قرآن کریم، مؤمنان را به فروتنی توصیه می کند. فروتنی به دو نوع رفتاری و گفتاری تقسیم می شود. بدیهی است رفتار و گفتار فروتنانه، حاکی از وجود این سجیه اخلاقی در نهاد آدمی است.
1.فروتنی رفتاری
وجود صفت اخلاقی فروتنی در ضمیر انسان بی آن که تحقق خارجی داشته باشد بی معناست؛ چرا که بدون نمود خارجی، آثار و برکات فروتنی به دست نمی آید. در واقع، برخورداری از فضایل اخلاقی، به ادعا نیست بلکه به تحقق آن در خارج و آشکار شدن مظاهر آن در رفتار آدمی است. موارد ذیل از جمله مصادیق رفتارهای فروتنانه به شمار می رود:
راه رفتن با فروتنی
یکی از نشانه های فروتنی، در راه رفتن متجلی می شود. قرآن کریم در باره این رفتار فروتنانه می فرماید: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً.[1] بندگان خدای بخشنده، کسانی هستند که در روی زمین با فروتنی راه می روند و چون نادانان آنان را مخاطب سازند، با آنها به ملایمت سخن گویند. بر اساس دیدگاه مفسران، واژه «هوناً» حال یا صفت برای «مشی» (راه رفتن بندگان خدا) و به معنای راه رفتن با وقار و آرامش و تواضع است.[2] لذا در ضرب المثل عربی آمده است: «إذا عزّ أخوک فهن؛ هر گاه دوستت به مقامی رسید و عزّت یافت، تو تواضع کن».[3]
صاحب المیزان در تفسیر این آیه با اشاره به آیه قبل که در باره کبر و غرور کفار برابر پروردگار و نپذیرفتن بندگی خویش است، نتیجه می گیرد که پس از آن آیه، به فروتنی مؤمنان اشاره شده است. بنابراین مؤمنان، هم نسبت به خدا تواضع و تذلل دارند و هم نسبت به مردم چنین اند. افتادگی و تواضعشان حقیقی است؛ یعنی نه نسبت به خدا استکبار می ورزند و نه در زندگی برتری بر دیگران را خواستارند.[4]
وی در ادامه، نکته دیگری را نیز خاطر نشان می کند. علامه طباطبایی حدس می زند «مشی»، کنایه از زندگی باشد؛ یعنی فروتنی در راه رفتن مؤمنان، در حقیقت اشاره به کسانی دارد که در زندگی خود فروتنی را سرلوحه رفتارهای خود قرار داده اند و در تمام امور خود از تکبّر به دورند.[5]
اما حقیقت این است که برخی ویژگی های اخلاقی انسان، در رفتارهای او منعکس می شود. عمل راه رفتن، اصالتاً از نظر ارزشی خنثی است؛ یعنی نمی توان برای راه رفتن که عملی جوارحی است، ارزش مثبت یا منفی در نظر گرفت. اما اگر ویژگی اخلاقی صاحب عمل، تکبّر یا تواضع باشد، آن ویژگی در عمل خُنثای راه رفتن او تأثیر می گذارد و به آن ارزش مثبت یا منفی می دهد. بنابراین باید مراقب بود تا رذایل اخلاقی، رفتارهای خنثی را نیز زشت و ناپسند نکند. در تفسیر نمونه می خوانیم:
ملکات اخلاقی همیشه خود را در لابه لای اعمال و گفتار و حرکات انسان نشان می دهند، تا آن جا که از چگونگی راه رفتن یک انسان می توان با دقت و موشکافی به قسمت قابل توجهی از اخلاق او پی برد.[6]
در واقع نخستین توصیفی که از «عِبادُ الرَّحْمن» شده است، نفی کبر و غرور و خودخواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن او آشکار می شود.
سلام کردن
از بارزترین مصادیق فروتنی رفتاری، پیشی گرفتن در سلام کردن به یکدیگر است. امام صادق (ع) در این باره فرموده است: «مِنَ التَّوَاضُعِ أنْ تُسَلِّمَ عَلَی مَنْ لَقِیتَ؛[7] سلام کردن به افرادی که با آن ها ملاقات می کنی تواضع است». البته آن حضرت در این روایت رفتارهای دیگری چون نشستن در هر جای مجلس، ترک مجادله و نیز بیزار بودن از تعریف و تمجید به خاطر پرهیزکاری و تقوا را از زمره رفتارهای فروتنانه یاد کرده است.[8]
پاسخ بهتر به محبّت دیگران وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کلِّ شَیءٍ حَسِیباً.[9] خداوند در این آیه به مسلمانان امر می کند که سلام مسلمان را به صورتی بهتر از سلام خودش پاسخ دهند و سلام غیر مسلمان را با «علیکم» پاسخ دهند نه بیشتر. بنابراین پاسخ بهتر گفتن، به مسلمانان اختصاص دارد.[10]
البته همان گونه که پیشی گرفتن از دیگران در سلام کردن فروتنی است، پاسخ بهتر به سلام کننده نیز مستلزم فروتنی است؛ زیرا کسی که متواضع نباشد هرگز پاسخی بهتر به سلام کننده نمی گوید. امام صادق (ع) و امام حسن عسگری (ع) در دو تعبیر فرمودند: «نشانه تواضع این است که به هر کس برخورد کردی سلام کنی. سلام نام خداست و خداوند نیز افشاء نام خود را دوست دارد». به همین دلیل مصداق بارزی از تواضع را سلام کردن معرفی نموده اند.
این سنّت به حدّی مهم است که قرآن مجید در موارد متعدد با صراحت به آن امر می کند و در روایات اهل بیت (علیهم السلام) نیز در باره آن تأکید شده و پاداش زیادی برای آن در نظر گرفته و از ترک سلام نکوهش شده است.
اگر تحیت مذکور در آیه را فقط به گفتن سلام محدود ندانیم و آن را شامل هر کار نیکی بدانیم، فهم و برداشت جامع تری از آیه شریفه خواهد بود. این معنا را علی بن ابراهیم در تفسیر خود از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل کرده است. او به نقل از این دو امام (علیهما السلام) نقل کرده است که مقصود از «تحیت» سلام و یا هر کار نیکی دیگر است. ازاین رو جبران لطف برادر دینی به پاسخی بهتر از لطف او، از سجایای کریمان و فروتنان است.[11]
2.فروتنی گفتاری
نوع دوم فروتنی، فروتنی در گفتار است. گفتار نیز خود نوعی رفتار به شمار می آید اما آن گاه که قسیم رفتار شود مصداق رفتار نیست. آیه پیش گفته[12] می تواند مصداق فروتنی گفتاری باشد اگر مقصود از آن را به سلام گفتن منحصر بدانیم. به هر حال، به کار بردن کلمات نیکو در محاورات، نشانه خُلق نیکو و فروتنی است؛ زیرا کسی که با کلمات زیبا اطرافیان خویش را از سر لطف می نوازد و با احترام با آنان برخورد می کند، آنان را محترم شمرده و خویشتن را برتر از آنان ندانسته است، و این نشان از وجود فضیلت اخلاقی تواضع در اوست. ازاین رو لازمه عمل به آیه شریفه وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً[13] وجود صفت تواضع در انسان است و بدون این فضیلت اخلاقی، نرمی و ملاطفت در سخن، جای خود را به درشتی در گفتار می دهد. بنابراین از سخنان افراد متکبر، مراعات حال گوینده و تجلیل از خود بیشتر به گوش می رسد تا احترام شنونده و مراعات حرمت او. این در حالی است که کمترین مرتبه در حُسن معاشرت با بندگان خدا، استفاده از کلام زیبا توأم با مهر و محبت و احترام است.[14] و این حاصل نمی شود مگر به کمک صفت فروتنی و تواضع.
صاحب المیزان در تفسیر این آیه به یک سؤال نیز پاسخ می گوید و می نویسد:
معنای جمله این است که «به مردم سخن نیکو بگویید». این تعبیر، کنایه است از حُسن معاشرت با مردم، چه کافرشان، و چه مؤمنشان. و این دستور هیچ منافاتی با حکم قتال ندارد تا کسی توهم کند که این آیه با آیه وجوب قتال نسخ شده است؛ زیرا مورد این دو حکم، مختلف است و هیچ منافاتی ندارد که هم امر به حُسن معاشرت کنند، و هم حُکم به قتال، همچنان که هیچ منافاتی نیست در این که هم به حسن معاشرت امر کنند، و هم در مقام تأدیب کسی، به خشونت دستور دهد.[15]
البته نشانه های فروتنی به این چند عمل خلاصه نمی شود. از دیگر رفتارهای متواضعانه، رضایت به نشستن در هر جای مجلس و پرهیز از مراء و جرّ و بحث و ممانعت از تعریف و تمجید خود است که در متون روایی به آن ها اشاره شده است،[16] به دلیل ناتوانی نگارنده در یافتن آیه ای از قرآن کریم برای آن موارد، از تفصیل بیشتر پرهیز می کنیم.
تأثیر فروتنی در حفظ حرمت نفس
شاید این پرسش مطرح شود که اگر نفس انسان محترم است، چگونه در اظهار فروتنی، حرمت نفس فردِ متواضع حفظ می شود؛ در حالی که او به اراده و اختیار خود، نفس خویش را برابر هم نوعانش کوچک می کند؟ در پاسخ به این پرسش توجه خواننده گرامی را به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) جلب می کنیم که فرمود: إنّ التَّواضُعَ یزیدُ صاحِبَهُ رِفعَةً، فتَواضَعُوا یرفَعْکمُ اللّهُ.[17] همانا فروتنی، بر بلندی و رفعت صاحب خود می افزاید؛ پس فروتن باشید، تا خداوند شما را رفعت بخشد.
به نظر می رسد انسان با فروتنی در برابر هم نوع، او را احترام کرده است. این رفتار، طرف مقابل را نیز وادار می سازد عمل نیک او را جبران کند. نتیجه آن که دو طرف با یکدیگر با ادب و تواضع رفتار می کنند و حرمت نفس انسانی پاس داشته می شود. از این حدیث نبوی بر می آید که پاداش فروتنی را خداوند عطا می کند. بنابراین می توان ادعا کرد که خداوند مرتبه انسان فروتن را بالا می برد حتی اگر طرف مقابل قدردان او نباشد. دلیل این سخن، حدیث دیگری است از پیامبر (ص) است که می فرماید: «هر که برای خدا فروتنی کند، خداوند او را بالا برد. پس او در نظر خودش، ناچیز باشد و در چشم مردم، بزرگ. و هر که بزرگی فروشد، خداوند او را پست گرداند. پس او در چشم مردم، کوچک باشد و در نظر خودش، بزرگ».[18]
امام علی (ع) نیز می فرماید: «فروتنی، جامه ابهّت بر قامت تو می پوشاند».[19] امام کاظم (ع) در این باره فرموده است: «خداوند، فروتنان را به اندازه فروتنی شان بالا نمی برد، بلکه آنان را به اندازه عظمت و بزرگی خود، رفعت می بخشد».[20]
حدّ تواضع
پیش تر گفتیم که خداوند بر اساس آیات قرآن کریم، انسان را گرامی داشته و احترام کرده است. حرمت نفس انسان، امری است که در سرشت انسان نهاده شده است و حبّ ذات نیز حقیقتی است که انسان را وا می دارد تا از منافع خویش پاسداری کند و البته حرمت نفس نیز از جمله آن منافع است. و راه محافظت از حرمت نفس و کرامت ذاتی انسانی، فروتنی و تواضع است. اکنون سؤال این است که فروتنی انسان تا چه میزان مطلوب و جایز است؟ آیا اظهار فروتنی برابر همه هم نوعان به یک میزان لازم است؟
در پاسخ به این پرسش، چند نکته را نباید از نظر دور داشت:
1.رعایت حرمت نفس انسانی، لازم و واجب است اما باید توجه داشت که انسانِ متواضع، خودش نیز یکی از افراد انسان محترم است. ازاین رو وجود خصلت فروتنی در او لازم است اما اظهار فروتنی نیز باید به اندازه و به جا باشد. به عبارت دیگر همان گونه که متواضع نبودن در تعاملات اجتماعی موجب دل آزردگی هم نوعان می گردد و به حُسن معاشرت آسیب می زند، افراط در اظهار آن نیز موجب خفّت و خواری فرد متواضع شده و ضمن آسیب رسانی به حرمت نفس او، بر حُسن معاشرت با هم نوعان نیز تأثیر منفی بر جای می گذارد.
2.فروتنی برابر دیگران، شدّت و ضعف دارد؛ یعنی تواضع همواره به یک اندازه اظهار نمی شود، بلکه به هر مقدار که بر جلالت و بزرگواری طرف مقابل افزوده شود، فروتنی بیشتر در پیشگاه او سزاوارتر است. ازاین رو نهایت فروتنی، در پیشگاه خداوند شایسته است و اگر به اظهار ذلّت و خواری نیز مبدل شود باز هم پسندیده است، اما این مرتبه از تواضع، نسبت به بندگان خدا، ناپسند است. با این حال، پیامبران و امامان، پدر و مادر، و آموزگار و استاد از جمله کسانی هستند که فروتنی برابر آنان نسبت به دیگر هم نوعان شدت بیشتری می طلبد و بحث در باره آن در بخش مربوط به گستره تواضع به اختصار گذشت.
3.انسان، محترم است و پاسداری و حفظ کرامت و حرمت نفس او با فروتنی است اما میزان فروتنی برابر هم نوعان می بایست تا جایی باشد که کرامت و حرمت نفسِ متواضع آسیب نبیند. بر این اساس، اظهار فروتنی شدید و ذلت و خواری برابر کسانی که شایسته این اندازه از فروتنی نیستند، پسندیده نیست و نتیجه خوبی برای انسان متواضع به دنبال ندارد، بویژه اگر اظهار فروتنی برای دستیابی به منفعتی مادی و دنیوی باشد. بنابراین هر رفتاری که برای رعایت احترام نفس انجام شود از نظر اخلاقی، پسندیده و هر رفتاری که موجبات از بین رفتن و کاهش احترام نفس انسان شود، ناپسند و زشت است. معیار و میزان تشخیص پسندیده یا ناپسند بودن رفتار انسان در رابطه با خودش، حفظ و افزایش احترام و کرامت نفس او یا تضییع و از بین رفتن احترام اوست. در متون روایی نیز این نکته به روشنی بیان شده است. امام صادق (ع) در این باره می فرماید: إن الله فوض إلی المؤمن أمره کلها و لم یفوض إلیه أن یکون ذلیلًا.[21] خدای متعال کارهای مؤمن را به خود او واگذار کرده است اما خوار کردن خود را به او اجازه نداده است.
بنابراین رفتارهایی که برخی از نادانان به بهانه اظهار تواضع و فروتنی، در پیشگاه اولیای الهی همچون سید الشهدا (ع) انجام می دهند و نفس خویش را به شدت خفیف و خوار می کنند، هرگز رضایت و خشنودی خدا و ولی خدا را به دنبال ندارد. مانند سینه خیز رفتن داخل حرم حسینی یا رفتارهای دیگری که در شأن انسان محترم و شیعه ائمه هُدی (علیهم السلام) نیست و امامان معصوم (علیهم السلام) نیز هرگز به چنین رفتاری از سوی شیعیان خود خشنود نخواهند شد.
پی نوشت ها
[1] فرقان: 63.
[2] ر. ک: الکشاف، ج 3، ص 290 و 291؛ ترجمه جوامع الجامع، ج 4، ص 382؛ کنز الدقائق، ج 9، ص 420.
[3] ترجمه جوامع الجامع، ج 4، ص 382.
[4] ترجمه تفسیر المیزان، ج 15، ص 331.
[5] ر. ک: همان، ص 239؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 21، ص 331- 333.
[6] تفسیر نمونه، ج 15، ص 147- 149.
[7] الکافی، ج 2، ص 123، ح 6.
[8] همان.
[9] نساء: 86.
[10] ر. ک: مجمع البیان، ج 3، ص 131.
[11] ر. ک: تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 521. نیز، ر. ک: کنز الدقائق، ج 3، ص 83.
[12] نساء: 86.
[13] بقره: 83.
[14] ر. ک: الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 2، ص 46.
[15] ترجمه تفسیر المیزان، ج 1، ص 330.
[16] الکافی، ج 2، ص 122، ح 6: امام صادق (ع): «مِنَ التَّوَاضُعِ أنْ تَرْضَی بِالْمَجْلِسِ دُونَ الْمَجْلِسِ و أنْ تُسَلِّمَ عَلَی مَنْ تَلْقَی و أنْ تَتْرُک الْمِرَاءَ و إِنْ کنْتَ مُحِقّاً و أنْ لَا تُحِبَّ أنْ تُحْمَدَ عَلَی التَّقْوَی».
[17] منتخب میزان الحکمة، ح 6544.
[18] همان، ح 6545.
[19] همان، ح 6547.
[20] همان، ح 6551.
[21] بحارالأنوار: ج 64 ص 72 ح 42.