از مجموع اعتبار احیای دریاچه تاکنون کمتر از 20 درصد تخصیص یافته، با این حال و به مدد تلاش کارشناسان و متخصصان، دریاچه از حالت بحرانی درآمده اما بیش از 17 ماه است که ریالی برای احیای دریاچه تخصیص نیافته است. مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه، میگوید: اگر وضعیت به همین شکل پیش برود دریاچه ارومیه تابستان سال آینده با بحران خشکیدگی کامل مواجه میشود چون بیشتر طرحهای احیای دریاچه به دلیل بیپولی متوقف شده است.
به گزارش به نقل از روزنامه ایران، خرداد 1392 و سه روز قبل از انتخابات بود که دکترحسن روحانی در جمع مردم ارومیه حاضر شد و با بیان اینکه نخواهیم گذاشت دریاچه ارومیه خشک شود، گفت: «شما گفتید دریاچه ارومیه را با اشک چشمتان پر میکنید؟ من به فدای چشمهای شما». من به شما قول میدهم که اگر بار مسئولیت اجرایی کشور را بر دوش من قرار دادید، در نخستین روز دولت، حل مشکل دریاچه ارومیه در دستور کار قرار خواهد گرفت.» وعده رئیس جمهوری تحقق یافت و نخستین جلسه هیأت دولت به موضوع بحران دریاچه ارومیه اختصاص یافت و کارگروهی را برای رسیدگی به وضعیت دریاچه ارومیه تعیین و اعلام کرد که دریاچه ارومیه نخستین اولویت دولت است. ریاست کارگروه را عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی برعهده گرفت و کلانتری با همکاری بیش از 700 نفر از متخصصان داخلی و خارجی طرحی را برای احیای دریاچه تهیه و تدوین و در دولت نیز به تصویب رساند. حالا نزدیک سه سال از عملیات اجرایی احیای دریاچه میگذرد.
از مجموع اعتبار احیای دریاچه تاکنون کمتر از 20 درصد تخصیص یافته، با این حال و به مدد تلاش کارشناسان و متخصصان، دریاچه از حالت بحرانی درآمده اما بیش از 17 ماه است که ریالی برای احیای دریاچه تخصیص نیافته است. دکتر مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید: اگر وضعیت به همین شکل پیش برود دریاچه ارومیه تابستان سال آینده با بحران خشکیدگی کامل مواجه میشود چون بیشتر طرحهای احیای دریاچه به دلیل بیپولی متوقف شده است. آنچه در ذیل میآید خلاصهای از گفتوگوی چندساعته خبرنگار «ایران» با این عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف است:
آقای دکتر، شما چند هفته است که نسبت به عدم تخصیص بودجه ستاد احیای دریاچه هشدار میدهید و هنوز هم این اعتبارات پرداخت نشده، چرا یک دفعه وقتی دریاچه به حالت تثبیت شرایط رسید در دریافت بودجه مشکل پیدا کردید؟
شاید به خاطر اینکه آقایان فکر میکنند همین که یک مقدار آب در دریاچه است یعنی دیگر همه چیز خوب شده در حالی که اینطور نیست.،اما ماجرا از اینجا شروع شد که دو ماه قبل در جلسه هیأت دولت ما چهار تا مصوبه میخواستیم که آقای نوبخت سه تا را امضا کرده بود و چهارمی را که مربوط به پول بود امضا نکرد ولی در حضور همه اعضای دولت ایشان قول داد که تا آخر هفته 300 میلیارد تومان از اعتبارات دریاچه را میدهد و البته ما میدانستیم که خبری از پول نخواهد شد چون در غیر این صورت این مصوبه را هم امضا میکردند و همین هم شد و الان دو ماه گذشته و هنوز این آخر هفته نیامده است!
اعتبارات سال 95 ستاد احیای دریاچه چقدر است؟
اعتبارات ستاد احیا از سه محل تأمین میشود 1120 میلیارد تومان از محل اعتبارات ماده 10 و 12 مدیریت بحران، 350 میلیارد تومان از محل بودجه سنواتی دستگاههای اجرایی و 350 میلیارد تومان هم از محل صندوق توسعه است که این آخری صرفاً برای انتقال آب رودخانه زاب به ارومیه هزینه میشود و بانک سپه همهاش را پرداخت کرده است. یعنی مجموع اعتبارات ما امسال 1820 میلیارد تومان بود که فقط 350 میلیارد توماناش برای یک طرح خاص پرداخت شده است. 350 میلیارد تومان مابقی را دستگاههای اجرایی باید بدهند که آنها هم هنوز یک ریال از دولت پول نگرفتند. برای این 1120 میلیارد تومان هم این همه گفتیم هنوز نتیجهای حاصل نشده است. آخرین بار به اتفاق آقای دکتر کلانتری رفتیم جلسه هیأت دولت و به آقای جهانگیری هم گفتیم که به هرحال اینجور نمیشود ادامه داد، چون برنامه هست، دستگاههای اجرایی هم پای کار هستند و همه هم منتظرند اما دولت یک مرتبه خودش را کنار کشیده است. در این جلسه، مقرر شد حالا که دوماه از وعدههای تحقق پول گذشته حداقل سازمان برنامه مجوز پرداخت 300 میلیارد تومان اوراق از خزانه را بدهد. با این اوراق میتوانیم بدهی هایمان را به بانک و پیمانکار پرداخت کنیم و چون خزانه اینها را منتشر کرده اعتبار دارد و موعد سررسیدش تبدیل به پول میشود که قرار شد تا آخر هفته این را بدهند. همانجا دیدیم چون حدود 820 میلیارد تومان دیگر هم میماند درخواست کردیم یک سری از طرحهای اجراییمان را به ارزش 820 میلیارد تومان مصوب کنند. این را هم بگویم که الان شما هر چیزی در هیأت دولت ببرید تصویب میکنند ولی از پول خبری نیست و دل همه را خوش میکنند.
پس چه دلیلی داشت که اینها را تصویب کنید؟
وقتی یک طرح در دولت تصویب میشود اگر پول هم نباشد دستگاه اجرایی میتواند با پیمانکار قرارداد ببندد که فعلاً کار را انجام بدهد و بعد که دولت پول داد، مبلغش را دریافت کند اما در همان جلسه، دستگاههای اجرایی گفتند 300 میلیارد تومان اوراق که عددی نیست چون همین الان بالای 650 میلیارد تومان بدهی داریم. چرا؟ چون آخرین پولی که به ما داده بودید مربوط به آبان سال 94 بود و هنوز بدهیهایمان را نتوانستیم پرداخت کنیم برای همین آقای نوبخت مجدداً قول داد که بجز آن 300 میلیارد تومان حدود 300 میلیارد تومان دیگر هم اوراق به ما بدهد یعنی حدود 600 میلیارد تومان اوراق از خزانه بگیریم که با 300 میلیاردش بتوانیم قراداد جدید ببندیم و با مابقیش هم بخشی از بدهیهای قبلی را پرداخت کنیم اما اتفاقی که افتاد این بود که بعداً فهمیدیم این اوراق اصلاً دوساله است و آیین نامه ندارد و اصلاً هنوز خزانه قبول نکرده که این را چاپ کند، یعنی قول چیزی را به ما دادند که اصلاً وجود خارجی ندارد. لذا هفته پیش رفتیم خدمت آقای نوبخت و گفتیم این اوراق دو ساله ات را یکساله کن که حداقل که 5 اسفند آیین نامهاش میآید و افراد میتوانند بروند بگیرند و اینکه یک مقدار از این پول را هم نقدی به ما بدهید به خاطر اینکه برخی دستگاهها مثل سازمان جنگلها و مراتع برای آبیاری نهالهای کاشته شده در اطراف دریاچه نمیتواند به پیمانکار خرد اوراق بدهد و ایشان قبول کرد که 30 میلیارد را نقد و 270 میلیارد دیگر را اوراق بدهند که البته هنوز خبری نیست.
اگر بودجههای شما بموقع تخصیص نیابد چه اتفاقی برای دریاچه درسال آینده میافتد؟
گرد و خاکهای خوزستان را ببینید، اگر جلوی کانون گرد وغبار را نگیریم چقدر نظام باید خسارت بدهد؟ اگر دریاچه ارومیه احیا نشود 10 سال دیگر آذربایجان به اهوازی دیگر تبدیل میشود. باور کنید 10 سال دیگر ارومیه و تبریز هم برقش قطع میشود با این تفاوت که در اهواز ذرات غیر نمکی هستند ولی درارومیه گرد و خاک نخواهد بود بلکه نمک همه جا را فرا میگیرد. الان درارومیه 10 میلیارد تن نمک خالص داریم یعنی اگر جمعیت دنیا را 10 میلیارد نفر بگیریم که نیست، هر فرد یک تن سهم نمکاش از ارومیه میشود. خب اگر غبار بیاید 5 میلیون نفر انسان در آذربایجان از بین میرود، کشاورزی، باغها، زنبورداری و صنعت از بین میرود. همین الان میگویند درتبریز تأسیسات زیربنایی مثل سولهها مشکل خردگی پیدا کردهاند چون نمک دریاچه با باد بلند میشود و روی اینها مینشیند و بعد در اثر مخلوط شدن با آب باران باعث از بین رفتن اینها میشود. در حالی که اگر 5 یا 10 سال پیش به داد این دریاچه رسیده بودیم الان مجبور نبودیم حدود 6-5 میلیارد دلار هزینه کنیم الان هم اگر این رقم را هزینه نکنیم 10 سال دیگر هزینهها چندین برابر این میشود.
ولی آقای روحانی همان روزهای نخست گفت اولویت من دریاچه ارومیه است.
بله ایشان گفتند اولویت من احیای دریاچه ارومیه است اما در عمل این اتفاق نیفتاد. من معتقدم اگر آقای روحانی گفته اولویت اول من دریاچه ارومیه است یعنی دریاچه را در کنار برجام و حقوق و عیدی کارمند و بازنشسته دیده اما متأسفانه خزانه، دریاچه ارومیه را برده ته صف! و بهتر بگویم اصلاً ته صف هم نیست. انگار از فهرست اولویتهای دولت خارج شده است.
از بودجه سال 93 و 94 چقدراختصاص داده شد؟
ما در سال 92 با کمک 700 کارشناس داخلی و خارجی برنامهای را طراحی کردیم و اینها گفتند اگر در دوسال آینده دریاچه را به حالت تثبیت برسانید امیدی به احیا هست در غیر این صورت نه. بعد این برنامه در تیرماه 93 به تصویب دولت رسید. طبق برنامه قرار بود در شهریور 95 دریاچه به حالت تثبیت برسد به عبارتی از سال 1374 تا 1393 هرسال بهطور میانگین تراز دریاچه 40 سانتیمتر افت کرده بود یعنی دریاچه در این 20 سال حدود 8 متر افت سطح تراز داشت یعنی به اندازه یک ساختمان سه طبقه! در آذر 93 حدود 500 میلیارد تومان (35 درصد) از 1800 میلیارد تومان بودجهای که میخواستیم گرفتیم سال اول با همه وزارتخانهها و دستگاهها کل کل زیاد داشتیم تا صرفهجویی در مصرف آب را بپذیرند. در آخر سال 93 دستگاهی مثل سازمان جنگلها و مراتع که اصلاً پولی نداشت و یک ریال اعتبار از ستاد نگرفته بود در اسفند 93 نهالکاری را در کانونهای بحرانی دریاچه برای کنترل گرد و غبار شروع کرد. با کمک خود کشاورزان بذرگیری کردند و چاله کندند و پخش سیلاب کردند و درخت کاشتند.
این آبی که امروز در دریاچه است چطور و از کجا تأمین شد؟
در سال 94 بودجهمان حدود 1800 میلیارد تومان بود و دو سه طرح اثربخش اجرا کردیم یکی از طرحهای خوب ما اتصال سیمینه رود به زرینه رود بود. ما با تصاویر ماهوارهای متوجه شدیم آب از رودخانهها به سمت دریاچه میآید اما چون حجم رسوبات کف رودخانه بالا بود آب پس میزد و به دریاچه نمیرسید و بعد تیخیر میشد لذا این دو تا را به هم متصل و رودخانه را لایروبی کردیم. این اقدام ما و کنترل سردهانههای رودخانهها برای جلوگیری از برداشت بیرویه آب توسط کشاورزان و یک مقدار هم رهاسازی آب از پشت سدها موجب شد با اینکه فقط دو درصد بارشها افزایش یافته بود نزدیک یک و نیم میلیارد مترمکعب آب بیشتر به دریاچه برسانیم و دریاچه را به حالت تثبیت برسانیم.
در سال 94 چنددرصد از اعتبارات مصوب اختصاص یافت؟
کلاً 35 درصد پولی را که میخواستیم گرفتیم در حالی که وعده 60 درصد را داده بودند و شب عید هم ساعت 2 نیمه شب، خزانه به ما اسام اس داد که پول شما برای پرداخت رفت اما دوساعت بعد اسام اس آمد که پرداخت طرحهای احیای دریاچه از ردیف خارج شد. این پول بازنشستهها را که دادند باعث شد پول دریاچه را ندهند و از همان جا دستگاههای اجرایی ما دچار مشکل شدند چون قرار بود این پول را بگیرند تا بدهی سال 94شان را پرداخت کنند. امسال هم که چیزی ندادند و ما حتی برای آبیاری نهالهایی هم که کاشته بودیم پول نداشتیم مشکلات عدیدهای در تیر و مرداد برای آبیاری نهالها داشتیم.
برای برداشت غیر مجاز از چاه ها چرا کاری نکردید؟
برنامههایی برای کنترل برداشت غیرمجاز از چاههای حوضه آبریز دریاچه داشتیم که چون پول پیمانکار را نداده بودیم امسال این طرح متوقف ماند و در شهریور مسکوت شد.
الان چند درصد فعالیتهای ستاد متوقف شده است؟
در حال حاضر 50درصد طرحهای ستاد احیا متوقف شده است. بعضی از طرحهای ما مثل تصفیه فاضلاب که قرار بوده از سال 98 به نتیجه برسد عملاً متوقف شده است.
مهمترین طرح سال 95تان چه بوده که متوقف شده؟
ما باید شرایط تثبیت را حفظ میکردیم و کنترل غبار را هم با تخصیص 15 میلیارد تومان انجام میدادیم که واقعاً عدد ناچیزی است و عرصههایی را هم که نهالکاری شده قرق و محافظت کنیم. سازمان جنگلها خیلی کار خوبی برای این موضوع انجامداد که باید ادامه مییافت که نشد. یک سری طرحها هم برای ترویج و آموزش کشاورزان داشتیم که مصرف آب را کاهش بدهیم و این زمان را هم از دست دادیم. دنبال این نبودیم که الگوی کشت را تغییر بدهیم اما تلاش داشتیم با اصلاح بذر و نشا و زمان کاشت میزان مصرف را کاهش بدهیم چون نمیشود به کشاورز گفت گندم نکار برو کلزا بکار در حالی که هنوز بازار برای او فراهم نشده است.
برای چغندرقند چطور؟
برای این موضوع مصوبه گرفتیم که هیچ چغندر قندی نمیتواند از حوزه خارج شود؛در مشهد و اصفهان چون مشکل آب وجود دارد از ارومیه چغندر را میبردند آنجا. ما حساب کردیم دیدیدم 300 هزار تن چغندر مازاد تولید در ارومیه داریم 1000 کیلومتر هزینه حمل و نقل میدهیم تا به اینجاها برسد که 20 میلیون دلار هزینهاش میشود. در حالی که میتوانیم 18 میلیون دلار هزینه و قند مورد نیاز را از خارج وارد کنیم یعنی دو میلیون دلار هم صرفهجویی میشود. لذا در سال 94 مصوبه گرفتیم که صادرات چغندر قند به استان های دیگر ممنوع شود و به کارخانهها هم گفتیم چقدر چغندر نیاز دارید و بر اساس اعلام آنها به آب منطقهای و جهاد اعلام کردیم که آب و چغندر در اختیار آنها قرار دهد.
ابزار تشویقی هم برای کشاورزان در نظر گرفتید که چغندر قند نکارند؟
بله ما سال قبل یک میلیارد تومان گذاشتیم برای این کار که اگر کشاورزی داوطلبانه کشتاش را از چغندر قند به گندم تغییر دهد مابه ازای تفاوت سودش را از این محل پرداخت کنیم نکته تأسفآور این است که جهاد کشاورزی این پول را برداشت جای دیگر خرج کرد. یعنی خود دولت تخلف کرده است و البته در جای خود با آنها برخورد شده است. ببینید هفته پیش رفتند در پگاه دامداری جدید ایجاد کردند. خب این دامداری یونجهاش را از کجا میخواهید تأمین کنید. بعد میگویند ما صنعت ایجاد کردیم. خیر این صنعت نیست شما هنوز دارید مصرف آب را در حوضه افزایش میدهید. متأسفانه الان یواشکی دارند این کارها را میکنند. مقداری از این چغندرها هم قاچاقی از استان خارج شده و علیه این بنگاههای باری که اینها را از استان خارج کردند به دادگاه شکایت کردیم و یکی از بنگاهها را از کار معلق کردیم با حکم دادگاه. ما یک چیزی داریم به نام منحنی بهره برداری، در مورد سد حسنلو وزارت نیرو به سازمان جهاد کشاورزی گفته اینقدر بهت آب میدهم و جهاد هم باید بر اساس آن منحنی گیاه مورد نظرش را انتخاب میکرد. اما آقایان آمدند چغندر قند کاشتند یعنی گیاهی که مصرف آبش بالاست و این نخستین تخطی وزارت جهاد بود. وزارت نیرو هم آبی را که باید قسمت به قسمت میداد همه را تا آخر مرداد داد و بعد شهریور آمده میگوید ستاد گفته آب را قطع کنید. ما هم گفتیم چه ربطی به ستاد دارد شما نباید بیشتر از منحنی بهرهبرداری در مرداد آب را میدادید که حالا در شهریور کم بیاورید پس تو تخطی کردی. وزارت نیرو همین را میخواست یک بحران اجتماعی کند که ما هم گفتیم خودتان این بحران را درست کردید خودتان هم حل کنید. به نظر ما 8 درصد باید مصرف آب از سد حسنلو کم میشد و یک سال هم این را به تعویق انداختید حالا هم اینطوری! کار به جایی رسید که درهمین سد حسنلو نسبت به سال قبلتر به جای اینکه 8 درصد مصرف آب کم شود وزارت نیرو تازه 8 درصد هم بیشتر از سال قبلترش به کشاورز آب داد. بعد ذهنیت مردم را هم نسبت به ستاد منفی میکنند و میگویند ستاد گفته آب ندهید.
حالا با این شرایط امیدی به احیای دریاچه دارید؟
تخصیص اعتبار که باید بدهند. اگر من به حرف رئیس جمهورم نتوانم اعتماد کنم دیگر به مدیر پایین دست که هیچی. رئیس جمهوری گفته به هر قیمتی دریاچه را احیا میکنم پس اگر خزانه پول را پرداخت نکند یعنی خزانه تخطی کرده است و شکایت این را به رئیس جمهوری و مردم میبریم. اگر خزانه نمیخواهد پول دهد یعنی این خزانه با دولت همراه نیست.
میخواهید بگویید قول رئیس جمهوری، یک قول احساسی و انتخاباتی بوده است؟
نه اتفاقاً اصلاً احساسی نبود. من فکر می کنم آقای دکتر روحانی بسیار عقلانی و بسیار استراتژیک این موضوع را نگاه و تدبیر کرده بود که اگر دریاچه را احیا نکند باید مردم را جابهجا کند و این یعنی هزاران میلیارد دلار خرج کردن، بنابراین ایشان کاملاً درست و عقلایی تصمیم گرفته و این قول را دادند. ما ثابت کردیم که میتوانیم دریاچه را احیا کنیم و الان در وضعیت تثبیت قرار گرفته است، اما ما میخواهیم دریاچه را به وضعیت پایدار برسانیم وگرنه حفظ شرایط موجود برای یک سال که نمیشود احیا و پایداری.
دستگاهی که بهترین عملکرد را داشته کدام یک از دستگاهها بوده؟
وزارت نیرو خوب راه آمد البته تا پارسال، جهاد کشاورزی هم دیدگاهش تا حدودی تغییر کرده است. محیط زیست اما نه، با اینکه صاحب دریاچه بوده، اما صاحب دریاچه صاحبداری نکرده است. دانشگاههای منطقه دارند برای خودشان یک مسئولیت و وظیفه حرفهای تعریف میکنند و خوب راه آمدند، وزارت کشور که همان استانداریها باشد نسبت به گذشته تا حدودی همراهتر شده است، سازمان برنامه و بودجه نمره قبولی نمیگیرد ولی آمده وسط، خزانه باید نمره صفر بهش داد چون به وظیفه خودش عمل نکرده است و سازمان جنگل ها تنها دستگاهی است که بهتر عمل کرده و نمره قبولی میگیرد چون وارد عرصه شده و از تواناییهایش استفاده کرده است.
حالا پول یک طرف قضیه است اما بحث سیاستگذاری هم مطرح است. اینکه به گفته آقای کلانتری اگر برنامه ششم تحقق یابد فاتحه محیط زیست و منابع آب کشور را باید با این خودکفایی گندم ،خواند. با این میخواهید چطور کنار بیایید.
این معیوب بودن سیستم است که هنوز هم که هنوزه این چرخ دندهها تنظیم نشده است و ما در ستاد کارمان تنظیم آن روابط است ولی در کلان مملکت این چرخ دندهها هنوز چفت نشده اند چون در یک جای برنامه ششم میگوید خودکفایی باید صورت گیرد و در جای دیگر میگوید 11 میلیارد مترمکعب مصرف آب باید کم شود. ما سال گذشته د رحوضه خودمان هم این را داشتیم که سال گذشته متوجه شدیم برای کشت چغندر قند دارند از آب زیرزمینی استفاده میکنند در همان سلماس، وزارت نیرو دارد برای تعادل بخشی سفرههای آب زیرزمینی هم کار میکند یعنی یک جا از دولت پول میگیرد برای اینکه آب های زیرزمینی تقویت شود و بعد همانجا وزارت نیرو از مردم پول میگیرد که بهشان آب بدهد تا چغندر قند که نیاز آبی بالایی دارد کشت شود. پس این تناقضات وجود داشته و دارد ولی ما داریم تلاش میکنیم اینها را کم کنیم. کار ما طراحی مطالعات احیای دریاچه است و اگر دستگاههای اجرایی خلاف برنامهها عمل کنند به سازمان بازرسی معرفیشان میکنیم.
