ماهان شبکه ایرانیان

نوشتاری از پرویز امینی

آیا روحانی شانسی برای انتخاب مجدد دارد؟

واقعیت‌های پسابرجام با آنچه دولت در افکار عمومی القا کرده بود، سازگار نشده و تغییر مثبت محسوسی در زندگی عادی مردم اتفاق نیافتاده و کشور طولانی‌ترین و بی‌سابقه‌ترین دوره رکود اقتصادی را تجربه می‌کند.

بخش اول : «نمره اجتماعی» دولت یازدهم

1. دولت یازدهم از آغازش به لحاظ کمی (حداقل‌ترین حد نصاب) و کیفی (گفتمانی نبودن آراء) دارای مقبولیت اجتماعی قابل اتکایی نبود و ناگزیر برای ارتقاء نمره اجتماعی خود، راهی جز کارآمدی نداشت. روحانی بنا به گفتمان توسعه‌گرایی خود، عقیده داشت که این کارآمدی و کسب رضایت مردم از طریق تغییر در روابط خارجی خصوصا با مجموعه غرب یا جهان توسعه‌یافته از نظر اقتصادی است.

پرویز امینی

2. این رهیافت، دولت یازدهم را به ایستگاه برجام رساند که به نوعی غایت‌ا‌لقصوای آن بود. اما واقعیت‌های پسابرجام با آنچه دولت در افکار عمومی القا کرده بود، سازگار نشد و تغییر مثبت محسوسی در زندگی عادی مردم اتفاق نیافتاد و کشور طولانی‌ترین و بی‌سابقه‌ترین دوره رکود اقتصادی را تجربه می‌کند. علاوه بر این، اتفاقاتی مثل رئیس‌جمهوری ترامپ در آمریکا که به طور کلی، مسیر دیپلماسی خارجی دولت و نیز تحقق برجام را با ناهمواری‌های مضاعف روبرو کرد و نیز نقض صریح برجام با تمدید قانون ایسا در کنگره آمریکا و به دنبال آن عدم وتوی اوباما، وضعیت دولت یازدهم را به لحاظ اجتماعی، در بدترین وضعیت آن از آغازش قرار داده است.

3. در واقع چالش نارضایتی جامعه از دستاوردهای دولت و شکست ایده دولت در حل مسائل، نمره اجتماعی دولت یازدهم را در پایین‌ترین سطح از آغازش قرار داده است. اینک می‌توان این پرسش را که از اول دولت یازدهم مطرح بود، طرح کرد که آیا ریاست جمهوری روحانی تداوم می‌یابد؟

4.  به این پرسش به سه شکل می‌توان پاسخ گفت:

الف) اگر رقیب روحانی یک چهره بالفعل از نظر اجتماعی باشد که تناسب گفتمانی و توانایی سیاست‌ورزی برای نمایندگی پایگاه اجتماعی معترضین دولت یازدهم را داشته باشد، به احتمال قوی‌تر، روحانی را در بهار ۹۶ شکست خواهد داد.

ب)  اما در غیر این صورت (یعنی همین وضعیت موجود)، شکست روحانی علی‌رغم قرار داشتن در بدترین وضعیت اجتماعی، احتمال قوی‌تر نیست. بنابراین وضعیت منفی اجتماعی روحانی نباید مخالفان او را به این جمع‌بندی برساند که می‌توانند بر او فائق بیایند. چرا که رقبای مطرح روحانی مثل قالیباف و جلیلی نیز دارای محدودیت‌هایی‌اند (در زمانی دیگر به آنها خواهم پرداخت) که لزوما دست آنها را در انتخابات ۹۶، دست برتر نخواهد کرد.

ج)  مخالفان روحانی برای غلبه بر او باید به یک بسته فکر شده و نوآورانه توجه کنند. کلیشه‌های متداول مثل همین روند موجود که همه چیز انتخابات را به رسیدن سازوکاری برای رسیدن به فرد واحد تقلیل بدهند که نهایتش به یک کاندیدا برسند (که عمدتا هم به آن نمی‌رسند)، فرمول شکست روحانی نیست.

 

بخش دوم : اضلاع انسداد درونی

1. مجموعه‌های سیاسی کشور در آستانه انتخابات بهار ۹۶ در وضعیت انسداد درونی‌اند. وضعیت تازه‌ای که از یک سو، در سردرگمی و انفعال همه مجموعه‌های سیاسی بازتاب دارد و از دیگر سو خود بازتاب دهنده پیچیدگی‌های خاص انتخابات بهار ۹۶ است.

حسن روحانی

2. ضلع اول این انسداد مربوط به گفتمان توسعه‌گراست که در تجربه دولت یازدهم و ریاست جمهوری روحانی ظهور و بروز کرده است. فلسفه وجودی این گفتمان در تجربه دولت یازدهم دچار آسیب‌های سختی شده است. همانطور که بیان شد گفتمان توسعه‌گرا ایده‌ای برای حل مسائل و توسعه کشور به معنای اقتصادی داشت که متکی به همگرایی با غرب بود. اکنون این ایده در تجربه دولت یازدهم، ایده‌ای شکست خورده است. یعنی علی‌رغم همگرایی دولت یازدهم با غرب، نه تنها حل مسائل اقتصادی کشور رو به پیشرفت نبوده است بلکه رکود و فساد نیز به آن افزوده شده است. از نظر اجتماعی نیز دولت با نارضایتی گسترده‌ای خصوصا در طبقات ضعیف و محروم مواجه است.

3. اما از این موارد اساسی‌تر، بن‌بستی است که در ایده گفتمان توسعه‌گرا و تداوم دولت توسعه‌گرا به وجود آمده است. علاوه بر نقض شدن برجام با تمدید قانون ایسا، پیروزی ترامپ در آمریکا بنا به مواضع وی، مثل پاره کردن برجام، جایی برای پیگیری ایده دولت مبنی بر حل مسائل و توسعه کشور از طریق همگرایی با غرب نمی‌گذارد.

4.  اینک گفتمان توسعه‌گرا و دولت یازدهم بنا به تجربه حدود چهارساله خود و نیز تغییرات نامطلوب خارجی از نظر خود، نه می‌تواند بر ایده خود برای تداوم دولت پافشاری کند و نه ایده جایگزینی برای ساخت فلسفه دولت چهارسال آینده خود دارد.

5. اینک روحانی و عملکردش نه آنچنان قابل دفاع است که بر آن بتوان در افکار عمومی ایستاد و نه حامیان این گفتمان بنا دارند جایگزینی برایش معرفی کنند که بتواند فشارهای اجتماعی علیه دولت را تعدیل کند. به نظر می‌رسد قائلان گفتمان توسعه‌گرای اقتصادی، انتخاب فعالی ندارند و ناگزیرند به روند کنونی با محوریت روحانی ادامه بدهند و منتظر شرایط پیش رو و وضعیت رقبای خود باشند.

6. در چنین شرایطی آنها مجبورند به لحاظ تاکتیکی از خارج به داخل معطوف شوند. در مسائل داخلی با مطالبات مردم در حوزه اقتصادی مثل اشتغال و مسکن مهر و... همدلی و همراهی نشان بدهند تا از فشار بر روی دولت بکاهند. البته تمرکز دولت بر حوزه اقتصادی، موجب توسعه نارضایتی و قرار گرفتن قاعده بازی انتخابات در این حوزه می‌شود اما معقول‌تر، تمرکز بیشتر در مسائل داخلی بر روی حوزه فرهنگ و سیاست داخلی خواهد بود و تلاش می‌شود این حوزه به قاعده بازی انتخابات تبدیل شود. مواضع روحانی در همین مدت مانند احساس شرمساری برای لغو یک سخنرانی می‌تواند بازتاب دهنده این تغییر باشد.

 

بخش سوم : اصلاح طلبان در انسداد مضاعف

1. ضلع دوم انسدااد سیاسی به اصلاح طلبان معطوف می شود. اصلاح طلبان در یک پروسه و پروژه نسبتا طولانی  از موضع رادیکالیسم ایدئولوژیک  به ورطه رادیکالیسم پراگماتیک  افتاده اند. در موضع نخست (دوران دوم خرداد) از  منظر تمامیت خواهی از حاکمیت می خواستند تا به تمامی خواسته های  آنها آری بگوید  و گرنه باید به هزینه  خروج آنها از حاکمیت تن بدهد. برداشت آنها بعد از رای سهمگین 20 میلیونی خاتمی در دوم خرداد این بود که  از آنچنان مقبولیتی به لحاظ اجتماعی و سیاسی برخوردارند که  خروج آنها از حاکمیت به  بحران مشروعیت در جمهوری اسلامی  منجرخواهد شد و  در نتیجه حاکمیت چنین هزینه ای را  نخواهد پرداخت و آنها می توانند به طور حداکثری خواسته های خود را به حاکمیت تحمیل کنند . بنابراین از موضع رادیکالیسم ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی در تقابل افتادند  و تا مرز  حوادث سال 88 و تحریم انتخابات در انتخابات نهم مجلس پیش رفتند.

2. اما این موضع فرجامش شکست بود. شکست در انتخابات دوم شوراها در سال 81 علی رغم  در اختیار داشتن اجرا و نظارت  و درست یکسال بعد از رییس جمهور شدن خاتمی در سال 80 و سپس شکست  درتحصن و در نتیجه انتخابات مجلس هفتم و همچنین شکست در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 84 و انتخابات های متوالی  بعد از آن و نیز اجتماع بزرگ مردمی  9 دی 88 و مشارکت حدود 65 درصدی انتخابات مجلس نهم علی رغم تحریم آنها،  به تدریج آنها را به تغییر موضع  و رفتن شتابان  به سوی رادیکالیسم پراگماتیک که تا اپورتونیسم(فرصت طلبی)  دامنه آن کشیده شده است مجبور کرد.

3. در موضع جدید تنها و تنها کسب قدرت سیاسی و بازگشت به قدرت مطمع نظر آنها شد تا آنجا که  در انتخابات سال 92 عارف به عنوان یک اصلاح طلب را کنار گذاشتند و   همه جانبه پشت سر کسی قرار گرفتند(حسن روحانی) که  هیچ سنخیتی فکری و معرفتی و سیاسی با آنها نداشت بلکه در تقابل با آنها نیز بوده است. این روند ادامه پیدا کرد و  هاشمی و ناطق  نوری و  لاریجانی و ... را نیز در بر گرفت و  اکنون اصلاح طلبان در موضعی اند که تقریبا هویت اصلاح طلبی  در آنها بلاموضوع  شده است.

محمدرضا عارف

4. بنابراین آنها  اکنون در مسیری قرار دارند که در انتخابات سال  96 چاره ای جز  حمایت همه جانبه از روحانی ندارند.   در واقع انتخابی جز این ندارند  و به حیات آپاندیس وار خود نسبت به دولت یازدهم مجبورند و به همین لحاظ از انسداد  درونی رنج می برند.  اما با توجه به وضع انسدادی خود روحانی و دولت یازدهم که در نوشتار قبلی بحث شد(شکست ایده دولت یازدهم در سطوح مختلف)، این اجبار در  حمایت آنها از روحانی  انها را در موضع انسداد مضاعف قرار می دهد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان