ماهان شبکه ایرانیان

روش شناسی تدوین حدیق در وسائل الشیعه

چکیده: وسائل شیعه یکی از کتاب های حدیثی مهم و متداول در حوزه های علمیه است. از این رو بیش از هر کتاب حدیثی دیگری نیازمند بررسی و روش شناسی تدوین حدیث است

روش شناسی تدوین حدیق در وسائل الشیعه
چکیده: وسائل شیعه یکی از کتاب های حدیثی مهم و متداول در حوزه های علمیه است. از این رو بیش از هر کتاب حدیثی دیگری نیازمند بررسی و روش شناسی تدوین حدیث است. تا طلاب و فضلا هر چه بیشتر با ابعاد آن آشنا شده و با روش بهره گیری از آن انس بگیرند.

کلیدواژه: وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، تدوین حدیث، جامعه احادیث.
 

مقدمه
 

شیخ حر عاملی شامگاه جمعه هشتم رجب المرجب سال 1023 قمری در خانواده ای علمی و اصیل در جنوب لبنان در قریه ی مشغری از قرای جبل عامل دیده به دنیا گشود.
وی اخباری بود و به شدت از عصمت پیامبر (ص) دفاع می نمود، روایات سهوالنبی را تأویل و توجیه بلکه رد می کرد و با نوشتن وسائل الشیعه به شهرت فراوان راه پیدا کرد.

فصل اول: بررسی شیوه ی نگارش وسائل الشیعه
 

روش تبویب وسائل الشیعه
 

عنوان باب وسائل الشیعه بر گرفته از روایاتی است که در آن باب ذکر می شود.
آن عنوان فتوای صاحب وسائل الشیعه را بیان می کند، چنان که احکام برآمده از روایات خود عنوان باب شده است. این مطلب به ویژه در مواردی که تعارض بین روایات وجود دارد بسیار روشن است. شیخ حر عاملی در این زمینه از ثقه الاسلام کلینی تأثیر پذیرفته است.
افزون بر این، وی در پایان هر باب روایات معارض را تأویل و توجیه می کند.
از خصوصیات کتاب وسائل الشیعه در برابر جوامع روایی متقدمان آن است که شیخ حر عاملی عناوین ابواب وسائل الشیعه را بسیار جزئی نقل کرده و ذیل هر عنوان را بر اساس آن گرد آورده است. برای مثال محمد بن یعقوب کلینی در کتاب «صید و ذباحه» این عنوان را آورده:« باب الصید بالسلاح» و در ذیل آن دوازده روایت برشمرده، در حالی که شیخ حر عاملی این روایات را با عنوان مناسب ذکر کرده و پنج عنوان برای روایات آن قرار داده است که از هر عنوان فتوای او نیز استفاده می شود.

ب) ذکر نام مؤلف در آغاز سند
 

شیخ در ابتدای هر حدیث به نام کتابی که از آن روایت کرده اشاره نکرده بلکه نام مؤلف آن را یاد کرده است.
وی در پایان وسائل الشیعه خاتمه ای افزوده که به چند مطلب اشاره دارد وآنها را بر اساس کتاب های رجالی مثل ابن داوود و علامه حلی و تفرس با عنوان «الفوائد» ذکر کرده است:
الفائده الاولی: درباره ی طرق شیخ صدوق؛
الفائده الثانیه: درباره ی طرق شیخ طوسی؛ زیرا روایات این دو کتاب به صورت تعلیق آمده و ذکر مشیخه لازم است.
الفائده الثالثه: وی در توضیح «عده من اصحابنا» در اصول کافی و بین مراد از «عده» در صدر اسناد کتاب کافی چنین تعلیق زده که این روایات مرسل نیست؛ زیرا افراد آن عده در جایی دیگر یاد شده اند؛ افرادی که دست کم از سه نفر یک نفرشان ثقه است. این گونه خبرها از خبر واحد نیز برتر می نماید، چنان که سید محمد موسوی عاملی نیز این گونه اخبار را مرسل نمی داند.
درباره ی برخی از اسناد کتاب کافی که مرحوم کلینی صدر سند را به انگیزه ی تکیه بر سند حذف کرده است به این روایات معلق می گوید. با این حال شیخ حر عاملی صدر سند قبل را ذکر کرده تا سند متصل باشد و ارسال آن نیز رفع گردد. برخی این احادیث را نیز مرسل دانسته اند.

ج) تکمیل سند اشاره به طریق
 

همچنین شیخ حر عاملی اسنادی را تکمیل کرده که شیخ طوسی از آنها به اشاره گذشته است. برای نمونه، در تهذیب آمده است:
و بهذا الاسناد عن محمد بن احمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن البرقی عن عبدالله بن سنان عن اسماعیل بن جابر قال سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الماء الذی لاینجسه شیء قال: کر! قلت و ما الکر قال: ثلاثه أشبار فی ثلاثه أشبار.(1)
شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه نخست این حدیث را از کلینی نقل کرده و پس از نقل وی فرموده است:
و رواه ایضا عن محمد بن محمد بن النعمان عن احمد بن محمد عن ابیه عن سعد بن عبدالله عن احمد عن محمد بن خالد عن محمد بن سنان عن اسماعیل بن جابر مثله.(2)
چنان که پیداست عبارت «بهذا الاسناد» شیخ طوسی توسط شیخ حر عاملی ظاهر گردیده است.(3)

د) تلخیص اسناد
 

شیخ حر عاملی روایات کتب اربعه را با نام صاحبان آنها یاد می کند، اما اگر روایات سایر کتاب های روایی را برمی شمارد آنها را از خود کتاب و به همان نام نقل می کند.(4)
مرحوم شیخ در خاتمه ی وسائل الشیعه تذکر داده که اسانید صدوق را، به جز اسانید کتاب من لایحضره الفقیه، همان گونه نقل کرده که صدوق سند آورده، ولی عبارت «قال حدثنا» و «قال أخبرنا» را از بسیاری اسناد حذف کرده و به جای آن لفظ «عن» آورده است. وی به سند دیگران نیز همین گونه اشاره کرده، چنان که روایات مسلسل از امام رضا(ع) و دیگر امامان (ع) را به شیوه ی «عن عنه» آورده تا اختصار را رعایت کند.
شیخ حر عاملی در برخی از موارد طریق صدوق به صاحب کتاب را حذف کرده ولی در پایانه ی کتاب آن طرق را آورده است، مثل طریق شیخ صدوق در علل الشرائع به محمد بن سنان که سه طریق دارد و یا طریق صدوق به فضل بن شاذان در علل الشرایع و دیگر موارد.(5)

ه) تعیین راویان مشترک
 

راوی مشترک، عنوانی است که بر چند نفر صدق می کند و شناسایی آن به چند قرینه نیاز دارد:
قرینه ی یکم. امام مروی عنه؛ زیرا وقتی روشن باشد که راوی از اصحاب کدام امام است، می توان آن عنوان مشترک را شناسایی کرد، مثل ابن سنان که از حضرت صادق (ع) روایت می کند؛
قرینه ی دوم. مشایخ راوی و شاگردان او یعنی از طبقه ی راوی می توان عنوان مشترک را شناسایی کرد. از آثار مهم طبقه شناسی راویان همین نکته است، یعنی شناسایی عنوان های مشترک راویان بر اساس طبقات راویان؛
قرینه ی سوم. متن روایت؛
قرینه ی چهارم؛ مقایسه ی اسناد مختلف؛ زیرا گاهی محدثان نام پدر و یا خصوصیات راوی را ذکر می کنند.
شیخ کلینی در موارد زیادی راوی مشترک را مشخص نکرده، مثل این حدیث: «محمد بن یحیی قال کتب محمد بن الحسن الی ابی محمد علیه السلام...»(6)
ولی این حدیث در وسائل الشیعه چنین آمده است:
1.محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن محمد بن الحسن یعنی الصفار انه کتب الی ابی محمد (ع): یجوز أن... مرحوم شیخ حر کلمه ی محمد بن الحسن که عنوان مشترک می باشد را بیان کرده، و مدعی شده که مراد «الصفار» صاحب بصائر الدرجات می باشد.
هر جا در وسائل الشیعه در ضمن اسناد کلمه «یعنی» به کار رود و عنوان مشخص باشد، از قلم منصف است.

و) ذکر روایات قوی در صدر باب
 

وی روایات قوی تر را در ابتدای باب و روایات ضعیف تر را در اواخر باب آورده است. بر همین اساس بر روایات کلینی در صدر باب اشاره کرده و به ترتیب روایاتی را بر شمرده که از نظر سند در مرتبه ی اعتبار کمتری هستند. لذا در ابتدای هر باب وسائل الشیعه به روایات مسند از کافی، تهذیب الاحکام و من لایحضره الفقیه اشاره کرده است. مرحوم کلینی در کتاب کافی همین روش را در پیش گرفته است. وی در صدر باب روایات معتبر و مسند را ذکر می کند و هر چه به طرف آخر باب می رود از اعتبار آن کاسته می شود.

ز) اکتفا به یک نسخه
 

آن گاه که چند روایت در صدد بیان یک نکته از نسخه های گوناگون باشند شیخ تنها به بیان آن مطلب از کتابی معتبر می پردازد که معمولا آن کتاب کافی است. البته وی به اسناد دیگر کتاب ها اشاره می کند، اما تنها اسناد کافی را کامل ذکر می کند و اسناد دیگر کتاب ها را به تعلیق بسنده می کند.
البته شیخ به تصحیح و تضعیف طرق نپرداخته است؛ زیرا وی همه ی روایات کتب اربعه را معتبر می داند و از این رو ضرورتی در ذکر طریق و سند آنها نمی بیند.

ح) تقدم روایات کافی
 

شیخ در کتاب وسائل در ذیل هر باب نخست روایات کافی را با عنوان «محمد بن یعقوب» آورده و در برخی ابواب با روایات تهذیب الاحکام و یا من لایحضره الفقیه آغاز کرده است؛ زیرا در این موارد یا روایتی در کافی وجود ندارد یا آنکه روایتی را ذکر کرده که سند یا نحوه ی دلالت آن بر روایت کافی برتری دارد.

ط) نقد نکردن احادیث
 

شیوه ی مرحوم شیخ در وسائل الشیعه این گونه نبوده که روایات را نقد کند. روش او در این جهت با روش مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار و یا مرحوم فیض کاشانی در وافی یکی نیست. اصل اولی در نزد وی جمع بین روایات و تأویل و در مرحله ی سوم حمل بر تقیه است. حمل روایاتی که مانندش در روایات عامه یافت شود بر تقیه و محرز دانستن صدور آن از معصوم (ع). شیوه ی اخباریان نیز چنین است که اگر روایتی موافق با روایات عامه باشد آن را بر تقیه حمل می کنند.

ی) بر خورد با روایات متعارض
مؤلف در ذیل عنوان باب روایات متعارضی را می آورد که بر خلاف عنوان و فتوای او بر آن مطلب دلالت دارد. سبک مرحوم شیخ طوسی (ره) نیز چنین بوده که تمام روایات درباره ی موضوع را ذکر کرده است؛ چه موافق عنوان و چه مخالف آن و آن گاه روایات مخالف را در پایان توجیه نموده است. البته وی به رد صریح آن نپرداخته، بلکه در حد امکان روایات را جمع می کند و در فرض عدم امکان به تأویل و توجیه آنها می پردازد. در همین زمینه به توجیهات شیخ طوسی (ره) نیز اشاره می کند و گاهی که تأویل و توجیه وی را نپسندیده، نظری دیگر داده و گاهی نیز از توجیهات فقیهان بهره برده است.(7)
بیشتر گفتار شیخ حر عاملی از قبیل حمل بر کراهت،(8) استحباب، تقیه،(9) ضرورت (10) و یا حمل بر اختصاص آن به شریعت خاص است.
 

فصل دوم: نکته ها و کاستی ها
 

 

الف) ذکر نکردن اختلاف نسخه ها (سند،متن)
 

محدث عاملی برای نگارش حدیث نخست باب روایت را از کافی یا تهذیب الاحکام و یا من لا یحضره الفقیه آورده و در بیشتر موارد همان روایت محمد بن یعقوب کلینی را مقدم داشته است و پس ازآن افزوده: «و رواه الشیخ باسناده و رواه محمد بن علی باسناده» یعنی آنکه طوسی و صدوق هر دو این روایت را آورده اند، اما محدث عاملی به اختلاف نسخه ها نپرداخته است؛ چون همانندی در متن سه نسخه ی کافی، تهذیب الاحکام و من لایحضره الفقیه کمتر پیش می آید، بلکه اختلاف هایی در آنها می توان یافت که باعث اختلاف در مدلول بلکه مراد و فتوا می گردد. متأسفانه محدث عاملی به این مطلب مهم نپرداخته است. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (1380 ق) در این باره تأکید داشت که فقیه باید به اختلاف متن روایات توجه کند و در نظر نگرفتن اختلاف نقیصه ای است و برای برطرف کردن این مشکل کتاب جامعه احادیث الشیعه را تألیف کرده و به اختلاف نسخه ها توجه داد. البته مخفی نماند که این نقیصه اندکی در وسائل الشیعه چاپ مؤسسه آل البیت (ع) برطرف شده است.
البته گاه وسائل الشیعه به برخی اختلافات اشاره کرده است، هر چند معلوم نیست که چرا مرحوم شیخ حر عاملی با وجود اختلاف در روایات از جهت آنکه یکی مفصل تر و یکی موجزتر و یکی همراه با دیگری بدون آن است، به مسئله ی اختلاف نسخه ها نپرداخته است.