موردی هم از این تخلفات داشتید که عنوان کنید؟
الان دو مورد تخلف از سوی وزارت جهاد و نیرو در همین دو ماه اخیر داشتیم که سازمان بازرسی فهمیده است. یک مورد هم داشتیم که جهاد کشاورزی نباید سطح زیر کشت را توسعه میداد ولی 1000 هکتار را توسعه داده و حالا مدیر جهاد منطقه به دادگاه معرفی شده است. اینها پول ستاد احیای دریاچه را گرفتند برای کار دیگری ولی رفتند سطح زیر کشت را در ارومیه و تکاب توسعه دادند. از سوی دیگر وزارت نیرو هم از محل اعتبارات استانی خودشان سد پیرکندی را به افتتاح رساند در حالی که مصوبه دولت میگوید توسعه سدسازی در حوضه آبریز ارومیه فعلاً ممنوع است برای همین ما داریم سعی میکنیم حداقل در ارومیه برنامههای توسعه استان را با اهداف ستاد احیای ارومیه همسو کنیم اما طبیعی است به موانعی هم بربخوریم چون تا سه سال پیش به آدمها مدال و جایزه میدادند که سد بیشتر بسازند، چاه بیشتر بزنند و توسعه کشاورزی را بیشتر کنند ولی ما الان در ستاد گفتیم همه اینها ممنوع و حتی بعضی سدهایی را که 60 درصد پیشرفت فیزیکی داشتند متوقف کردیم. با وجود این همه موانع من باز هم امیدوارم چون مردم منطقه و دولت همه متوجه بحران شدند اما اگر گلایه میکنم گلایهام این است که چرا دولت و دستگاهها به وظایف حاکمیتیشان عمل نمیکنند.
و سخن آخرتان با مردم و دولت؟
مردم باید مطالبه گر باشند و نسبت به آن چیزی که به دولت واگذار کردند باید از دولت شان بپرسند که راجع به محیط زیست چه کردید؟ مردم راجع به دریاچه ارومیه و اثرات سوء خشک شدنش آگاهی کمی دارند که البته این بخشاش تقصیر خود ما هم هست. ببینید الان دوسال است ستاد ایجاد شده و ما دوبار مجلس رفتیم تا از ما پرسش شود. دفعه اول 27 نماینده نامه نوشتند به آقای کلانتری که گزارش بدهید و ما رفتیم دیدیم 4 تا نماینده بیشتر نیست دفعه دوم هم که رئیس کمیسیون کشاورزی و نمایندههای استان دعوت کردند و رفتیم دیدیم 5 نفر هستند و دست آخر آقای شاعری گفت چه کمکی از دست من بر میآید و ما گفتیم یک نامه بنویسید برای آقای روحانی و ایشان هم بنده خدا این کار را کرد. این شد حساب کشی نمایندههای ملت از ما! بابا ما از خدا میخواهیم یکی بیاید از ما سؤال کند که چرا به وظیفه ات عمل نمیکنی، حتی خوشحال هم میشویم.شما هم در روزنامه ایران از ما نقد کن. الان گلایه من از خبرنگاران هم این است که چرا نمیآیند سراغ ما تا بپرسند ما چه کردیم و چه میکنیم، بنابراین وقتی مردم و نمایندههای مردم و رسانهها هیچکدام مطالبه گر نیستند خب طبیعی است که خزانه دار هم ما را میگذارد آخر صف چون نگاه میکند ببیند مردم چه میخواهند. آقای جهانگیری از ما گلایه کرد که چرا میروید با مردم حرف میزنید ما هم گفتیم خب هر چی به شما میگوییم فایدهای ندارد ما مردم را خطاب قرار میدهیم، چون قول دادیم به مردم که حقیقت را بگوییم. اینها به مشاوران آقای روحانی بر میگردد که یک مقدار تدبیر داشته باشند و به ایشان این چیزها را بگویند، الان اگر به همین شکل پیش برود و ریالی داده نشود من خودم فکر میکنم همین دریاچه ارومیه پاشنه آشیل دولت میشود و ما هم هیچوقت بجز حقیقت چیز دیگری نمیگوییم. بنابراین فکر میکنم اگر ایشان یک عده مشاور آگاه داشته باشند اینها را برایشان شفاف میکنند. لذا در پاسخ شما باید بگویم حتی در بدترین حالت ممکن هم ما به موفقیت رسیدیم چون امروز به لحاظ فنی شرایط دریاچه تثبیت شده و بنابراین احیای دریاچه امکانپذیر است به شرطی که دولت بخواهد اما اگر دولت نخواهد تبعاتش را مردم و دولتهای بعد باید بدهند.