارۀ این بزرگترین ولایت هند اسمی از تاجمحل نبرند. این اشتباهی سهوی نبود: این اقدامْ تلاش دیرینۀ این حزب در ترویج «هیندوتوه» 3 را نشان میدهد. هیندوتوه یک ایدئولوژی است که میکوشد ایمان، فرهنگ و تاریخ هندو را در کانون هویت هندی بنشاند.
این حزب حضور بیگانگان در سراسر تاریخ هند را برای تمدن هند مخرب میدانند، بهویژه حضور مسلمانان که پس از مهاجرت از استپهای آسیای مرکزی قرنها بر قسمتهای عظیمی از شبهقاره حکم راندند. نارندرا مودی، نخستوزیر حزب مردم هند، این دوره از تاریخ را، در کنارِ دورۀ استعمار بریتانیا، دورۀ اسارت خوانده است.
بیشتر طعنههای حزب مردم هند نسبتبه تاریخ حکمرانی مسلمانان بر مسلمانان هندی امروزی، که پانزده درصد جمعیت هند را تشکیل میدهند، تحمیل میشود. ملیگرایان هندو مدام وفاداری و حقانیت مسلمانان نسبتبه موطن خود را به چالش میکشند، دیدگاهی که تنشهای اجتماعی ناشی از چندپارگی هند 4 در 1947 آن را تشدید کرد.
از رهبری بی. جی. پی هند انتقاد شده که با خطابههای تحریککنندۀ خود محرک خشونت علیه مسلمانان بوده است، ازجمله آشوبهای ضدمسلمانان سالِ 2002 در گجرات، که در آن بیش از هزار نفر کشته شدند (مودی وزیر اعلای 5 وقت در آن ایالت بود). در 2014 یوگی آدیتیانات، برهمنی که همیشه ردایی زعفرانی بر تن دارد و مارس 2017 بهعنوان وزیر اعلی در ایالت اتر پردش انتخاب شد، در یک همایش سیاسی گفت: «اگر [مسلمانان]یک هندو را بکشند، ما صد مسلمان را خواهیم کشت».
از چندین جهت، ظهور برقآسای آدیتیانات در سیاست هند نماد استقبال روزافزون حزب مردم هند از مواضع افراطی ملیگرایی و نیز افزایش قدرت سیاسی آن است. آدیتیانات، که از برندهشدن در انتخابات 1998 پارلمان بدین سو شخصیتی جنجالبرانگیز بوده است، گروه نظامی «هندو یووه وهینی» را تأسیس کرد که به تحریک تنشهای اجتماعی و ارتباط با حملات اخیر به مسلمانان متهم شده است.
او از حامیان تندروی هیندوتوه است و در 2005 اظهار داشت: «تا زمان تبدیل [اتر پردش]به یک رَشتَرۀ [ملت]هندو از پای نمیایستم». او وعده داد که هند را از لوث دیگر ادیان پاک کند، و این قرن را «قرن هیندوتوه» نامید.
پس از آنکه آدیتیانات وزیر اعلی شد، مصرّانه پیگیر سیاستهایی شد که با موضع ایدئولوژیک او همسو بود، ازجمله افزایش حمایتهای قانونی از گاوها که در هندوئیسم مقدس تلقی میشوند. از این طرحها بهخاطر تحریک خشونت علیه مسلمانان انتقاد شدهاست؛ مسلمانان مظنون بودند که گوشت گاو میخورند و بههدف کشتار به پرورش گله میپردازند. این خشونتها به «حلقآویزکردن گاوها» معروف است.
در همان سالی که آدیتیانات تعبیر قرن هیندوتوه را اعلام کرد، مِنموهِن سینگ نخستوزیر وقت کمیسیونی برای مطالعۀ شرایط اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی مسلمانان هند تشکیل داد. این مطالعه نشان داد که «نهتنها بخشهایی از جامعه، بلکه مؤسسات عمومی و ساختارهای حکومتی نیز» غالباً نسبتبه مسلمانان سوءظن داشتند.
تبریز احمد، که در لکهنو معلم زبان اردو است، به من گفت که حتی مسلمانان بههنگام مسابقۀ کریکت هند با پاکستان، همسایۀ هند با اکثریتی مسلمان، تحت فشارند که وفاداری خودشان را اثبات کنند.
در بازدید از مسجد جامع لکهنو، از مساجد اصلی پایتخت اتر پردش، با مؤذن آن دراینباره صحبت کردم که جماعت او چه برداشتی از حکومت ایالتی حزبِ اخیراً انتخابشدۀ مردم هند دارند.
