فرزین پورمحبی
مسئله این است: زندگی با 70 میلیون موش یا 80 میلیون آدم
از عموم شهروندان خواهشمندیم بعد از وقوع زلزله و قرار گرفتن در میان موشهای آدمخوار به توصیههای زیر شدیدا توجه فرمایند:
1- چند روزی نان و پنیر و گردو نخورید تا بوی پنیر و نان و گردو از وجودتان پاک شود. در این صورت شما بعد از وقوع زلزله، خوراک موشها نخواهید شد چون موش های آدمخوار عادت دارند روی گوشتی که صرف میکنند سس پنیر با چاشنی گردو بزنند.
2- حتما سیدی شهر موشها و مدرسه موشها را چندینبار ببینید تا با حقوق شهروندی آنها آشنا شوید، شاید توانستید جزو 70 میلیون شهروند افتخاری آنها شوید. مطمئن باشید اوضاع حقوق شهروندی آنها بدتر از اوضاع 80 میلیونی ما نیست.
3- آخرین اطلاعات حاکی از آن است که شهر موشها کثیف است اما در عین حال این کثافات، روز به روز کثیفتر، آلودهتر، فاسدتر و به طور کلی وخیمتر نمیشوند و به اصطلاح، اوضاع آنجا، در حالت ثابت و پایدار قرار دارد. در نتیجه اهالی شهر موشها بدون استرس و تنش خاصی به سر میبرند و هر روز منتظر یک اتفاق هیجانانگیز و یا اخذ تصمیم عجیب و رویدادی وحشتناک نیستند.
4- اهالی شهر موشها درست است که آدمخوارند اما در عین حال بسیار نوعدوست هستند و مثل ژاپنیها به هم احترام میگذارند. مثلا آنها دم به ساعت نقشه نمیکشند تا جیب بقیه همنوعانشان را خالی کنند. اصولا آنها نیازی به جیب و پسانداز ندارند چون موشهای آدمخوار هر آدمی را که پیدا میکنند بدون هیچ چشمداشتی و با سخاوت هر چه تمامتر سر سفره میگذارند و با هم و در کنار هم به خوبی و خوشی میل میفرمایند. کسی هم در آنجا زرنگبازی درنمیآورد. مثلا کسی به خاطر داشتن ژن خوب سهم بیشتری نمیخواهد و همه به سهم خود قانعاند.
5- درست است که در شهر موشها آسمانی نیست اما در عین حال و به همین خاطر هم، خبری از امور نجومی مانند حقوقهای نجومی و خانههای نجومی و ... نیست. بنابراین با نبودن آسمان، تبعیضهای نجومی هم دیده نمیشود و بدین ترتیب مشکلات روانی حاصل از دیدن این گونه مسائل در آنجا به شدت کم است.
من حیثالمجموع درست است که آسمان هر جایی همین رنگ است اما بعضی جاها رنگش به شکل فول اچ دی است و یعضی جاها آنالوگ. اگر بتوانید خود را با شرایط وفق دهید هیچ جا بد نیست حتی شهر موشها و چه بسا هم بهتر باشد!