این شاعر که با مجموعه شعر «آشویتس خصوصی من» برگزیده سومین دوره جایزه شعر «احمد شاملو» شده است در گفتوگو با ایسنا، در ارزیابی خود از این جایزه اظهار کرد: احمد شاملو همه هستی و جانش را از شهریور یکهزار و سیصد و بیست تا واپسین روزهای عمرش بر خلق ادبیات و مجلهنگاری، پژوهش و ترجمه گذاشت و 14 سال پس از درگذشت آن شاعر فقید به همت اعضای هیات امنای بنیاد و سرکار خانم آیدا شاملو (سرکیسیان) در سال 1393 بنای جایزه «احمد شاملو» گذاشته شد؛ اتفاق مهم و مبارکی که امید دارم تا یکصدسالگی بپاید. این کمترین تجلیل از احمد شاملو و یک عمر تلاش اوست.
او در ادامه با اشاره به چالشهای جایزههای خصوصی بیان کرد: در دوره قبض سیاسی در ایران هم شمار زیادی از آن جوایز به محاق رفتند. از کسانی که در نوشتن و خلق آثار ادبی دست دارند، انتظار میرود با پرنسیب حرفهای و دور از هتاکی و تهمتپراکنی نقدشان را بیان کنند و به استمرار این رویداد مهم ادبی کمک کنند. نویسندگان و فعالان ادبی که جایزه «احمد شاملو» را تخریب و تخطئه میکنند، آگاهانه یا از سر غفلت آب در آسیاب برخی جریانهای تندرو میریزند. یکی از فراوان دلایل توقف فعالیت جایزه «هوشنگ گلشیری» تهمتهایی بود که اهل قلم به برگزارکنندگان این جایزه میزدند و عملا با تهمتها و هتاکیهای بیپایان برگزارکنندگان جایزه «هوشنگ گلشیری» را خسته و ناامید کردند.
همایون همچنین گفت: سزاوار نیست برگزارکنندگان جایزههای خصوصی ادبی، هم از برخی جریانهای تندرو بخورند، هم از اهالی ادبیات. باید از تجربه رفتار با جایزه «هوشنگ گلشیری» درس گرفت و برگزارکنندگان جایزه «احمد شاملو» را خسته و ناامید نکرد.
این شاعر درباره وضعیت مخاطبان شعر نیز اظهار کرد: لذت بیپایانِ ادبیات مایه قوام زیست من است و این لذت در لحظههای خلق و خلوت و تنهاییام رقم میخورد. پی مخاطب چند ده یا صدهزار نفری نیستم، برای پسند مخاطب از ارزشهای شخصی و ارزشهای ادبی و خلاقانه عدول نمیکنم و همین شمار کم اما جدی و پیگیر ادبیات برای من کافی است.
او در ادامه بیان کرد: نه پی باج دادن به مخاطب هستم و نه دنبال تن دادن به سانسور، خلوت شخصیام را به هیچ چیز نمیدهم و این برایم لذتی بیپایان دارد. اگر نوشتههایم میان انبوه مخاطبها راه پیدا کند، خوشحال میشوم و گر این اتفاق هم نیفتد ذرهای بر روحیه و تلاش من برای خلق ادبیات انتقادی اثر بد نمیگذارد و در ارادهام خللی ایجاد نمیکند.
حسن همایون همچنین درباره تأثیر جایزههای ادبی بر استقبال مخاطبان از شعر گفت: در سرزمینی که بنا بر قدردانی و قدرشناسی نیست، کمترین کارکرد جایزه ادبی تقدیر از نویسندگان است. همین مساله مهمترین کارکرد رقابت ادبی در ایران هم هست. فروش و دیده شدن و پرفروش شدن تابع متغیرهای متعددی است؛ خاصه میان مردم کتابنخوان ایران .
او افزود: در جامعهای که صدها هزار نفر به عنوانهایی مانند «لطفا گوسفند نباشید»، «بیشعوری» و ... جذب میشوند، پرداختن و سخن گفتن از تاثیر جایزههای ادبی در فروش آثار موضوعی فرعی و کماهمیت است. وقتی شبکه توزیع کتاب صرفا و صرفا بر اساس سود اقتصادی فعالیت میکند و ملاک عملش برای عرضه و پرداختن و بها دادن به کتاب سود است نه ارزشهای ادبی و علمی و خلاقانه کتاب، هر هفته از چندبار تا چند دهبار کتابهای «کلفت» با قیمتهای «پنجاه هزار تومان» به بالا و عموما فاقد ارزشهای علمی و خلاقانه را معرفی می کند و بیشتر برایشان وقت میگذارد.
این شاعر و روزنامهنگار در پایان تاکید کرد: منِ نویسنده ترجیح میدهم پیش از آنکه به «کاسبی ادبیات» فکر کنم برای «خلق ادبیات انتقادی» جان و هستیام را بگذارم و «کاسبی ادبیات» باشد از آن شمار زیادی ناشر بنجل با آن کتابهای زردشان و مراکز پخش سودجو.