ماهان شبکه ایرانیان

روحانیت و موقعیت جدید (۴)

تحول در روحانیت   وضع و موقعیت جدید، خودِ روحانیت را هم متأثر ساخته است. این به جز لزوم تطابق آگاهانه و همراهی فعالانه ای است که این مقال بر آن تأکید دارد و به دنبال آن است تا با ارائه ی تصویری جامع و در عین حال مجمل از موقعیت جدید، نظر روحانیت را به سوی آن جلب نماید و به ضرورت بازنگری در نقش و کارکرد و شیوه و رَویه های مرسوم خویش واقف سازد

روحانیت و موقعیت جدید (4)

تحول در روحانیت
 

وضع و موقعیت جدید، خودِ روحانیت را هم متأثر ساخته است. این به جز لزوم تطابق آگاهانه و همراهی فعالانه ای است که این مقال بر آن تأکید دارد و به دنبال آن است تا با ارائه ی تصویری جامع و در عین حال مجمل از موقعیت جدید، نظر روحانیت را به سوی آن جلب نماید و به ضرورت بازنگری در نقش و کارکرد و شیوه و رَویه های مرسوم خویش واقف سازد.
تغییر در «انگیزه»های روحانی شدن، در «خاستگاهِ»روحانیت، در «پایگاه اجتماعیِ»روحانیت، در «مرتبت و منزلت اجتماعیِ»روحانیت، در نحوه ی «زیست و سلوک»و «اشاعه ی»روحانیت، تحولاتی است که به تبع تحولات کلان اجتماعی و دگرگونی های تاریخی به وقوع پیوسته، روحانیت را در وضع و شرایط جدیدی قرار داده است. با اینکه جهت و روند ومیزان این تحولات به دلیل ضعف اطلاعات و فقدان تحقیقات معتبر و مستند درباره ی روحانیت، مشخص نیست؛ اما در اصلِ وقوع آن کمترین تردیدی وجود ندارد و نباید از آن به عنوان یکی از مؤلفه های تشکیل دهنده ی موقعیت جدید غافل ماند. روحانیت، خود به نحو شهودی و با تجربه ی شخصی، بدین مسئله واقف است و بیش از هر کس دیگری از چند و چون و ابعاد و دامنه ی آن خبر دارد. البته اینکه تا چه حد به تحلیل‌ آن نشسته، آن را به کنترل درآورده است و در اتخاذ راهبردها و روش های جدید به کار گرفته است، بحث دیگری است که باید با استناد به شواهد درباره ی آن داوری کرد.

تحول در نظام ارتباطی
 

جوهره ی روحانیت به مثابه ی مبلِّغ، «ارتباط »است؛ چنان که اگر امکان برقراری ارتباط از آن سلب شود، ضرورت وجودی اش را هم از دست خواهد داد؛ از این رو، بروز هر گونه تحول در تکنولوژی های ارتباطی، همواره بیشترین تأثیر را بر عملکرد روحانیان داشته است. شاهد مثال آن، تأثیراتی است که صنعت چاپ، تقویت کننده های صوتی، رادیو، ضبط صوت و تلویزیون در سده و دهه های گذشته بر فعالیت های دینی و بر کار روحانیت باقی گذارد و امواج و التهابات گسترده ای را نیز در اطراف خود پدید آورد. همین پیامد را در ابعادی به مراتب وسیع تر و عمیق تر، از پیِ آنچه به عنوان انقلاب ارتباطات از آن یاد شده است، باید انتظار داشت. همان که با تأخر و دیرباوری، ما نیز بدان دچار شده ایم و مراحلی از آن را نیز پشت سر گذارده ایم؛ اما آنجا که هنوز تمامی وجوه این تحولِ شالوده شکن در نظام ارتباطی به تحقق نرسیده و ابعاد به تحقق رسیده ی آن نیز به خوبی درک نشده است و به باور عمومی در نیامده یا تدابیر مناسب آن اتخاذ نگردیده است، همچنان به عنوان یک مسئله ی جدی، موضوعیت دارد و در تحلیل روند و اتخاذ تدابیر مناسب برای ورود به موقعیت جدید و دنیای آینده، باید مطمح نظر قرار گیرد.
موضوعیت این مسئله برای روحانیت به دلیل جوهره ی ارتباطی آن، دو چندان است؛ خصوصاً اگر از این حیث دچار تأخیر نیز باشد. تأخر روحانیت در اهتمام به این موضوع، به دلیل داشتن بنیان و نشوه ی خارجی و سررشته داری بیگانگان و به کارگیری آن در مسیرهای نه چندان مطبوع، البته طبیعی است؛ لیکن انکار و تغافل نسبت به آن و دچار شدن به انفعال و مقاومت منفی در برابر آن، نمی تواند طبیعی و قابل قبول باشد. همان طور که پذیرفتن بی محابا و متابعت محض و بی هر گونه تأمل و احیاناً دخل و تصرف هم قابل دفاع نیست؛ مهم درک آن به عنوان یک واقعیت و کشف روند و آثار آن در دیگر عرصه ها و ابعاد مختلف زندگی مردم است و اتخاذ مناسب در قبال آن و افزایش توان به خدمت گیری آن به مثابه ی ابزار؛ البته با اذعان به اینکه هیچ ابزار کاملاً خنثائی در عالم وجود ندارد (10) و راه ها و روش ها در نسبت شان با اهداف، لاباقتضاء نیستند و هر مَرکَبی ما را به مقصد مقصود نمی رساند؛ خصوصاً برای ادیان که مقصود، نه فقط نیل به مقصد ، بلکه حتی نحو و طریقی است که هر انسان در زندگی عادی خویش در پیش می گیرد.
تا اینجا تلاش شد تصویری ولو موجز و فشرده از موقعیت جدید، از زوایا و ابعاد مرتبط با موضوع بحث ارائه گردد. اکنون و در بخش دوم مقال، به بررسی نقش و کارکرد روحانیت می پردازیم ؛ بدین منظور که مشخص گردد برای غلبه بر اوضاع و پیش افتادن از موقعیت جدید، چه سنخ تغییراتی را باید در خود پدید آورند یا مدیریت کنند.

معمول، عامل یا متعاملِ تغییرات
 

«تغییر»به طور کلی، هم ضروری و هم اجتناب ناپذیر است. اساساً جنس انسان و مقتضای دنیا، بر تغییر است و به همین اعتبار می توان گفت انسان تا دراین دنیا هست، هم تغییر می کند و هم تغییر می دهد. صورتِ بسط یافته ی این عبارت آن است که تلاش برای «تغییر دادنِ» محیط و دیگران از آنجا نشأت می گیرد که نمی خواهیم یا نمی توانیم «تغییر کنیم»؛ اما صورت ماجرا در واقعیت بدین نحو است که آدمی هم برای تغییر دادن و هم برای تغییر یافتن تلاش می کند؛ یعنی تغییر به هر دو معنی و به نحو توأمان و مکمل و نه لزوماً متناقض. بدین ترتیب، انسان چیزهایی را در بیرون تغییر می دهد که آمادگی و توان تغییر آنها را در خود ندارد و بالعکس تغییراتی را در خود می پذیرد که امکان یا ضرورتی برای تغییر آن در بیرون نمی بیند.
روحانیت را بر حسب تعریف وبا نظر به واقع، نمی توان «معمول»وتابع صرفِ تغییرات محسوب کرد. این انتظار که در تمام حالات و شرایط ، فعال مایشاء و «عاملِ»مطلق باشد نیز گزاف و خارج از امکان است؛ بنابراین صائب ترین موضع، آن است که درفرایند جاری امور، نقش «متعاملِ» فعال و آگاه را ایفا نماید. اتخاذ این موضع در قبال تغییرات، با مبنای اجتهادی و گرایش اصولی حاکم بر روحانیت شیعه در ادوار اخیر نیز همخوانی و تطابق بیشتری دارد؛ بر این اساس اگر روحانیت، تحولات منجر به ظهور موقعیت جدید را نامقبول و ناموافق می شمرَد، باید مقاومت و تلاش کند تا آنها را به نحو دیگری درآورَد؛ اما اگر برخی از آن تغییرات، طبیعی، اجتناب ناپذیر و مقبول اند، پس به ناگزیر باید برای ایجاد تناسب و همراهی هر چه بیشتر با آنها، تغییراتی در خود پدید آورد. حالا این پرسش مطرح است که : با احراز ضرورت قبول برخی تغییرات به تبع حلول شرایط جدید، کدام نقش و کارکردها باید در روحانیت حفظ شوند و کدام ها باید تغییر یابند ؟ مبنا و ملاک این تشخیص و تفکیک چیست ؟ این حد و مرز جدا کننده و ملاک و مبنای تشخیص را می توان با تأمل در جوهر وجودیِ روحانیت به دست آورد.

پی نوشت ها :
 

* عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران
10 ـ ترنر می گوید :بدون بار فرهنگی منظم به فناوری غربی که نظام فکری بعد از عصر روشنگری را تشکیل می دهد، نمی توان به شهر و دیوان سالاری مدرن دست یافت (نک به : ترنر ، 1383 ، ص41).
 

منبع: فصلنامه شیعه شناسی شماره 27
ادامه دارد...
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان