روزنامه صبحنو: مستند «ترور سرچشمه» به کارگردانی آقای محمدحسین مهدویان و تهیهکنندگی آقای مجیدرجبی معمار در جشنواره فیلم حقیقت مورد استقبال فراوان مخاطبان قرار گرفت.
محمدحسین مهدویان که قبلاً دو فیلم موفق و تحسینشدهاش یعنی «ایستاده درغبار» و «ماجرای نیمروز»، دو دوره جشنواره فیلم فجر را غافلگیر کرده بود، امسال هم پروژه «لاتاری» را مقابل دوربین برد تا برای سومین سال متوالی وارد رقابت این جشن ملی سینما شود و به قولی هتریک کند! اما قبل از تولید لاتاری که روزهای آخر فیلمبرداری را پشت سر میگذارد، سراغ ساخت مستند ترور سرچشمه، با موضوع شهادت آیتالله بهشتی رفت. به همین مناسبت با «محمدحسین مهدویان» مصاحبه مفصلی انجام دادهایم که در ادامه میخوانیم.
چطور شد دوباره سراغ ساخت مستند رفتید؟
مستند دغدغه همیشگیام بوده و خودم را برآمده از این سینما میدانم. به سینمای مستند بسیار علاقهمندم و هروقت که ایده خوبی پیشنهاد شود، حتماً سراغش خواهم رفت. مستند همیشه مثل یک بیماری در وجودم هست و هیچوقت در من تمام نشده! اشتغال به سینمای داستانی گاهی باعث کمرنگ شدنم در سینمای مستند بوده وگرنه هیچوقت دور نبودهام. حتی در فیلمهای داستانیام هم متأثر از مستند هستم و این موضوعی مشهود است.
منابع اطلاعاتی این مستند کجاها بودند؟
بخشی از منابع اطلاعاتی ما آرشیو تلویزیون بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی بخش قابل توجه دیگر منابع ما را تشکیل داد. بسیاری از عکسها را از آرشیو روزنامههای مطرح آن دوره بهدست آوردیم. البته بخش مهمی از منابع لازم را از بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهیدبهشتی تهیه کردیم.
مخالفی هم در مسیرساخت این فیلم داشتید؟
نه؛ برای ساخت مستندی درباره حادثه مهم هفتم تیر مخالف خاصی نداشتیم. بههرحال این اتفاق یکی از مهمترین حوادث پس از انقلاب است که کارهای زیادی هم درباره آن ساخته نشده است.
شخصیتهایی بودند که مقابل دوربین نیایند؟
کسانی بودند که برای حضور در مستند از آنها دعوت کردیم اما نهایتاً به نتیجه نرسیدیم. اسم نمیتوانم ببرم ولی عمدتاً کسانی بودند که در آن دوره مسوولیتهای امنیتی داشتند. البته برخی هم بودند که آمدند و صحبت کردند ولی روایت آنها خیلی به لحاظ دراماتیک در مسیر کار ما نبود و کنار گذاشته شدند.
همین باعث ایجاد یک روایت چپ در فیلم نشده؟
ما آدمها را دعوت میکنیم بیایند و صحبتهای خودشان را بکنند. قالب کار قرار بود به نحوی بازکردن دوباره پرونده و مورد سؤال قرار گرفتن آنها باشد. طبیعتاً تمام آنچه درفیلم مستند است، واکنشهای خود آدمهاست. فیلم ما بازیگر ندارد و آنها آدمهای واقعی هستند و حرفها هم واقعی و از زبان خودشان است. قصد و غرض قبلی در پشت هیچ یک از مصاحبهها وجود نداشته است. اینها صحبتها و واکنشهای واقعی افراد هستند که در فیلم هم عیناً مورد استفاده قرار گرفتهاند.
برخی معتقدند این فیلم پایان دموکراسی در جمهوری اسلامی را نشان داده؛ موافقید؟
نه موافق نیستم؛ این یک برداشت بدبینانه از فیلم است. با این برداشت هرچیزی را میتوان به یک روایت تاریخی نسبت داد. فیلم، چنین موضعی که میگویند نگرفته است ولی بههرحال در فیلم حرفهایی مطرح میشوند که قبلاً کمتر مطرح شده و صریحاند. به نظرم برداشت مذکور خیلی بدبینانه است و اصلاً چیزی نبوده که مد نظر ما باشد.
آلترناتیوی معرفی میشود؟
ببینید من حتی از تکرار و بولد شدن لفظ دموکراسی در فیلم اجتناب داشتم. حتی چندبار که توسط مهمانان این لفظ استفاده شد، من آنها را از فیلم حذف کردم. چند نفر مشخصاً آقای بهشتی را بهعنوان دموکراسی خواه جمهوری اسلامی معرفی کردند ولی من حس کردم ممکن است این موضوع نسبتی به شهید بهشتی باشد که بیشتر مال زبان امروز و گفتمانی است که در آن دوره وجود نداشته است. ترجیح دادیم از عباراتی مثل آزادیخواه بهره ببریم و دموکراسی را بولد نکنیم؛ البته من مخالف دموکراسی نیستم ولی تلاش کردم آن چیزی رال که کانسپت آن دوره بوده استفاده کنم و نه کلماتی که برای امروز است. همه مسائلی که گفتید یک برداشت است.
البته جریان سیاسی مقابل هم میتواند بخشهایی را به خودش بگیرد!
ما وقتی فیلم میسازیم، درحال تنظیم مسائل سیاسی نیستیم. من روایت خودم را داشتم و هرکسی ممکن است دریافت خاص خودش را داشته باشد.
ساخت فیلم انتخاباتی آقای روحانی، موثر در این برداشتها نیست؟
به هرحال بیتاثیرنیست. البته قبل از هرچیز این را تصریح کنم که فیلم انتخاباتی آقای روحانی را من نساختهام. من فقط مشورتهایی به تیم سازنده آن فیلم دادم. آقای جمشیدی گوهری و سجاد پهلوانزاده، سازنده فیلم هستند و شاید چون من کمی اسمم مطرحتر بود، اینطور برداشت شد. هر فیلم با یک زیرمتنی ساخته میشود و طبیعتاً دوستانی که آن فیلم را تحلیل میکنند در برداشت و تفسیر خودشان محق هستند. زیبایی فیلم به همین برداشتهای مختلف است.
قصد قیاس دکتر بهشتی با آیتالله خامنهای را داشتید؟
هیچ مقایسهای در فیلم صورت نگرفته است. بخش زیادی از فیلم تاریخ شفاهی است و نریشنی در کار نیست. گفتار متن و اینکه یک راوی از طرف فیلمساز جملاتی را بگوید؛ نداریم. همه چیدمان فیلم براساس نظرات آدمهای آن برهه است.
ولی ممکن بود شاهدان دیگری از اتفاق، نظر متفاوتی داشته باشند!
بله ممکن است. به هرحال جایگاه دکتربهشتی درزمانی که شهید شد، جایگاه بسیار مشخصی است و گمان میکنم تمام مسوولان آن دوره این موضوع را تأیید میکنند که بعد از امام خمینی(رحمه الله علیه)، آقای بهشتی بهوضوح نفر دوم انقلاب بود و این موضوع مهمی است که نمیتوان به سادگی از آن گذشت. سازمان منافقین براساس یک استراتژی مشخص این عملیات را انجام داده؛ این حادثه یک عملیات کور نبوده است. بالاخره یا باید به انگیزهها بپردازیم یا با ملاحظاتی از آنها عبور کنیم.
از جایزه نگرفتن فیلم درجشنواره حقیقت جا خوردید؟!
نه اصلاً جا نخوردیم! این فیلم را اصلاً برای جایزه گرفتن نساختم. فضای سینمای مستند ما اصولاً متفاوت است. این فیلم فضای سادهای دارد و عمداً این قالب را داشته تا داستانش را روایت کند. این فیلم برای من خاص است و آن را بسیار دوست دارم. شاید همه توقع یک کار فرمی متفاوت را از من داشتند، ولی من سعی کردم دربرابر این توقع مقاومت و بهترین فرم مناسب این فیلم را برایش انتخاب کنم. قطعاً دوستانی که در جشنواره جایزه گرفتند، شایسته این اتفاق بودهاند.
از تکنیک خاصی استفاده کردید؟
از تکنیک ویژهای برای مصاحبهها استفاده کردیم که شخص به نوعی به لنز دوربین نگاه میکند. سیستمی برای این کار ساخته شده که البته جدید نیست. سالها پیش ارول موریس در فیلم «مه جنگ» با موضوع جنگ ویتنام، نخستینبار این سیستم را اختراع و استفاده کرد. دراین سیستم مصاحبهکننده و مصاحبهشونده تصویر هم را میبینند و باهم صحبت میکنند. دراین سیستم، خروجی به شکلی است که نگاه مصاحبه شونده بدون آنکه بداند به سمت وسط لنز دوربین است.
قبل از ما، حامد شکیبا هم تلاشی کرده بود که این کار را بکند. ما با حامد در تماس و تعامل بودیم. پروژه او به دلایلی متوقف شد و به همین خاطر من که در پی ساخت این مستند با فضای بازجویی بودم، از او کمک گرفتم. او وسیلهای در این زمینه درست کرده بود که ما آن را تحویل گرفته و قدری ارتقا دادیم و آن را متحرککردیم. هادی بهروز و تیمش چند روزی را برای به ثمر نشستن این سیستم وقت گذاشتند و خوشحالم که نهایتاً خروجی این فیلم مورد استقبال قرار گرفته است.