او از خطابههای خشونتزا و سیاستهای جدیدی گله داشت که جانب هندوها را گرفته و بهلحاظ اقتصادی مسلمانان را زمینگیر کرده است، بهویژه قوانین حمایت از گاوها که بسیاری از کشتارگاههای کوچکی که عمدتاً مسلمانان در آنها مشغول به کار بودند را بسته است. او مدام حکومت حزب بی. جی. پی را «موسولمان کا دشمن»، یعنی دشمن مسلمانان، میخواند.
چالش در هویت هندیِ تاجمحل چالشی است در هویت هندی مسلمانان، و مضمون همیشگی خطابههای حزب مردم هند. آدیتیانات در ژوئن اظهار داشت: «معمولاً به مقامات بیگانه ماکتهایی از تاجمحل و دیگر منارهها را هدیه میدهند که بازتابدهندۀ فرهنگ هندی نیست».
او مودی را ستود که بهجای این ماکتها نسخههایی از بهگود گیتا و راماینه که متون مقدس هندوئیسم هستند را هدیه داد. سنگیت سام، از سیاستمداران حزب مردم هند، تاجمحل را «لکۀ ننگ خائنان» بر پیکر هند خواند و افزود: «تاجمحل نباید جایی در تاریخ هند داشته باشد»، زیرا شاهجهان «میخواست هندوها را نیست و نابود کند».
او حتی هشدار داد: «اگر این مردمان بخشی از تاریخ ما هستند، این بسیار غمانگیز است و ما این تاریخ را تغییر خواهیم داد». حتی پیروان هیندوتوه استدلال میکنند که تاجمحل در اصل یک معبد هندویی سدۀ دوازدهمی بود که مهاراجۀ جایپور آن را ساخت و نام آن تحریفی از «تِجو مَهالایه» در زبان سنسکریت است بهمعنای «منزلگاه بزرگ تِج» (از اسامی شیوا، خدای هندوها).
گرچه حکومت حزب مردم هند به ارزش شگفت معماری آن بهعنوان یک مقصد توریستی اذعان کرده است، با توجه به جمعیت و قدرت سیاسی فزایندۀ ملیگرایی هند سرنوشت آیندۀ آن معلوم نیست. شمسالاسلام، استاد دانشگاه دهلی، اظهار داشت که اکنون خودِ موجودیت تاجمحل در خطر است.
گرچه خیال دارودستۀ هندوها برای تخریب آن نامحتمل به نظر میرسد، او معتقد است که ممکن است غفلت عامدانه تاجمحل را برای همیشه ویران کند، زیرا آلودگی هوا و آب به این ساختمان دیرینه خسارت میزند.
بااینحال، این ترس مبالغهای گزاف نیست. ملیگرایان هندو مدتهاست که ساختمانهای اسلامی و دیگر مکانها تاریخی را هدف قرار دادهاند.
برای مثال، یک پیمایش نشان داد که 230 مکان تاریخی اسلامی تخریب یا ویران شدند، و بسیاری از آنها طی آشوبهای 2002 گجرات به تلی از خاک و سنگ تبدیل گشتند. احتمالاً مشهورترین مثال آن تخریب مسجد بابری در 1992 در ایدویا است که باعث شورشی اجتماعی در اکناف هند شد و حدود دو هزار کشته برجای نهاد.
ملیگرایان هندو معتقد بودند این مسجد، که آن را بابور شاه گورکانی در قرن شانزدهم ساخت، بر ویرانههای معبدی هندویی، نزدیک مکانی که بهصورت سنتی آن را زادگاه رامای بزرگ میدانند، بنا شده است.
محققان این ادعا را به چالش کشیدهاند. در 6 دسامبر 1992 رهبران حزب مردم هند بههمراه پیروان گروههای ملیگرای هندو «ویشوه هندو پرَشد» و «رَشتریه اِسوایَمسِوَک سنگه» در بیرون آن مسجد گرد هم آمدند تا به نیایش بپردازند. دار و دستۀ پیروانشان نیز سدّ حفاظت را شکستند و آن ساختمان قدیمی را با پتک تکهتکه و با خاک یکسان کردند.
در سالیان اخیر این مکان جنجالبرانگیز بوده است. نظامیان اسلامی در 2005 با یک جیپ انتحاری به معبدی هندویی که بر ویرانههای مسجد بابور بنا شده بود حمله بردند.
بهدنبال این حمله، دیوان عالی اللهآباد حامی این عقیده بود که ساختمان معبد مقدم بر مسجد بوده است و در 2010 حکم داد که این مکان باید بین جماعت مسلمان، جماعت هندو، و «نیرموهی اکهره» (یک فرقۀ هندویی) به سه بخش تقسیم شود.
البته، سال بعد دیوان عالیتری تصمیم آنها را تعلیق نمود و وضع موجود آنجا را حفظ کرد. قرار است که دیوان عالیتر از دسامبر 2017 استینافهای تصمیم 2010 دادگاه عالی اللهآباد را بشنود.
امروزه در آنجا سوغاتفروشیها، در کنار بدلیجات دینی هندویی، فیلمهایی از تخریب مسجد را روی دی. وی. دی به نمایش میگذارند. بهخاطر حضور گستردۀ نیروهای نظامی جَوی مستبدانه بر آنجا حاکم است.
برای ورود به آنجا باید از میان چهار ایست بازرسی محاط در راستههای فنسی، با برجهای نگهبانی و سربازانی مسلح به تفنگهای خودکار، عبور کرد. آنجا بیشتر شبیه زندان اُسرای جنگی است تا یک مکان زیارتی-دینی، گرچه مؤمنانش چنان احترامی برای آن قائلاند که در میان هزارتوی پیچانی از زنجیرها و سیمهای خاردار بدانجا رسیدم. هیچ باقیماندۀ مشهودی از مسجد بابری برجای نمانده است.
هند موزاییکی است با فرهنگها و ادیان بسیار که با هم همپوشانی دارند. اما ملیگرایان هندو میخواهند تعریف محدودی از آن ارائه دهند. علیخان محمودآباد، استاد دانشگاه اشوکه، به من گفت: «در هند حتی در سطح روستا نیز تنوع وجود دارد. این بخشی ضروری از این سرزمین است».
اما او هشدار داد: «این خطرناک است اگر یک هویت، دیگر هویتها را به حاشیه ببرد». او به من یادآور شد که پاکسازی سرزمین اصلاً یک فرآیند صلحآمیز نیست.
تاریخ چارچوبی است که یک جامعه از طریقش خود را میشناسد و بناهای تاریخی، خوب یا بد، تجلی فیزیکی گذشتهاند. انکار یا تخریب این بناها نهتنها گذشتۀ آن ملت را انکار و مردم را از تاریخشان جدا میکند، بلکه باعث میشود افراد مرتبط با آن تاریخ نیز دربارۀ هیچ بخشی از هویت ملی ادعایی نداشته باشند.
تنها میتوان به معماری زیبای تاجمحل، در میان مناقشه بر سر سرنوشت آن در حکومت حزب مردم هند، خیره شد و متعجب ماند که در نبرد هندیان بر سر تاریخ و هویت چه چیزهای دیگری به خطر میافتدند.
منبع: ترجمان
مترجم: میلاد اعظمیمرام
پینوشتها:
• این مطلب را هریسن ایکینز نوشته و در تاریخ 27 نوامبر 2017 با عنوان «How Hindu Nationalists Politicized the Taj Mahal» در وبسایت آتلانتیک منتشر شده است و وبسایت ترجمان در تاریخ 29 آذر 1396 آن را با عنوان «آیا دولت هند تاجمحل را تخریب خواهد کرد؟» و ترجمۀ میلاد اعظمیمرام منتشر کرده است.
•• هریسون ایکینز (Harrison Akins) پژوهشگر مرکز سیاست عمومی در دانشگاه تنسی است.
[ 1]Uttar Pradesh.
[ 2]Bharatiya Janata Party (BJP)
[ 3]Hindutva.
[ 4]Partition of India: چند تکه شدن هند براساس دین بود که منجر شد به تشکیل کشورهای قلمرو پاکستان (بعداً جمهوری اسلامی پاکستان و جمهوری خلق بنگلادش) و اتحادیۀ هند (بعداً جمهوری هند). این جدایی در قطعنامۀ استقلال هند 1947 ذکر شد و به انحلال امپراطوری هند بریتانیا انجامید.
این جدایی باعث آوارگی بیش از 12 ٫ 5 میلیون نفر شد و تخمین کشتهشدهها از 100ها هزار نفر تا 1 میلیون است. طبیعت خشن این جدایی و وقایعی که در حین آن اتفاق افتاد، جوی از نفرت و شک را در روابط میان هند و پاکستان به وجود آورد که هنوز ادامه دارد [ویکیپدیا].