در این جا، فرصت نقد و بررسی روش علمای اخلاق در مبارزه با خودخواهی و معالجه رذایل اخلاقی و سالم سازی دل از طریق ممارست بر ضدّ آنها نیست. لذا تنها به بحث و بررسی درباره رهنمود مهم امام علی علیه السلام بسنده می کنیم. ایشان درباره اساسی ترین کاری که به سالم سازی قلب می انجامد، چنین می فرماید: أَصلُ صَلاحِ القَلبِ اشتِغالُهُ بِذِکرِ اللَّهِ.[1] اصل صلاح دل، مشغول داشتن آن به یاد خداست.
این سخن، از سخنان درخشان و برجسته امام علی علیه السلام است؛ بلکه از معجزات علمی آن بزرگوار محسوب می شود. در این کلام، امام، دقیق ترین درس های سالم سازی دل و سیر و سلوک الی اللَّه را به کسانی که طالب این راه هستند، داده است.
بر اساس این رهنمود، یاد خدا رمز خودسازی است. یاد خدا، در واقع انسان را از خودِ حیوانی تهی می کند و بدین وسیله، انسان می تواند خویشتن را از رذایل اخلاقی پاک نماید و خودِ انسانی خویش را بیابد و با این دریافت، به معرفت و محبّت خدا برسد که «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ؛[2] هرکس خود را شناخت، پروردگارش را شناخته است».
نقش یاد خدا در سازندگی انسان
در نصوص اسلامی، نقش یاد خدا در سازندگی انسان، به تفصیل مورد توجّه قرار گرفته است که برای نمونه، به سه دسته از آنها اشاره می کنیم:
دسته اوّل، روایاتی که در آنها نقش یاد خدا در آفت زدایی و سالم سازی قلب، مورد توجه قرار گرفته است؛ مانند این روایات که از امام علی علیه السلام نقل شده است:
ذِکرُ اللَّهِ، مَطرَدَةُ الشَّیطانِ.[3]
یاد خدا، دور کننده شیطان است.
ذِکرُ اللَّهِ، رَأسُ مَالِ کلِّ مُؤمِنٍ و رِبحُهُ السَّلامَةُ مِنَ الشَّیطانِ.[4]
یاد خدا، سرمایه هر مؤمن و سود آن، سلامتی در برابر شیطان است.
ذِکرُ اللَّهِ، دَواءُ أَعلالِ النُّفوسِ.[5] یاد خدا، داروی دردهای جانها است.
یا مَنِ اسمُهُ دَواءٌ و ذِکرُهُ شِفاءٌ.[6] ای آن که نامش دوا و یادش شفا است.
دسته دوم، متونی که بیان کننده نقش یاد خدا در آرامش دل و شرح صدر، و نورانیت قلب و فکر، و ایجاد حیات و حواسّ باطنی، و رشد و تکامل معنوی است؛ مانند گفتار خداوند متعال:
أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.[7]
آگاه باش؛ به یاد خدا دلها استوار می گردد.
و آنچه از امیر مؤمنان نقل شده است:
الذِّکرُ، یشرَحُ الصَّدرَ.[8]
یاد خدا دل را گشایش می دهد.
دَوامُ الذِّکر، ینیرُ القَلبَ وَ الفِکرَ.[9]
یاد مداوم خدا دل و خرد را درخشان می کند.
مَن ذَکرَ اللَّهَ، أحیا قَلبَهُ و نَوَّرَ عَقلَهُ و لُبَّهُ.[10]
آن که یاد خدا کند دلش را زنده بدارد و عقلش را درخشان کند.
إنَّ اللَّهَ سُبحانَهُ جَعَلَ الذِّکرَ جِلاءً لِلقُلوبِ، تَسمَعُ بِهِ بَعدَ الوَقرَةِ، و تُبصِرُ بِهِ بَعدَ العَشوَةِ وتَنقادُ بِهِ بَعدَ المُعانَدَةِ.[11]
خداوند سبحان یاد خود را مایه صفای دلها قرار داده است، که پس از ناشنیدن، بدان می شنود، و در پی نادیدن، بدان می بیند و پس از سرپیچی، بدان پیروی او می کند.
مُداوَمَةُ الذِّکرِ، قوتُ الأَرواحِ و مِفتاحُ الفَلاحِ.[12]
تداوم یاد خدا، نیروی جان ها و کلید رستگاری است.
دسته سوم، متونی که انس با خدا، همنشینی با او و عشق و محبّت او را ثمره یاد خدا می دانند. مانند آنچه از پیامبر اسلام نقل شده است:
مَن أکثَرَ ذِکرَ اللَّهِ، أحَبَّهُ.[13]
آن که فراوان یاد خدا کند، او را دوست خواهد داشت.
و آنچه از امیر مؤمنان نقل شده است: الذِّکرُ مِفتاحُ الانسِ.[14]
یاد الهی، کلید انس است. ذِکرُ اللَّهِ قوتُ النُّفوسِ و مُجالَسَةُ المَحبوبِ.[15]
یاد خدا، نیروی جان ها و همنشینی با محبوب است.
بر اساس این نصوص، یاد خدا در نخستین گام سلوک به سوی او، آینه دل را از زنگار اخلاق و اعمال ناشایسته پاک می کند و در گام دوم، آمادگی آن را برای انعکاس معارف شهودی تقویت می نماید و در گام سوم، کیمیای عشق و محبّتِ دادار یگانه هستی را به سالک، اهدا می نماید.
با عنایت به این آثار و برکات عظیم و نقش کلیدی یاد خدا در سازندگی انسان و جامعه توحیدی است که قرآن کریم و احادیث اسلامی، مکرّر بر کثرتِ ذکر، بلکه تداوم آن، تأکید دارند. خداوند سبحان می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکرُوا اللَّهَ ذِکراً کثِیراً* وَ سَبِّحُوهُ بُکرَةً وَ أَصِیلًا».[16]
ای آنان که ایمان آورده اید خدا را فراوان یاد کنید و او را سحرگاهان و شامگاهان تسبیح کنید. «فَإِذا قَضَیتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِکمْ».[17]
آن گاه که نماز را به پایان رسانیدید ایستاده، نشسته و بر پهلو یاد خدا کنید.
امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: ما مِن شَیءٍ إلّاولَهُ حَدٌّ ینتَهی إلَیهِ إلّاالذِّکرَ فَلَیسَ لَهُ حَدٌّ ینتَهی إلَیهِ.[18] هر چیزی را حدّی است که بدان پایان می یابد، جز ذکر که آن را حدّ و انتهایی پایان پذیر نیست.
سپس حضرت این آیه را برخواند: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکرُوا اللَّهَ ذِکراً کثِیراً».[19] ای آنانی که ایمان آوردید، خداوند را بسیار یاد کنید.
دو نکته مهم
در این جا توجّه به دو نکته مهم، ضروری است:
1- آنچه موجب بروز و ظهور آثار ذکر در تخلیه و تجلیه قلب و رسیدن به معرفت شهودی و محبّت خداست، تداوم ذکر است؛ چنان که در بسیاری از نصوصی که گذشت، بدان تصریح شده است. بنابراین، ذکری که تداوم ندارد و بر قلب غلبه نمی کند، نمی تواند موجب حرکت انسان به سوی کمال مطلق باشد.
فقیه و محدّث بزرگ، فیض کاشانی رحمه الله، در هجدهمین رهنمود از بیست و پنج رهنمودی که رساله زاد السالک در پاسخِ نامه یکی از روحانیان درباره کیفیت سلوک راه حق ارائه کرده است می فرماید:
قدری از اذکار و دعوات وردِ خود ساختن در اوقات معینه، خصوصاً بعد از نمازهای فریضه، و اگر تواند که اکثر اوقات زبان را مشغول ذکر حق دارد؛ و اگر چه جوارح در کارهای دیگر مصروف باشد، زهی سعادت.
از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام منقول است که زبان مبارک ایشان در اکثر اوقات، تَر بوده است به کلمه طیبه: «لا إله إلّا اللَّه»؛ اگر چیزی می خورده اند و اگر سخن می گفته اند و اگر راه می رفته اند، الی غیر ذلک.[20] چه این، ممدّ و معاونی قوی است، هر سالک را و اگر ذکر قلبی را نیز مقارنِ ذکر لسانی سازد، به اندک زمانی فتوح بسیار رو می دهد، تا می تواند سعی نماید که دم به دم متذکر حق می بوده باشد، تا غافل نشود که هیچ امری به این نمی رسد در سلوک، و این، مددی است قوی در ترک مخالفت حق سبحانه به معاصی.[21]
2- حقیقت ذکر، احساس حضور در محضر حق تعالی است؛ احساسی که انسان را به مسئولیت های فردی و اجتماعی وادار نماید. هر قدر این احساس در انسان تقویت شود، ذکر، واقعیت بیشتری پیدا می کند و آثار و برکات افزون تری دارد. تداوم ذکرِ بدین معنا بسیار دشوار است. امام صادق علیه السلام در این باره به یکی از اصحاب خود می فرماید: «ألا اخبِرُک بِأَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ- عَزَّوجَلَّ- عَلی خَلقِهِ؟ قالَ: قُلتُ: بَلی؛ قَالَ: إنصافُ النّاسِ مِن نَفسِک، و مُواساتُک أخاک، و ذِکرُ اللَّهِ فی کلِّ مَوطِنٍ. أما إنّی لا أقولُ: سُبحانَ اللَّهِ وَالحَمدُ للَّهِ، و لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، وَ اللَّهُ أکبَرُ، و إن کانَ هَذا مِن ذاک، ولکن ذِکرُ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ فی کلِّ مَوطِنٍ إذا هَجَمتَ عَلی طاعَةٍ أو عَلَی مَعصِیةٍ».[22]«آیا از سخت ترین چیزی که خداوند آن را واجب کرده، آگاهت نسازم؟» گفتم: «چرا». فرمود: «انصاف تو با دیگران و سهیم کردن با برادران و یاد خدا در همه جا. بدان که منظورم سبحان اللَّه، والحمد للَّه، ولا إله إلّااللَّهُ وَاللَّهُ أکبر گفتن نیست، گرچه این نیز یاد خدا است بلکه یاد خدا در هرجا که بر اطاعت و یا معصیت او تصمیم می گیری».
پی نوشت ها
[1] غرر الحکم: 3083.
[2] غرر الحکم: 5162، مناقب خوارزمی: ص 375 ح 395 نقل از مائة کلمه جاحظ عن امام علی علیه السلام، شرح نهج البلاغه: ج 20 ص 292 ح 239، صراط المستقیم: ج 1 ص 156، عوالی اللآلی: ج 4 ص 102 ح 149.
[3] بدایة والنهایة: ج 1 ص 64، غرر الحکم: 5162.
[4] غرر الحکم: 5171، 5169.
[5] غرر الحکم: 5171، 5169.
[6] مصباح المتهجد: 361.
[7] سوره رعد، آیه 28.
[8] غرر الحکم: 835، 5144، 8876.
[9] غرر الحکم: 835، 5144، 8876.
[10] غرر الحکم: 835، 5144، 8876.
[11] نهج البلاغه: خطبه 222.
[12] غرر الحکم: 9832.
[13] ر. ک: دوستی در قرآن و حدیث، ص 321 ح 969 و 974 و 975.
[14] ر. ک: دوستی در قرآن و حدیث، ص 321 ح 969 و 974 و 975.
[15] ر. ک: دوستی در قرآن و حدیث، ص 321 ح 969 و 974 و 975.
[16] احزاب: 41- 42.
[17] نساء: 103.
[18] الکافی: 2/ 498/ 1.
[19] احزاب: 41.
[20] متن حدیث، از امام صادق علیه السلام بدین شرح است: «وکانَ أبی کثیر الذِّکرِ لَقَد کنتُ أمشی مَعَهُ وإنَّهُ لَیذکرُ اللَّهَ وآکلُ مَعَهُ الطَّعامَ وإنَّهُ لَیذکرُ اللَّهَ وَلَقَد کانَ یحَدِّثُ القَومَ وما یشغَلُهُ ذلِک عَن ذِکرِ اللَّهِ وکنتُ أری لِسانَهُ لازِقاً بِحَنَکهِ یقولُ: لا إلهَ إلَّااللَّهُ؛ پدرم بسیار ذکرگو بود، در کنارش راه می رفتم و او یاد خدا می کرد بر او سر سفره می نشستم و او یاد خدا می کرد با مردم سخن می گفت ولی این کار وی را از یاد خدا باز نمی داشت و می دیدم که زبانش از تکرار «لا اله الّا اللَّه» به کامش می چسبید. (کافی، ج 2، ص 498).
[21] ده رساله، فیض کاشانی، به اهتمام رسول جعفریان، چاپ نشاط، 1371.
[22] کافى: ج 2 ص 145 ح 8.