«حریم شخصی» اولین ساخته بلند احمد معظمی را میتوان شروع محکمی برای او در سینمای ایران دانست. فیلمی که حداقل استانداردهای یک فیلم قابلتحمل را دارد و مشخص است که به آن فکر شده و برایش وقت زیادی صرف شده است. فیلمی که با وجود همه چارچوبها و محدودیتهای رواییاش موفق میشود غالب خود را پیدا کند.
داستان فیلم درباره چند جوان است که بعد از گردشی در طبیعت خارج از شهر تصمیم میگیرند به ویلایی در لواسان بروند تا خوشگذرانیهایشان به این زودی خاتمه نیابد و بیشتر دورهم باشند، بگویند و بخندند. ضمن اینکه از همان ابتدا در میان حرفها و واکنشهای هرکدامشان میتوانیم بسیار ریزبینانه شکافهایی را در روابطشان احساس کنیم. شکافهایی که جلوتر وقتی وارد ویلا میشوند پررنگتر شده و سبب بروز بحران اصلی فیلمنامه میشود.
بگذارید یک دور دیگر به عقب بازگردیم و فیلم را از شروعش مرور کنیم. چند جوان برای خوشگذرانی به طبیعتگردی رفتهاند و بعد هم تصمیم میگیرند به ویلایشان در لواساناتت بروند تا دورهم خوش باشند. برای رفتن به ویلا سحر و بابک (زوج اصلی ماجرا) دروغ کوچکی به دوستشان فرهاد میگویند تا او را با خود همراه کنند؛ و اینجا تماشاگر متوجه میشود که همهچیز به این خوبی و خوشرنگی که تا الآن دیده است نخواهد ماند و اتفاق ویژه و مهلکی درراه است. این اتفاق در ویلا به وقوع میپیوندد. ابتدا در شبی که رسیدهاند دعوا و تنشی لفظی شکل میگیرد و پسازآن هم پرده از حقیقتی برداشته میشود (برای تماشاگر) که کلید ماجراست. دریا، همسر فرهاد پیشتر قرار بوده است با مانی برادر سحر ازدواج کند که البته منتفی شده است اما برای تماشاگر و البته فرهاد حقیقتی تازه است. سرخوشیهای صبح آن روز در کنار دریاچه تا شب هم ادامه دارد. تولد بابک است و آنها سورپرایزش میکنند و برایش جشن تولد میگیرند؛ اما ناگهان ورق برمیگردد و تنش از راه میرسد. حالا ازاینجا به بعد فیلم با تنشی مضاعف روبهرو هستیم و بهشتی که دارد کمکم رو بهسوی جهنم مینهد.این خط داستانی مطمئناً برای شما آشناست. آن را پیشتر بارها از بعد از ساختهشدن «درباره الی» در آثار مختلفی که همگی سعی کردهاند شبیه به «درباره الی» باشند دیدهاید. ساختاری که اصلاً تبدیل به یک الگوریتم در سینمای این سالهای ایران و پس از «درباره الی» شده است. عدهای رفیق سرخوش دورهم جمع میشوند و مشغول بگوبخند هستند تا اینکه حادثهای رخ میدهد، آنچه نباید رو میشود و همه این شادیها را تبدیل به تنش و دعوا و بحران میکند. «حریم شخصی» هم درست از همین الگوی تبدیل خندهها به زجه ها و گریهها استفاده میکند هرچند که با چارچوبی که «درباره الی» ساخته و فیلمهای متأثر از ان که بعدتر ساختهشدهاند چند فرق ریزودرشت دارد که باعث میشود شبیه به همه آثار دنبالهرو اینچنینی نباشد و ارزشی مضاعف پیدا کند.
در مضمون فیلم که همان مضمون موردنظر «درباره الی» و اصلاً سینمای فرهادی هم هست شباهتها و الگوبرداریها بسیار است، در اینجا هم ما با دروغ یا ناراستیای سروکار داریم که شکی بزرگ در رابطه دو نفر میآفریند و آن شک هم بحران را به وجود میآورد. در اینجا هم خندهها و عاشقانهها ناگهان سویهای دیگر مییابند و آدمهایی که با آنها اخت شده بودیم ناگهان تغییر چهره میدهند. در اینجا یک سحر داریم که «سپیده» است و میخواهد همهچیز را در حالت ایده آلش برگزار کند و عنصر اساسی جمع است؛ اما با وجود همه این شباهتهای مضمونی که خب میتواند دغدغه ویژه کارگردان هم باشد و ایرادی به آن نیست، احمد معظمی سعی ویژهای کرده است تا در فرم فیلم از «درباره الی» فاصله بگیرد. هرچند که ویلا انگار همان ویلاست و آدمها در همان طیف هستند اما دو بازی ویژه معظمی با فرم است که با «درباره الی» فاصله زدایی میکند و همین باعث میشود که هرچند «حریم شخصی» یک فیلم اولی است از خیل عظیم آثاری که بر اساس «درباره الی» ساختهشدهاند، کنده شود. یکی زمان وقوع بحران که بهجای آنکه آن را در نیمه فیلم جاگذاری کند، به یکسوم پایانیاش سوق میدهد. هرچند با طراحی یکسری پیش بحران مانند جریان مسیج اشتباهی سپیده یا مسئله مانی در اواسط فیلم، کمکم مسیر آن به سمت بحران تغییر میکند اما بحران اصلی جای دیگری است و تماشاگر حقیقتاً انتظار بروزش را در آن لحظه و به آن شکل ندارد؛ و نکته مهم دیگر در شکل بروز و انتقال اطلاعات به تماشاگر است؛ یعنی یکی از ویژگیهای مهم و اصلی در سینمای فرهادی که حکم امضای شخصی او را دارد. نحوه انتقال اطلاعات در آثار او بسیار جزئینگرانه و خاص است به شکلی که فقط ویژه اوست و هر تقلیدی از آن به هر شکلی تا به امروز مردود بوده است. هرچند فیلمهای زیادی سعی کردهاند که از این شیوه برای انتقال اطلاعات به تماشاگر استفاده کنند اما هیچکدام موفق نبودهاند. در «حریم شخصی» اتفاقاً فیلمساز سعی کرده تا جایی که میتواند از آن فرار کند. استفاده از تصاویری که مربوط به بازجویی بعد از حادثه است و هریک از کاراکترها از زبان خود داستان آن شب را تعریف میکنند، بهعنوان اصلیترین ایده برای انتقال اطلاعات به شکلی مغایر با در لفافه گوئیهای فرهادی که خود بزرگترین عامل عدم قطعیت و دودلی در قضاوت در فیلمهای اوست، صریح و واضح است تا جای شکی برای تماشاگر باقی نگذارد و همین باعث میشود (هرچند که ایدهای خامدستانه است و بهخوبی روی فیلم ننشسته) اما حتی در مضمون هم با عدم تأکید بر قضاوت تماشاگر از مضامین فرهادی وار دور بیفتد.
همه اینها نشان میدهد که احمد معظمی هرچند سرسپرده سینمای اجتماعی و روابط در سبک مدرن زندگی ایرانیان و اصغر فرهادی است اما عقاید خاص خود را در قصهگویی و فیلمسازی میتواند داشته باشد. امیدوارانه باید منتظر آثار پختهتری از او باشیم.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
25