مقدمه
همان گونه که مشاهده هر یک از مخلوقات ما را متوجه سازنده آن می کند، دقت و نظامی که در هر یک از آنها به چشم می خورد، ما را متوجه یگانگی او نیز می نماید؛ همان نظم شگفتی که هم در فرد فرد مخلوقات دیده می شود و هم در مجموع آنها؛ مثلاً چشم خود نظامی دارد و نسبت به سایر اعضاء نیز نظامی دارد. کرات آسمانی هر کدام به تنهایی دارای نظامی است و نسبت به سایر کرات نیز نظامی دارد. خداوند حکیم در آیه 164 بقره برخی از پدیده های آفرینش را نام می برد تا یکتایی خود و توجه آدمیان را به عظمت پروردگار بیان نماید؛ «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْک الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا ینْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ»؛ «قطعاً در آفرینش آسمان ها و زمین و پی در پی آمدن شب و روز و کشتی هایی که در دریا روان اند، با آنچه به مردم سود می رساند و آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن، زمین را پس از مردنش زنده نموده و از هرگونه جنبده ای در آن پراکنده کرده و (هم چنین در) دگرگونی بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین مسخّر است، نشانه هایی هست برای گروهی که خردورزی می کنند».
نظم و هماهنگی در همه جا یکی از دلیل های یکتایی پروردگار است؛ به سخن دیگر، هماهنگی و نظام شگفت انگیزی که در هر موجود از جمله اجرام آسمانی به چشم می خورد، ما را به یگانگی مبدأ آفرینش راهنمایی می کند.
جلوه های الهی در کرات آسمانی
آفرینش آسمان پر شکوه، این همه کرات عالم بالا، میلیون ها آفتاب درخشان و ستارگان زیبا و دل انگیز که در یک شب تاریک و پر ستاره با چشمک زدن های پر معنی با ما سخن می گویند، و هزاران عالم بزرگ دیگر که با چشم دیده نمی شوند و به مراتب از آنچه با چشم می بینیم بیشتر و برتر و بالاتر است، با آن نظام دقیق و عجیب خود که سراسر آنها را همچون حلقه های یک زنجیر به هم پیوسته است و هم چنین آفرینش زمین با انواع مظاهر حیات و زندگی نباتی و حیوانی، همه و همه جلوه های ذات پاک او و آیینۀ درخشان قدرت، علم و یگانگی او هستند. تنها در کهکشانی که منظومه شمسی ما، جزیی از آن است و یکی از هزاران کهکشان عالم بالا به شمار می رود، صدها میلیون خورشید و ستارۀ درخشان هست که در میان آنها طبق محاسبات دانشمندان، میلیون ها سیاره مسکون با میلیاردها موجود زنده وجود دارد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1/ 410).
هم چنین دانه های حیات بخش باران و قطرات پر برکت این آب تصفیه شده و پاک طبیعی که به هر جا بریزد، زندگی و حیات، حرکت و برکت، آبادی و نعمت، همراه خود می آورد و آن همه موجودات زنده و جنبندگانی که از این مایع بیجان جان می گیرند، همه پیام آور قدرت و عظمت او هستند.
علامه طباطبایی; در زمینه برهان نظم در اجرام آسمانی می نویسد:
«برهان دیگر را از راه نظامی که در عالم است، اقامه می کنیم و آن عبارت است از اینکه اجرام جوی از لحاظ بزرگی و کوچکی و دوری و نزدیکی گوناگونند. کوچک ترین ذره ای که با دقت و تحقیق علمی یافت شده، چیزی حدود Cm3 24ـ10×3/3 است و بزرگ ترین جرمی که تاکنون مشاهده شده، قطری معادل 9000 میل دارد که میلیون ها برابر حجم زمین است و فاصله نزدیک بین دو جرم آسمانی چیزی حدود سه میلیون سال نوری تخمین زده شده است. سال نوری تقریباً معادل 365×24×60×60×300.000 کیلومتر است. حال به این ارقام بنگر که انسان عاقل را وحشت زده کرده و فکر را مبهوت می گذارد. قضاوت کن در عجیب و غریب بودن این پدیده ها و خلقت آنها که بعضی در بعضی دیگر اثر گذاشته و برخی از برخی دیگر اثر می پذیرند. هر ذره از عالم در هر کجا که بوده باشد، با تغییر در سیستم حرکتی و موقعیتی اش سایر از اجزای عالم متأثر می گردند. .. پس با همه این تحولات و دگرگونی ها که در عالم ریز و درشت کیهان به وقوع می پیوندند، انسان در هر موقعیتی از موقعیت ها که باشد، همه تحولات و تغییرات عجیب و غریب دنیا را مشاهده خواهد کرد و در این مشاهده که از بزرگ ترین اجرام آسمانی تا کوچک ترین ذرات ریز مولکولی و ریز اتمی را به نظاره می نشیند، کوچک ترین فرقی بین فرآیندهای حیاتی اشیای عالم نمی بیند همه ذرات عالم در یک فرآیند پیچیده ولی هماهنگ و یک دست به سوی هدفی عالی در حرکتند. این یکنواختی و اتصال در روند حیاتی و تکاملی، بیانگر نظامی حکیمانه است که تحت تدبیر سازنده ای مهربان، کارگردانیِ پروردگاری یکتا و حکیم در تب و تابند» (طباطبایی، المیزان، ج 2 (تفسیر آیه 164 سوره بقره).
رتق و فتق آسمان ها و زمین
خداوند حکیم در این باره می فرماید: «أَوَ لَمْ یرَالَّذِینَ کفَرُوا أَنَّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ کانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا» (انبیاء/ 30). در این آیه تصریح شده که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بوده اند و سپس از هم گسسته شده اند.
مفسران در این پیوسته بودن و گسسته شدن زمین و آسمان ها اختلاف نظر دارند. بیشتر بر این نظر که مقصود از به هم پیوستگی و گسسته شدن، همان گشوده شدن درهای آسمان و ریزش باران است؛ «فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّماءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ» (قمر/11)؛ «و درهای آسمان را با آبی ریزان گشودیم». نیز بر این نظرند که منظور شکافتن زمین و روییدن گیاه است؛ چنانچه می فرماید؛ «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقّاً فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبّاً» (عبس/27ـ26)؛ «سپس زمین را کاملاً شکافتیم و در آن دانه (ها) رویاندیم».
مرحوم طبرسی می نویسد: «و این معنا از دو امام (امام باقر(ع) و امام صادق(ع)) روایت شده است» (طبرسی، مجمع البیان، 7/ 45).
تفسیر دیگر این است که آسمان ها و زمین ابتدا به هم پیوسته بودند، سپس از هم جدا گشته، به این صورت در آمده اند. چنانچه در سوره فصلت می خوانیم؛ «ثُمَّ اسْتَوَی إِلَی السَّماءِ وَهِی دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کرْهاً قَالَتَا أَتَینَا طَائِعِینَ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» (فصلت/ 11ـ12)؛ «و در آن (زمین، کوه های) استوار از فرازش قرارداد و در آن برکت نهاد و خوراکی هایش را در آن معین کرد، درحالی که برای درخواست کنندگان یکسان است. (و این کارها) در چهار روز (و دوره) بود * سپس به آفرینش آسمان پرداخت».
مطلب مذکور در آیۀ فوق مبیّن یک حقیقت علمی است که دانش روز، کم و بیش به آن پی برده است که منشأ جهان مادی به صورت یک توده گازی بوده است (معرفت، التمهید، 6/ 139ـ129).
بیش از صد و پنجاه آیه قرآن درباره کیهان شناسی و ترغیب انسان ها به تفکر، تعقل و تدبر در آفرینش آسمان ها و زمین است. این کتاب آسمانی در بسیاری از آیات از پدیده های نجومی نام برده و در برخی موارد به بحث پیرامون آن پرداخته است که این مطالب مقدمه خداشناسی و رهنمودی در کشف قوانین و رموز اشیاء و شگفتی های عالم هستی است (مسترحمی، قرآن و نجوم، دو فصلنامه قرآن و علم، شماره 2، ص 92).
آسمان در حال گسترش
به نظر برخی مفسران، قرآن در سوره ذاریات به این نکته علمی اشاره کرده و از توسعه آسمان ها سخن گفته است؛ «وَالسَّماءَ بَنَینَاهَا بِأَیدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ» (ذاریات/ 47)؛ «و آسمان را با قدرت، بنایش کردیم و قطعاً ما گسترش دهنده هستیم».
از ابن عباس در تفسیر آیه نقل شده است؛ «ما قدرت داریم که پدیده ای بزرگ تر از آسمان ها را نیز بیافرینیم» (طبرسی، مجمع البیان، 9/ 267). به نظر برخی خداوند در این آیه عظمت آفرینش آسمان ها را بیان می کند؛ یعنی آسمان آنقدر بزرگ است که زمین و فضای اطراف آن در برابرش چون حلقه ای در کویر است (فخر رازی، تفسیر الکبیر، 28/ 227). دکتر رضایی اصفهانی ظاهر این آیه را هماهنگ با نظریه گسترش جهان می دانند، ولی از آنجا که این نظریه هنوز به طور قطعی به اثبات نرسیده است، نسبت دادن قطعی این نظریه را به قرآن درست نمی دانند و می نویسند: «اگر این نظریه روزی به طور قطع به اثبات برسد، می توان از این آیه اعجاز علمی قرآن را نتیجه گرفت» (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 1/ 148).
جایگاه انسان در کیهان
انسانِ امروز به سان بشر سحر خیز در صبح دم باستان، جایگاهی متعالی دارد و بسا جایگاه امروزی وی از موقعیت دیروز، متعالی تر و مهم تر است. او در این جایگاه می تواند هم به عالم بی نهایت (بسیار کوچک تر ها) و عالم اتمی (حتی زیر اتمی) توجه کرده، نظر افکند و هم عالم بسیار بزرگ تر ها را به نظاره بنشیند. این مطلب مورد تأیید و تأکید بسیاری از فیزیک دانان، مهندسان ژنتیک، اختر شناسان و کیهان پژوهان قرار گرفته است و کتاب های فراوانی در این زمینه نوشته اند (برای اطلاع بیشتر، ر. ک: روزاپتر، بازی با بی نهایت، ترجمه پرویز شهریاری).
حال انسانی که در مرکز دو بی نهایت قرار گرفته است، در هندسه پیچیدۀ کیهان و بلکه فراتر از آن، در هندسه هستی، و خلقت از چه جایگاهی برخوردار است؟ تصور جایگاه این موجود اسرار آمیز و ناشناخته با اندکی تأمل و تفکر درباره یک رابطه عددی و ریاضی ساده ولی مهم تا حدودی روشن می شود.
تساوی«109×4/3=109×9/5» را در نظر بگیرید که از لحاظ مرتبه بزرگی، دارای ارزشی مقبول و جالب توجه است. این رابطه عددی حاصل نسبتی از «اتم و انسان» و «انسان و خورشید» است که انسان در آن به عنوان «واسطه هندسی» (یا میانگین هندسی) بین اتم و خورشید است و به صورت ذیل تعریف می شود؛
«خورشید / انسان = انسان / اتم»
با توجه به جرم هر یک از انسان، خورشید و اتم و جایگذاری آن ها در نسبت مذکور، معادله و تساوی عددی مزبور به دست می آید. جرم این دسته به ترتیب عبارت است از:
جرم یک انسان معمولی (حدوداً 150 پوندی) = g 104×8/6
جرم خورشید = g 1033×2
جرم اتم هیدروژن = g 24-10×7/1
با توجه به این مقادیر فرمول مربوط به آن چنین ارایه می شود:
باید نسبت به رتبه اعداد به دست آمده توجه بیشتری داشته باشیم؛ چرا که این رتبه در بزرگی میلیارد است و رقم قابل ملاحظه ای بین مرتبه سه و چهار از میلیارد وجود ندارد؛ زیرا با ارقام بسیار بزرگ، فقط رتبه ارقام مهم است، نه مرتبه عددی آنها و ما در اینجا با ارقام بسیار بزرگ سرو کار داریم (لیوزیپین، کاربردهای بی نهایت، ترجمه منوچهر میثاقیان).
یکی از ریاضی دانان خوش ذوق با طرح این رابطه چنین می نویسد:
«پانصد سال قبل در روزهای انقلاب علمی ای که دنیا را تکان می داد، انسان در مرکز عالم و زمینش ثابت بود. خورشید، ماه و ستارگان حول او در گردش بودند. او ساکن اصلی زمین و آفریده یکتا بود و حداقل، در ذهن غربی ها رابطه ای یکتا با آفریدگار خود داشت. انسان، انسان بیچاره در مرکز عالم قرار داشت. کشفیات پنج قرن گذشته دانشمندان را به تجدید نظر کردن در موقعیت انسان در جهان هدایت کرد. انسان ساکن سیاره کوچکی است که حول خورشیدی می گردد که با اندازه ای متوسط در کهکشانی بین میلیون ها کهکشان دیگر قرار دارد. از نظر زیستن، آخرین فرآورده یک فرآیند طولانی تکامل است و به گونه ای تنگاتنگ با شکل های دیگر زندگی در ارتباط است. ... او و زمین بیچاره اش احتمالاً آفریده یکتا نیستند. ستاره شناسان برآورد کرده اند که احتمالاً بیلیون ها اجسام آسمانی وجود دارد که قادر به حفظ حیاتند. این تصویر که تا سال 1960 است؛ تصویری است که ایده در مرکز عالم بودن انسان را باطل می کند. با وجود این، دانشمندان معادله ای را که هم اینک مورد تحقیق قرار گرفت، فراهم کرده اند. وی در نیمه راه بین ستارگان و اتم ها [و به عبارتی صحیح تر، در وسط دو عالم بی نهایت]، موقعیتی مساعد اشغال کرده است. او می تواند به هر دو سو بنگرد، بزرگ و کوچک را مطالعه کند، و با تحلیلی بلند پروازانه، نظریه هایی ریاضی آفریده است که از هر دو سو به ورای حدّ دید می روند» (فیلیپ ج. دیویس، دانستنی های اعداد بزرگ، 152).
این ریاضی دان با توجه به این رابطه، نتیجه ای معنوی و واقع بینانه از حقایق یافته شده از جهان گرفته تا موقعیت انسان بیچاره را در مرکزیت قرار گرفتن برای عالم تثبیت کند. ولی از سوی دیگر، کوچک ترین توجهی به اوج عظمت دو حد ورای دید و ضعف و کمترین بودن انسان در برابر آن دو عالم نداشته است. همین رابطه و اعداد و ارقامی نظیر نتیجه حاصل از معادله مذکور، انسان عاقل را به حقایقی فراتر از این حقیقت رهنمون می گردد؛ حقایقی همچون وحدت عالم (انسجام و نظم کیهان) و دقت و ظرافت خلقت، و از این رهگذر نیز به خالقی بی نهایت حکیم رهنمون می گردد که چنین نظامی را بر پا ساخته و انسان ضعیفی را در مقام دستگاه مقیاس و سنجش تعبیه کرده است.
اهداف قرآن از طرح مباحث کیهان شناسی
با تأمل در آیات مختلف می توان به این نکته مهم پی برد که قرآن کتاب هدایت است و هدف اصلی از فرو فرستادن آن، رهنمونی انسان به سوی کمال است. خداوند حکیم برای نشان دادن راه کمال و صراط مستقیم به انسان ها از روش های گوناگون استفاده نموده و هر آنچه ممکن است در این راه به او کمک کند، به صورت های گوناگون بیان کرده است. گاهی به صورت قصه و داستان، گاهی با استدلال عقلی، گاهی با برانگیختن فطرت و وجدان و گاهی نیز با طرح مسأله ای علمی. در طرح مسائل علمی نیز اهداف خاصی را در نظر گرفته است:
یک ـ اثبات ناظم
«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْک الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا ینْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ» (بقره/164)؛ «قطعاً در آفرینش آسمان ها و زمین و پی در پی آمدن شب و روز و کشتی هایی که در دریا روان اند، با آنچه به مردم سود می رساند و آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن، زمین را پس از مردنش زنده نموده و از هرگونه جنبده ای در آن پراکنده کرده و (هم چنین در) دگرگونی بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین مسخّر است، نشانه هایی هست، برای گروهی که خردورزی می کنند».
دو ـ اثبات توحید و ربوبیت الهی
«أَمَّنْ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَکم مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا کانَ لَکمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَءِلهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یعْدِلُونَ» (نمل/ 61ـ60)؛ «بلکه
آیا (معبودان شما بهترند یا) کسی که آسمان ها و زمین را آفرید؟! و برای شما از آسمان آبی فرو فرستاد و به وسیله ی آن، باغ هایی زیبا و سرورانگیز رویاندیم؛ برای شما (قدرتی) نبود که درخت [های ] آن را برویانید. آیا معبودی با خداست؟! (نه،) بلکه آنان
گروهی منحرف اند».
سه ـ نشان دادن عظمت خداوند
«تَبَارَک الَّذِی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَجَعَلَ فِیها سِرَاجاً وَقَمَراً مُنِیراً» (فرقان/ 61)؛ «خجسته (و پایدار) است آن (خدایی) که در آسمان برج هایی قرار داد و در آن، چراغ (= خورشید) و ماهی روشنی بخش قرار داد».
چهار ـ بیان نظم و انسجام طبیعت
«الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ طِبَاقاً مَا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ» (ملک/ 3)؛ «(همان) کسی که هفت آسمان را طبقه بندی شده آفرید. هیچ تفاوتی (تناقض گونه) در آفرینش (خدای) گسترده مهر نمی بینی. پس دیده را برگردان؛ آیا هیچ شکافی می بینی؟!».
پنج ـ بیان امکان داشتن معاد و تحقق حتمی آن
«أَوَ لَمْ یرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ یعْی بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَی أَن یحْیی الْمَوْتَی بَلَی إِنَّهُ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ» (احقاف/ 33)؛ «و آیا اطلاع نیافته اند که خدایی که آسمان ها و زمین را آفریده و از آفرینش آنها درمانده نشده است، بر زنده کردن مردگان تواناست؟! آری؛ [چرا] که او بر هر چیزی تواناست».
شش ـ تشویق به استفاده از طبیعت
هفت ـ یاد آوری نعمت های الهی و ترغیب به شکر گذاری و. ..(مسترحمی، قرآن و کیهان شناسی، ص 46ـ42).
به سخن دیگر، خداوند حکیم همه مخلوقات را به خاطر انسان آفرید و او را خلیفه خود در زمین قرار داد و همه گونه نعمت و موهبت در زمین و آسمان برایش فراهم آورد تا آنکه او به معرفت حق نایل آید و از طریق اطاعت و بندگی حق به کمال واقعی برسد؛ بنابر این، طرح مباحث علمی و کیهانی در قرآن کریم جنبه آصالی ندارد، بلکه بیان آنها در راستای تعلیم و تربیت انسان است.
آیت الله معرفت; در این زمینه می نویسد: گاهی در تعابیر قرآن به برخی از اسرار طبیعت اشارت رفته است. این اشارت حالت «تراوشی» دارد که از لابه لای سخن پروردگار سر زده است وگر نه مقصود ذاتی و هدف اصلی از سخن، بیان آن جهت نبوده است. لذا هیچ گاه در این گونه اشارات درنگ نشده و به طور کامل بیان نگردیده است، زیرا هدف اصلی قرآن، ارایه رهنمودهای هدایتی و تعلیم و تربیت دینی و معنوی است و تنها نکته سنجان هستند که به این رموز و اشاراتِ گذرا پی می برند» (معرفت، علوم قرآنی، 306).
نتیجه
قرآن، کتاب هدایت و تعلیم و تربیت است. این کتاب آسمانی، گرچه علمی است، لیکن نمی توان آن را کتاب علم نامید؛ یعنی در صدد بیان و آموختن دانش های بشری نیست و طرح مباحث کیهانی و نجومی در قرآن نیز به منظور اهدافی همچون برهان نظم به منظور اثبات یگانگی و ربوبیت و عظمت خداوند می باشد تا بشر بتواند در پرتو آن به قرب الهی و کمال واقعی خود نایل آید.
منابع
1.رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، قم، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم قرآنی، 1386ش، چاپ دوم.
2.روزاپتر، بازی با بی نهایت، ترجمه پرویز شهریاری، تهران، بی تا.
3.طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی، قم، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، 1374ش.
4.طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بی جا، مؤسسه اعلمی، 1415ق.
5.فخر رازی، تفسیر الکبیر، بیروت، نشر دارالکتب العلمیة، 1411 ق.
6.فیلیپ ج. دیویس، دانستنی های اعداد بزرگ، ترجمه علی عمیدی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1369ش.
7.مسترحمی، سید عیسی، قرآن و کیهان شناسی، قم، مؤسسه فرهنگی پژوهش های قرآنی المهدی، 1387ش.
8.ــــــــــــــــــــ، قرآن و نجوم، دوفصلنامه قرآن و علم، شماره 2.
- معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید، 1396ق.
10.ـــــــــــــــــــ، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید، 1383ش.
11.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1353.
12.لیوزیپین، کاربردهای بی نهایت، ترجمه منوچهر م