ب) علت عدم تعرض اختلاف نسخه ها
 

شاید دلیل عمده ای که برای عدم اشاره به اختلاف نسخه ها در وسائل الشیعه بتوان یاد کرد، عقیده شیخ حر عاملی (ره) بر آن مسئله است که روایات فروع را نقل به معنا می داند. از این نظر اختلاف در تعابیر طبیعی است. البته روشن است که این توجیه کافی نیست و اختلاف تعابیر در فهم غرض اصلی معصوم (ع) کمک شایان ذکری می کند. به همین دلیل گاه به اختلاف نیز می پردازد.

ج) ذکر اختلاف مؤثر در معنا
 

شیخ حر عاملی در اختلاف نسخه هایی که موجب اختلاف در فتوا و معنا و مدلول شده، حتما به اختلاف نسخه ها اشاره کرده است:
24. باب وقت المغرب و العشاء لمن خفی عنه المشرق و المغرب 1. محمد بن یعقوب عن علی بن محمد عن سهل بن زیاد علی بن بن الریان قال کتبت الیه الرجل یکون فی الدار تمنعه حیطانها النظر الی حمره المغرب و معرفة مغیب الشفق و وقت صلاه عشاء الاخرة متی یصلیها؟ و کیف یصنع؟ فوقع علیه السلام یصلیها اذا کان علی هذه الصفه عند قصره النجوم و المغرب عند اشتباکها و بیاض مغیب الشمس.
و رواه الشیخ باسناده عن سهل بن زیاد الا انه قال فی احد روایتیه «و العشاء عند اشتباکها» و رواه ابن ادریس فی آخر السرائر نقلا من کتاب مسائل الرجال روایه احمد بن محمد عیاش الجواهری و رواه عبدالله بن جعفر الحمیری عن علی بن ریان مثله الا أنه قال: عند اشتباک النجوم و المغرب عند قصر النجوم.
قال الشیخ معنی قصر النجوم بیانها.(11)

د) اشاره به تقطیع در کافی و ذکر کامل در غیر آن
 

گاه کلینی یا صدوق حدیثی را تقطیع کرده اند، ولی شیخ طوسی آن را تقطیع نکرده و صدر و ذیل آن عبارت را آورده است. این نکته امتیاز کتاب تهذیب الاحکام را می نماید؛ زیرا چون شیخ طوسی کتاب تهذیب الاحکام را به منزله ی کتاب فقهی و در شرح المقنعه شیخ مفید نوشته، نکاتی را در آن لحاظ کرده که در کتاب کافی و من لایحضره الفقیه ذکر نشده است. شیخ طوسی در تهذیب الاحکام بسیاری از احادیث تقطیع شده در کتاب های دیگر را تقطیع نکرده و تمام آنها را آورده است. برای مثال اصل ظریف بن ناصح از جمله روایات مفصل به شمار می رود که در حدود دوازده طریق نقل شده و شیخ طوسی آن را در تهذیب الاحکام تقطیع نکرده، در حالی که کتاب کافی همین حدیث را تقطیع کرده است. صاحب وسائل الشیعه به چنین اختلاف هایی میان کافی و تهذیب الاحکام اشاره نموده؛ زیرا متن حدیث طولانی تر است.

ه) وجود تصحیفات در اسناد و متن روایات
 

مرحوم عاملی فردی دانا به حدیث و اسناد و راویان بوده است. از این رو باید دید که چرا وی اسناد و متن روایات را تصحیح نکرده و به تصحیح تصحیفات و تحریفات اسناد و متن کتاب های سابق نپرداخته است. برای نمونه، گاهی سندها در اسناد تهذیب الاحکام علیل هستند و مرحوم عاملی (ره) آنها را تصحیح نکرده است، در حالی که می توانست با مقایسه بین اسناد و شناخت طبقات راویان سلسله ی اسناد را تصحیح کند و راویان تصحیف شده، مقدم شده یا مؤخر شده را در جای خود قرار دهد و در واقع نقص حدیث را بیان کند و صحیح آن را اشاره نماید. البته نمی توان پذیرفت که مرحوم عاملی (ره) هرگز به این کار نپرداخته، بلکه گاهی در متن و گاهی در حاشیه ی کتاب وسائل الشیعه بدان تذکر داده است، اما این مقدار کفایت نمی کند، بلکه غالبا اسناد را با همان حالت موجود در کتب اولی ضبط کرده، همان طور که گاهی نقص هایی در متن روایات وجود داشته و در اختلاف نسخه ها نسخه ی برتری بوده، ولی مرحوم شیخ حر عاملی این کار را نکرده است.
البته مرحوم عاملی (ره) فقط در صدد گردآوری روایات کتاب های متقدمان بوده است. از آن رو که وی در پی تصحیح و تحلیل روایات نبوده به تصحیح و بررسی اسناد نیز نپرداخته است؛ زیرا این مقوله چنان معجم رجال الحدیث مرحوم آیت الله خوئی مجال گسترده تری می طلبد. مرحوم آیت الله خوئی گاه در معجم رجال الحدیث بلکه در فقه دو یا سه صفحه در ضبط یک راوی و تصحیف و تحریف و طبقه و اتصال و انقطاع یک سند حدیث آورده است. مرحوم آیت الله بروجردی (1380 ه.ق) نیز به همین انگیزه کتاب های چهارگانه ی حدیثی را طبقه شناسی کرده و راویان اسناد آنها را بررسی نموده و کتاب ترتیب اسانید کافی، ترتیب اسانید التهذیب و غیر آن را نگارش کرده است. وی شیوه ی خود را در تدوین علم رجال بر اساس شناخت طبقات و راویان و استادان آنها و شاگردان آنها و زمان راوی قرار داده، و از این راه به خوبی توانسته علت های موجود در احادیث را بیان کند.

و) ذکر نکردن آیات الاحکام
 

مرحوم عاملی آیات الاحکام را نیاورده، در حالی که در هر باب روایاتی را ذکر کرده که متضمن آیات الاحکام به ویژه استشهادات ائمه (ع) به آیات است، در حالی که مرحوم فیض کاشانی (1091 ه.ق) در کتاب وافی که در همان دوره شیخ حر عاملی گردآوری و تألیف شده آیات الاحکام را آورده است، همان طور که مرحوم آیت الله العظمی حاج سید حسنی بروجردی نبود آیات الاحکام در کتاب وسائل الشیعه را نقص دانسته و آنها را در کتاب جامع احادیث گردآورده است. این آیات در جامع احادیث الشیعه بیشتر از 2500 آیه شمارش می شود.

ز) ابهام در ذکر روایات
 

مرحوم عاملی در کتاب وسائل الشیعه در موارد زیادی که روایات باب را می آورد در ذیل برخی عناوین و باب ها می گوید:«سیأتی ما یدل علیه و مضی ما یدل علیه.»
متأسفانه یکی از نکات مبهم و مجمل کتاب وسائل الشیعه این مقوله است. مرحوم آیت الله بروجردی این نقیصه را نیز تدارک کرده و لذا در کتاب جامع احادیث الشیعه هر روایتی را که دلالت صریح داشته باشد در ذیل آن باب آورده است و اگر روایاتی در سایر ابواب بوده باشد، خیلی واضح بدان اشاره نموده و مصدر و باب آن را ذکر کرده تا فقیه به سرعت بتواند به آن مقصودی دست یابد که مدلول تمام روایات دلالت کننده است.

تقطیع روایات در وسائل الشیعه
 

روایات در کتاب وسائل الشیعه تقطیع شده است. از این رو مرحوم بروجردی (ره) معتقد بود که نباید روایات را تقطیع کرد؛ چون با تقطیع ممکن است قرینه ای از صدر یا ذیل روایت حذف شود که موجب روشنایی و توضیح صدر و ذیل باشد. از این رو باید فقیه روایت را از صدر تا ذیل بخواند و بر فقرات آن نظارت کند تا مقصود معصوم (ع) را به روشنی دریابد.

فصل سوم: خاتمه ی وسائل الشیعه
 

مرحوم عاملی (ره) برای وسائل الشیعه خاتمه و پایان نامه ای قرار داده و دوازده فایده ی مهم را بررسی کرده است:

فایده ی اول: مشیخه ی صدوق در من لایحضره الفقیه
 

از آنجا که روایات من لایحضره الفقیه به شیوه ی تعلیق ذکر شده و برخی از آنها مرسل است، شیخ صدوق در پایان من لایحضره الفقیه بخشی را با عنوان «المشیخه» قرار داده است. «المشیخه» بر وزن «مفعله» جمع مکسر کلمه ی شیخ است، همان طور که مشایخ و شیوخ جمع مکسر آن است، ولی میرداماد در الرواشح السماویه آن را اسم مکان دانسته است. «المشیخه» در اصطلاح کتابی است که واسطه های بین مؤلف (شیخ صدوق 380 ه.ق) و صاحب جزوه و اصل حسین بن سعید اهوازی و محمد بن ابی عمیر (217 ه.ق) و غیر آنها را نوشته است. برای مثال می گوید هر چه در این کتاب از حسین بن سعید نقل کرده ام از طریق پدرم و او از استادش ... تا اینکه واسطه ها به صاحب اصل می رسد.
شیخ حر عاملی می گوید طرق شیخ را به همان سبکی آورده ام که خودش آورده بود و در آنجا تغییر ایجاد نکردم؛ چون کم بود و در وسائل الشیعه هم مثل شیخ رفتار کردم و سلسله ی اسناد را به صورت تعلیق آوردم؛ چون شیخ در دو کتاب «تهذیبین» تصریح می کند که در ابتدای هر حدیث فقط نام صاحب کتابی را می آورد که حدیث را از آن اخذ کرده است و البته طریق و راویان واسطه بین صاحب اصل و امام (ع) را ذکر می کند ولی واسطه های بین خود و صاحب اصل را نمی آورد؛ چون روایات را به شیوه ی تعلیق نقل می کند و معنای تعلیق همین است که از تکرار سند واحد پرهیز کند و آن را در «المشیخه» آورد.
مجموع طرق شیخ طوسی در تهذیبین 52 طریق می شود.

فایده ی دوم: در بیان «عده من اصحابنا» در کافی
 

شیخ کلینی بسیاری از روایات کتاب کافی را با لفظ «عده من اصحابنا» شروع می کند و از این لفظ گروهی از مشایخ خود را اراده کرده است.

فایده ی سوم: ذکر منابع
 

شیخ حر عاملی در فایده ی چهارم مصادری را برشمرده که از آنها روایت نقل کرده است. او بر اساس شیوه ی خود روایات این کتاب ها را معتبر می شمارد، چه سند داشته باشد چه نه. یا آنکه مرسل و منقطع باشد، به ارسال های خفی نمی پردازد؛ زیرا او معتقد است که استناد این کتاب ها به صاحبان آنها احراز شده و مؤلفان آنها صحت روایات آنها شهادت داده اند.
وی 82 کتاب را نام برده که بدون واسه از خود آنها نقل کرده است و یک سری کتاب های دیگر را نیز ذکر می کند که با واسطه از آنها نقل می کند. این کتاب ها که معتبر است و فقها از آنها نقل کرده اند و دسته دوم به شمار می روند همان اصول اصحاب ائمه هستند که مرحوم عاملی از آنها با واسطه نقل می کند؛ زیرا این اصول تا زمان آن فقها وجود داشته که از آنها بدون واسطه نقل کرده اند، ولی در زمان مرحوم عاملی از بین رفته است، مثل روایاتی که صدوق و شیخ طوسی در کتاب های فتوایی خود همچون مقنع، هدایه و نهایه نقل می کنند و یا روایاتی که محقق حلی در المعتبر نقل کرده، بلکه فقها پس از آنها همچون شهید اول و علامه حلی و سید بن طاووس و علی بن عیسی و غیر آنها روایاتی را از صاحبان اصول نقل کرده اند که در جوامع روایی متقدمان موجود نیست، این کتاب ها نیز به 96 کتاب می رسد.

فایده ی چهارم: طرق مؤلف
 

مؤلف در این فصل طرق خود به صاحبان کتاب ها را بیان می کند و این سبک علمای ما بوده که طرق خود را به هر یک از مؤلفان کتاب ها ذکر می کنند و به شاگردان خود اجازه نیز می دهند که کتاب های حدیثی را نقل کنند.

فایده ی پنجم: توصیف مصادر کتاب وسائل الشیعه
 

مؤلف در این فایده درباره ی جهت و اعتبار کتاب هایی بحث می کند که در وسائل الشیعه از آنها بهره مند شده و آنها را تألیف وسائل الشیعه دخالت داده است. وی این کتاب ها را صحیح می داند و نسبت آنها را به مؤلفانشان متواتر می شمارد و احادیث آنها را از ائمه (ع) ثابت شده یاد می کند. شیخ حر عاملی از این قراین و نکته ها که جهت این کتاب را اثبات می کند در این فایده نمونه هایی را ذکر می کند.

فایده ی ششم
 

شیخ حر عاملی بحث در این فایده را با عنوان شروع نکرده و از اصحاب اجماع و قاعده ی اجماع که کشی آن را ذکر کرده، سخن به میان آورده، ولی مراد او قواعد عمومی توثیق است که می توان با این قواعد راویان زیادی را توثیق نمود.

فادیده ی هفتم: قراین ثبوت خبر
 

ایشان قراینی را نام می برد از قبیل:
1. راوی ثقه باشد که با وثاقت او از کذب امان باشد؛
2. حدیث در کتابی از کتاب های اصول مورد اتفاق وجود دارد؛
3. حدیث در کتب اربعه از کتاب های متواتر باشد؛
4. روایت از کتاب اصحاب اجماع نقل شده باشد؛
5. برخی راویان آن از اصحاب اجماع باشد؛
6. از برخی راویانی باشد که ائمه (ع) آنها را توثیق کرده اند و دستور به رجوع به آنها را داده شده؛
7. خبر مواثق قرآن باشد؛
8. خبر موافق سنت معلوم باشد؛
9. در کتاب های متعددی تکرار شده باشد؛
10. موافق با ضروریات دین باشد؛
11. معارضی از روایات نداشته باشد؛
12. محتمل تقیه نباشد؛
13. خبر در مورد مستحبات وارد شده باشد؛
14. با احتیاط موافق باشد؛
15. دو قرینه یا بیشتر به صدور خبر وجود داشته باشد؛
16. موافق با اجماع مسلمین باشد؛
17. موافق با اجماع امامیه باشد؛
18. موافق با مشهور و فتوی بیشتر علما باشد؛
19. راوی متهم در آن خبر نباشد؛
و غیر از اینها از سایر قراین که با تتبع حاصل می شود.

فایده ی هشتم: تصحیح کتب مرجع
 

مؤلف در این باب برای صحت کتاب هایی که از آن ها نقل کرده، استدلال هایی آورده که برخی مطالب در بخش های قبلی هم مناسب همین باب بود. مؤلف در این فایده 22 قرینه ذکر می کند که برخی از آنها به اجمال در زیر می آید:
1. علم قطعی ثابت شده با تواتر یا اخبار همراه قراین باشد که شیوه ی بزرگان قدما و ائمه (ع) در مدت افزون بر سی صد سال ضبط احادیث و تدوین آنها در مجالس ائمه (ع) بوده است. آنان همت های عالی در تألیف کتاب داشته اند تا شیعیان بدان عمل کنند و عمر خود را در تصحیح و ضبط و عرضه آن بر معصومان و اهل خبر داشته اند. این سیره ی بسیار مطلوب تا زمان ائمه ثلاث صاحبان کتاب های چهارگانه حدیثی ادامه داشته، بلکه بعد از آنها هم مرسوم بوده است. آنان بزرگان کتاب های حدیثی را یاد کرده اند که معلوم و با نام و نشان بوده و ثبوت آن «مجمع علیه» بوده و برخی از این کتاب ها به ما هم رسیده است. در این صورت شک و تردیدی در ثبوت و استناد این روایات به معصومان باقی نمی ماند.
2. به یقین عده ای از اصول صحیح و ثابت وجود داشته که مرجع طائفه ی حقه بوده و بدان عمل می کرده اند و ائمه اصحاب خود را بدان ارجاع داده اند و اصحاب کتب اربعه تمکن از شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح را داشته اند و در شناخت آن کوتاهی نکرده اند و اگر کوتاهی می شد به صحت این کتاب ها شهادت نمی دادند. از ارباب سیره و تاریخ به دست می آید که صاحبان اصول از کتاب های غیر معتمد و بی ارزش حدیث نقل نکرده اند. چگونه می توان پنداشت که رئیس محدثان شیعه یعنی صدوق و ثقه الاسلام یعنی کلینی و رئیس طائفه ی امامیه یعنی شیخ طوسی، از کتاب های غیر معتمد نقل می کرده اند و آن گاه به جهت احادیث شهادت می داده اند و آن روایات را حجت بین خود و خداوند می دانسته اند؟ پس نمی توان شهادات آنها به صحت را باطل دانست.
3. احادیث زیادی درباره صحت این کتاب ها و امر به عمل به آنها وجود دارد، به ویژه آنکه برخی از آنها بر ائمه (ع) عرضه شده و برخی از آنها به خط اصحاب ائمه و خط معصوم در نزد آنها موجود بوده است.(12) چه بسا حدیثی که در غیر کتاب عرضه شده بر معصوم وجود دارد و لذا آن را بر حدیث موجود در آن کتاب مقدم می دارند! آیا جز اعتبار این کتاب ها دلیلی دیگر نیز وجود دارد؟ حاصل آنکه روایات متواتر بر وجوب عمل به احادیث این کتاب های معتمدو وجوب عمل به احادیث راویان ثقه دلالت می کند.
4. مؤلفان جوامع روایی همچون صدوق و کلینی و دیگران به صحت اصول اصحاب ائمه و احادیث آنها شهادت داده اند، در حالی که آنها قطعا دروغ نمی گویند. شیوه قدما در حدود سی صد سال بلکه تا قرن هشتم، حدود هفت سال سال بر این روش بوده که احادیث را ثنایی می دانسته اند و صحیح یا ضعیف و روایاتی را که همراه قرینه بوده، معتبر می شمرده اند و حدیثی را که قرینه نداشته معتبر نمی دانسته اند، ولی متأخران تنویع حدیث را مطرح کرده اند. این اصطلاح جدید که به نظر ما تالی فاسدها یی هم دارد، موافق عامه و اصطلاح آنهاست، بلکه از کتاب های آنها گرفته شده است، ثانیا این اصطلاح مستلزم تضعیف جمیع طائفه محقه را در زمان ائمه و زمان غیبت می شود و ثالثا لازمه ی آن ضعیف شمردن بسیاری از احادیث است که از اصول «مجمع علیها» نقل نشده است.
خصوصا راویانی که به عدالت آنها تصریح شده باشد بسیار اندکند و چون عدالت را شرط می دانند، اثبات عدالت در هر راوی هم مشکل است. پس در احداث این اصطلاح غفلت زیادی از جهات گوناگون وجود دارد.

فایده ی نهم: پاسخ ها
 

شیخ حر عاملی در فایده ی درهم در مقام پاسخ به اشکالات و تردیدهای برآمده که به رغم او بر دلیل های فصل قبل وارد شده است. علمای اصولی همچون مرحوم آیت الله خوئی در مقدمه ی معجم رجال الحدیث، استاد جعفر سبحانی در کلیات فی علم الرجال و بار فروشی در نتیجه المقال و دیگر محققان در مقام بررسی و نقد آن برآمده اند و لذا متعرض این فصل نمی شویم.
فایده ی دهم: احادیث مضمره
در برخی روایات اضمار آمده باعث ضعف روایت نمی شود؛ چون دلیل آن دانسته می شود و در بحث های قبلی هم اشاره به علت پیدایی اضمار شد.
فایده ی یازدهم: راویان ثقه
این فایده راویان ثقه را برمی شمرد و آنها را از کتاب های قدما و خلاصه الرجال علامه حلی نقل می کند.

پی نوشت ها :
 

1. تهذیب الاحکام،ج1، ص 42.
2. همان، ص 37/ 101.
3. وسائل الشیعه، ج1، ص 160.
4. همان، ج24، ص 275.
5. همان، ج30، ص 120.
6. همان، ج1، ص 491.
7. همان، ج17، ص 87 و 164.
8. همان، ص 107.
9. همان، ص 144.
10. همان، ص 109.
11. وسائل الشیعه، ج4، ص 206، الکافی، ج3، ص 281/ 15، تهذیب الاحکام، ج3، ص 459، و ج 2، ص 261/ 1038، الاستبصار، ج1، ص 269/ 972، السرائر، ص 479.
12. من لایحضره الفقیه، ج4، ص 151.
 

منبع:فقه 62
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان